Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 95 (2 milliseconds)
English
Persian
He was not supposed to come today .
قرارنبود امروز بیاید
Other Matches
he may come late
شایددیر بیاید
He asked permission to come in.
اجازه خواست بیاید تو
pay a way the sheet
کاغذ را بدهید بیاید
We are waiting for the rain to stop .
معطل بارانم که بند بیاید
i sat down to recover
نشستم زمین که حالم جا بیاید
He is bound to come.
احتمال زیادی دارد که بیاید
drown one's sorrows
<idiom>
مس میکند که بی خبری سراغش بیاید
as memory serves
هر وقت بیاد انسان بیاید
he may come late
ممکن است دیر بیاید
It all depends on how things develop.
بستگی دارد چه پیش بیاید
It is pointless for her to come here .
موضوع ندارد اینجا بیاید
rising mine
مینی که میتواند به سطح اب بیاید
to be a long time in the coming
خیلی طولش میدهد تا بیاید
[برسد]
Wait up!
صبر بکن!
[تا کسی بیاید یا برسد]
to be long in coming
خیلی طولش میدهد تا بیاید
[برسد]
in one's element
<idiom>
شرایطی که به شکل طبیعی به سمت شخص بیاید
Now, of all times!
از همه وقتها حالا
[باید پیش بیاید]
!
to refresh
[jog]
your memory
خاطره خود را تازه کردن
[ که دوباره یادشان بیاید]
Supposing it rains , what shall you do ?
فرض کنیم باران بیاید آنوقت شما چه می کنید ؟
lich gate
سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
Is that enough to be a problem?
آیا این کافی است یک مشکل بحساب بیاید؟
This must not happen in future at any cost.
در آینده این موضوع به هیچ شرطی نباید پیش بیاید.
still fishing
ماهیگیری با روش ثابت نگهداشتن نخ و قلاب تا ماهی بسراغ ان بیاید
to day
امروز
toad eater
امروز
today
امروز
this day
امروز
it is nowrooz to day
امروز
This very day .
همین امروز
this morning
امروز بامداد
Today me, tomarrow thee.
<proverb>
امروز من,فردا تو .
there was no mail to day
امروز کاغذنداشتیم
this d. a week
یک هفته از امروز
nowaday
مال امروز
he has no temperature to day
امروز تب ندارد
today of all days
مخصوصا امروز
he wears a new suit to day
امروز جامه
to sugar the pill
<idiom>
چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید
[اصطلاح مجازی]
to sweeten the pill
<idiom>
چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید
[اصطلاح مجازی]
to sugar-coat the pill
[American E]
<idiom>
چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید
[اصطلاح مجازی]
there was no mail to day
امروز پست نبود
he is in to day
امروز در خانه است
this da y month
یک ماه دیگر از امروز
I need them today.
من آنها را امروز میخواهم.
A week from today
هفت روز پس از امروز
i have no work today
امروز کاری ندارم
What do you feel like having today?
امروز تو به چه اشتها داری؟
Today I took laxatives.
امروز مسهل خورده ام.
What is todays date ?
تاریخ امروز چیست ؟
the press of modern life
فشارو نیازمندیهای زندگی امروز
romaika
رقص ملی یونان امروز
never put off till tomorrow what may be done today
<proverb>
کار امروز به فردا مفکن
romaic
زبان بومی یونان امروز
present maid prospective bride
دوشیزه امروز عروس فردا
He is in no condition (not fit)to work.
امروز خیلی سر حالم ( شنگول )
I'll be at home today .
امروز منزل خواهم بود
She wont show up today.
امروز پیدایش نمی شود
I am very busy today .
امروز خیلی کار دارم
Have you had a blowle movement today ?
شکمتان امروز کار کرده ؟
Never put off tI'll tomorrow what you can do today .
کار امروز را به فردا نیانداز
Delays are dangerous.
<proverb>
کار امروز به فردا مینداز.
My voice is not clear today.
صدایم امروز صاف نیست
do you want it done to day
ایا میخواهید امروز کرده شود
We had a nice long walk today.
امروز یک پیاره روی حسابی کردیم
I'll get there when I get there.
<proverb>
حالا امروز نه فردا
[عجله ای ندارم]
I am in an exuberant mood today .
امروز خیلی کیفم کوک است
It is a cool day today.
امروز هوا خنک کرده است
Today is my lucky day.
امروز روز خوش بیاری من است
I weighed myself today .
امروز خودم را کشیدم ( وزن کردم )
today of all days
از همه روزها امروز
[باید باشد]
She was off hand with me today.
امروز بامن سر سنگین بود ( بی اعتنا ء )
To regain consciousness. to come to.
امروز حال وحوصله کارکردن ندارم
It is foul weather today .
امروز هوا خیلی گند است
Dont leave off tI'll tomorrow what you can do today .
کار امروز به فردا مگذار (میفکن )
we had a heavy p to day
امروز نامههای بسیاری ازپست داشتیم
Today's weather is mild by comparison.
در مقایسه هوای امروز ملایم است.
We wI'll be notified(informed)of the results today.
امروز جواب کار معلوم می شود
I am
[will be]
busy this afternoon .
امروز بعد از ظهر وقت ندارم.
So what's today?
امروز چه خبر
[تازه ای]
است؟
[اصطلاح روزمره]
Can I go earlier today, just as a special exception?
اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
It is due to be signed this afternoon .
قرار است امروز بعد از ظهر به ا مضاء برسد .
Does it have to be today (of all days)?
این حالا باید امروز باشد
[از تمام روزها]
؟
First come first served.
هرکس اول (زودتر ) بیاید زودتر کارش انجام می شود
This is important, not only today, but also and especially for the future.
این، نه تنها امروز، بلکه به ویژه برای آینده هم مهم است.
Never put off till tomorrow what maybe done today.
<proverb>
آنچه امروز مىتوانى انجام دهى هرگز براى فردا مگذار.
there is no time like the present
<idiom>
سعدیا دی رفت و فردا همچنان معلوم نیست در میان این و آن فرصت شمار امروز را
He is expected to arrive in acople of days.
فردا پ؟ فردا قرار است بیاید
Babbage
nelrhC Babbage مخترع انگلیسی اولین ماشین حساب خودکار و قالب اصلی کامپیوترهای دیجیتالی امروز
Thank goodness
خدا را شکر امروز جمعه است!
[چونکه شنبه و یکشنبه آخر هفته کار نمی کنند]
Thank God it's Friday!
[TGIF]
خدا را شکر امروز جمعه است!
[چونکه شنبه و یکشنبه آخر هفته کار نمی کنند]
defer not till tomorrow to be wise tomorrow's sun to thee may never rise
از امروز کاری به فردا ممان چه دانی که فردا چه زاید زمان
defer not till tomorrow to be wise tomorrow's sun to thee may never rise
<proverb>
از امروز کاری به فردا ممان چه دانی که فردا چه زاید زمان
what day of the week is it?
امروز چند شنبه است امروزچه روزی است
khamseh
خمسه
[در جنوب غرب ایران و از پنج قبیله قدیمی ایران تشکیل شده که در گذشته با قبائل دیگر منطقه اتحادیه ای را در مقابل ایل قشقایی بوجود آورده بودند. امروز نقش خمسه بیشتر با طرح بهارلو شناخته می شود.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com