English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
service contract قرارداد انجام خدمت
Other Matches
service contract قرارداد خدمت
completion of a contract انجام یک قرارداد
serve خدمت انجام دادن
served خدمت انجام دادن
serves خدمت انجام دادن
completion of a contract انجام دادن قرارداد
to serve one's term خدمت خودرا انجام دادن
retention money مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
landwehr بخشی از ارتش المان وکشورهای دیگر که خدمت زیرپرچم را انجام دادند
print shop بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام میدهد
career شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careered شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careering شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careers شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
duty assignment واگذار کردن وفیفه گماردن به خدمت تعیین محل خدمت شغل دادن
escalation مادهای در قرارداد که براساس ان قیمتهای قرارداد تعدیل میگردد
negotiated contract قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
parol contract قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
contra preferentum rule درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
rapallo treaty قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
phantom order قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
wait on خدمت رسیدن و خدمت کردن
dishonorable discharge اخراج از خدمت به علت عدم صلاحیت اخراج از خدمت
wait upon پیشخدمتی کردن خدمت رسیدن و خدمت کردن
cost contract قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
fail انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
failed انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fails انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
qui facit per alium facit perse کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
like a duck takes the water [Idiom] کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
automates نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automating نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automate نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
failure انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failures انجام ندادن کاری که باید انجام شود
gurantee عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
robots وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robot وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
scratch one's back <idiom> کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
office خدمت
sorb خدمت
duty خدمت
on duty سر خدمت
service خدمت
serviced خدمت
on service سر خدمت
offices خدمت
upward compatible اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
defoult قرارداد
deeds قرارداد
deed قرارداد
convenant قرارداد
default قرارداد
deed of covenant قرارداد
agreements قرارداد
agreement قرارداد
pact قرارداد
contract قرارداد
mise قرارداد
defaulting قرارداد
defaults قرارداد
convention قرارداد
conventions قرارداد
act قرارداد
acted قرارداد
pacts قرارداد
contract :قرارداد
defaulted قرارداد
treaty قرارداد
protocols قرارداد
protocol قرارداد
treaties قرارداد
service calls شیپور خدمت
in service به خاطر خدمت
service cap کلاه خدمت
information service خدمت اطلاعاتی
draft به خدمت فراخواندن
drafted به خدمت فراخواندن
national service خدمت ملی
ministration اداره خدمت
ministrant خدمت کننده
veteran service خدمت سربازی
attendances خدمت ملازمت
attendance خدمت ملازمت
while on duty حین خدمت
drafts به خدمت فراخواندن
compulsory service خدمت وفیفه
honorable service خدمت با افتخار
extra duty خدمت اضافی
shipmate هم خدمت درناو
casket کلاه خدمت
caskets کلاه خدمت
service uniform اونیفرم خدمت
service stairs پلکان خدمت
general discharge خاتمه خدمت
service obligation تضمین خدمت
au pair خدمت تهاتری
half pay حق انتظار خدمت
service medal نشان خدمت
serves خدمت کردن به
sea duty خدمت دریا
serves در خدمت بودن
desertion فرار از خدمت
active federal service خدمت کادر
on duty درحین خدمت
one's service خدمت یکسره
desertion ترک خدمت
personal service خدمت شخصی
public service خدمت بجامعه
bad conduct discharge اخراج از خدمت
chancery در ان خدمت میکند
serves خدمت کردن
served خدمت کردن به
served در خدمت بودن
obliging اماده خدمت
served خدمت کردن
off duty خارج از خدمت
serve خدمت کردن به
serve در خدمت بودن
carded for record از خدمت صف معاف
record of service سابقه خدمت
breach of duty ترک خدمت
serve خدمت کردن
ready for duty اماده خدمت
be off one's duty سر خدمت نبودن
to wait خدمت رسیدن
servant پیش خدمت
servants پیش خدمت
duty station محل خدمت
conscription خدمت اجباری
dismissal اخراج از خدمت
active service خدمت کادرثابت
au pairs خدمت تهاتری
minister خدمت کردن
military service خدمت نظامی
exempt from duty معاف از خدمت
ministers خدمت کردن
shore duty خدمت ساحل
dismissals اخراج از خدمت
obstriction قرارداد وفیفه
assignment of contract واگذاری قرارداد
assignment of contract انتقال قرارداد
wage agreement قرارداد دستمزد
avoidance of a contract لغو یک قرارداد
contract period مدت قرارداد
quasi contract شبه قرارداد
prime contract قرارداد اصلی
reciprocal agreement قرارداد دو جانبه
contract of sale قرارداد فروش
contract of sales قرارداد فروش
breach of contract تخلف از قرارداد
bilateral contract قرارداد دو جانبه
contract period دوره قرارداد
agreement of arbitration قرارداد داوری
unilateral contract قرارداد یک جانبه
open contract قرارداد باز
contracting party طرف قرارداد
open end contract قرارداد نامحدود
private agreement قرارداد خصوصی
open end contract قرارداد باز
operation of contract نفوذ قرارداد
contract specification مشخصات قرارداد
parol promise قرارداد شفاهی
parties to a contract طرفین قرارداد
insurance policies قرارداد بیمه
insurance policy قرارداد بیمه
performance of a contract اجرای قرارداد
contract quantity حجم قرارداد
special agreement قرارداد ویژه
stipulation of a contract مفاد قرارداد
arrangements ضمیمه قرارداد
arrangement ضمیمه قرارداد
contract قرارداد بستن
affreightment قرارداد حمل
the life of a contract مدت یک قرارداد
composition قرارداد ارفاقی
compositions قرارداد ارفاقی
torts خارج از قرارداد
contracting parties طرفین قرارداد
service contract قرارداد خدماتی
validity of a contract اعتبار قرارداد
composition contract قرارداد ارفاقی
in contract طبق قرارداد
unilateral agreement قرارداد یک جانبه
tort خارج از قرارداد
validity of contract صحت قرارداد
The party to the contract (agreement). طرف قرارداد
subcontract قرارداد فرعی
subcontracted قرارداد فرعی
labor agreement قرارداد کار
conditions of contract شرایط قرارداد
acceptances قبول قرارداد
acceptance قبول قرارداد
subcontracts قرارداد فرعی
escape convention قرارداد گریز
futures contract قرارداد اینده
futures contract قرارداد سلف
geneva convention قرارداد ژنو
gentlemen's agreement قرارداد شفاهی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com