Dictiornary-Farsi | قرارداد گریز | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
escape convention	قرارداد گریز


Other Matches

negotiated contract	قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
escalation	مادهای در قرارداد که براساس ان قیمتهای قرارداد تعدیل میگردد
parol contract	قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
contra preferentum rule	درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
rapallo treaty	قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
phantom order	قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
cost contract	قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
subterfuges	گریز
fly-by-night	شب گریز
jink	گریز
leg bail	گریز
loop hole	گریز
metabasis	گریز
escaping	گریز
subterfuge	گریز
escapes	گریز
abscondence	گریز
aposteophe	گریز
digression	گریز
desertion	گریز
leakages	گریز
leakage	گریز
elusion	گریز
escapement	گریز
ineluctable	نا گریز
misogynists	زن گریز
misogynist	زن گریز
chevy	گریز
scamper	گریز
scampered	گریز
scampering	گریز
scampers	گریز
get away	گریز
side step	گریز
allusion	گریز
scuttle	گریز
loop	گریز
scuttled	گریز
scuttles	گریز
scuttling	گریز
flight	گریز
evasions	گریز
evasion	گریز
elopements	گریز
truancy	گریز
lubricious	گریز پا
escaped	گریز
elopement	گریز
escape	گریز
allusions	گریز
escape character	کاراکتر گریز
eludible	قابل گریز
corticofugal	قشر گریز
guys	فرار گریز
guy	فرار گریز
contrifuge	گریز از مرکز
esc	کاراکتر گریز
dodage	گریز با توپ
centrifugal	مرکز گریز
escaped	گریز فرار
evaded	گریز از دشمن
escapes	گریز فرار
unsociable	مردم گریز
evading	گریز از دشمن
escaping	گریز فرار
loopholes	راه گریز
loophole	راه گریز
evade	گریز از دشمن
evasions	گریز زنی
apostrophize	گریز زدن
escape	گریز فرار
centrifugal	گریز از مرکز
centrifugal	گریز از مرکزی
evasion	گریز زنی
evades	گریز از دشمن
escape charaoter	دخشه گریز
flight	عزیمت گریز
prison breaker	زندان گریز
escapists	گریز گرایانه
parthian shaft or shot	جنگ و گریز
parthian shaft or shot	تیرهنگام گریز
negative movement reflex	بازتاب گریز
misogynous	متنفر از زن زن گریز
inescapable	گریز نا پذیر
loup	گریز خیززدن
loss	گریز سقوط
ineludible	گریز ناپذیر
glycophyte	نمک گریز
centrifuges	مرکز گریز
to give leg	گریز زدن
to put by	گریز زدن
dodge	گریز زدن
dodged	گریز زدن
dodges	گریز زدن
dodging	گریز زدن
Luddites	پیشرفت گریز
Luddite	پیشرفت گریز
escapists	گریز گرای
escapist	گریز گرایانه
escapist	گریز گرای
velocity of escape	سرعت گریز
to run off	گریز زدن
unsocial	مردم گریز
misanthrope	مردم گریز
hit-and-run	جنگ و گریز
centrifuge	مرکز گریز
running fight	جنگ و گریز
drives	گریز پا به توپ
fugue reaction	واکنش گریز
escape velocity	سرعت گریز
evasible	گریز زدنی
getaway	گریز فرار
hit and run	جنگ و گریز
drive	گریز پا به توپ
getaways	گریز فرار
misanthropes	مردم گریز
escape code	رمز گریز
misanthrope	انسان گریز
escape clause	شرط گریز
misanthropes	انسان گریز
escape	جان بدربردن گریز
eccentric cam	بادامک گریز از مرکز
eccentric disc	صفحه گریز از مرکز
song and dance	توضیح گریز آمیز
lyophobic colloid	کلویید حلال گریز
car chase	تعقیبو گریز با اتومبیل
escapes	جان بدربردن گریز
ultracentrifuge	فرا مرکز گریز
centrifugal acceleration	شتاب گریز از مرکز
centrifugal lubrication	روغنکاری گریز از مرکز
centrifugal pump	پمپ گریز از مرکز
centrifugation	قوه گریز از مرکز
escaping	جان بدربردن گریز
centrifugal pump	تلمبه مرکز گریز
data link escape	گریز اتصال دادهای
circle dodge	گریز از حریف در مسیرمنحنی
conditioned escape response	پاسخ گریز شرطی
to play the truant	ازاموزشگاه گریز زدن
contrifugal force	نیروی گریز از مرکز
escaped	جان بدربردن گریز
glycophyte	گیاه نمک گریز
centrifugal force	نیروی گریز از مرکز
stand-off	سرد گریز کردن
stand-offs	سرد گریز کردن
centrifugal force	نیروی مرکز گریز
eccentricity	گریز یا خروج از مرکز
evading	گریز زدن از ازسربازکردن
evades	گریز زدن از ازسربازکردن
evaded	گریز زدن از ازسربازکردن
evade	گریز زدن از ازسربازکردن
eccentricity	گریز از مرکز غرابت
eccentricities	گریز از مرکز غرابت
eccentricities	گریز یا خروج از مرکز
stand off	سرد گریز کردن
centrifugally cast pipe	لوله ریخته گی گریز از مرکز
evasion and scape	گریز و فراراز دست دشمن
blower	نوعی کمپرسور گریز از مرکز
hot mold centrifugal casting process	فرایند ریخته گی گریز از مرکزگرم
evadingly	گریز زنان بابهانه یاحیله
trompement	گریز شمشیرباز از ضربه حریف
leeway	عقب افتادگی راه گریز
truant	شاگرد یا ادم طفره رو مکتب گریز
centrifugal starting switch	سوئیچ راه اندازی گریز ازمرکز
to chicken out of something	گریز زدن از چیزی [اصطلاح روزمره]
centrifugal casting process	طریقه ریخته گری گریز از مرکز
centrifugal casting process	فرایند ریخته گری گریز ازمرکز
centrifugal casting machine	دستگاه ریخته گری گریز ازمرکز
deropement	مانور حمله با گریز ازشمشیر حریف
truants	شاگرد یا ادم طفره رو مکتب گریز
centrifugal casting	ریخته گری گریز از مرکز سانتریفوژ
contract	قرارداد
contract	:قرارداد
deeds	قرارداد
defaults	قرارداد
defoult	قرارداد
deed	قرارداد
mise	قرارداد
convenant	قرارداد
deed of covenant	قرارداد
pacts	قرارداد
protocols	قرارداد
protocol	قرارداد
defaulted	قرارداد
convention	قرارداد
agreements	قرارداد
conventions	قرارداد
default	قرارداد
act	قرارداد
treaty	قرارداد
agreement	قرارداد
acted	قرارداد
pact	قرارداد
treaties	قرارداد
defaulting	قرارداد
submarines	مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
submarine	مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
special agreement	قرارداد ویژه
gentlemen's agreement	قرارداد شفاهی
geneva convention	قرارداد ژنو
futures contract	قرارداد سلف