Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (17 milliseconds)
English
Persian
print
قرار دادن حروف یا عددها در جوهر روی کاغذ
printed
قرار دادن حروف یا عددها در جوهر روی کاغذ
prints
قرار دادن حروف یا عددها در جوهر روی کاغذ
Other Matches
impacts
چاپگری که متن ها و نشانه ها را با قرار دادن ریبون جوهر در کاغذ با یک حرف فنری چاپ می گیرد. مثل چاپبگر wheel-Duisy.
impact
چاپگری که متن ها و نشانه ها را با قرار دادن ریبون جوهر در کاغذ با یک حرف فنری چاپ می گیرد. مثل چاپبگر wheel-Duisy.
alphabetize
قرار دادن به ترتیب حروف الفبا
print
بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
printed
بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
prints
بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
thermal
نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
centered
قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centre
قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
center
قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centers
قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centred
قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
tractor feed
روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود
spacing
فضای خالی قرار دادن بین حروف یا خط های متن چاپ شده
friction feed
مکانیزم چاپگر که در آن کاغذ با قرار دادن آن بین دوچرخ حرکت میکند
formats
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
format
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
sheets
سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
sheet
سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
sprocket holes
مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد
friction feed
تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
mark
نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
marks
نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
electrostatic
مین شکل حرف و...و استفاده از جوهر با بار مخالف که در صورت ... به کاغذ می چسبد
prints
حروف جوهری روی کاغذ
printed
حروف جوهری روی کاغذ
print
حروف جوهری روی کاغذ
toner
که در چاگر لیزری استفاده میشود. تونر با بر الکتریکی روی کاغذ منتقل میشود و سپس با نوک آن به طور موقت روی کاغذ قرار می گیرد
shift key
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
shift keys
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
classify
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifies
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifying
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
micr
سیستمی که حروف را با تشخیص الگوهای جوهر مغناطیسی تشخیص میدهد.
chains
چاپگری که حروف آن به ترتیب پشت سر هم قرار دارند
ascii
حرفی که در لیست ASCII حروف قرار دارد
chain
چاپگری که حروف آن به ترتیب پشت سر هم قرار دارند
posture
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
band printer
چاپگری که حروف آن روی قوپ فلزی متحرک قرار دارد
ascender
مسیر یک حرف که بالای خط اصلی حروف چاپی قرار دارد.
barrel printer
نوعی چاپگر که حروف روی لوله چرهان آن قرار دارند
thermal
کاغذ مخصوص که پوشش آن در اثر گرما سیاه میشود و امکان چاپ حروف با استفاده از یک ماتریس با عناصرگرمایی کوچک میدهد
ribbon
میله جوهری که بین نوک چاپ و کاغذ قرار دارد
ribbons
میله جوهری که بین نوک چاپ و کاغذ قرار دارد
cut
روشی که به صورت خودکار کاغذ را درون چاپگر قرار میدهد
cuts
روشی که به صورت خودکار کاغذ را درون چاپگر قرار میدهد
spark printer
چاپگر حرارتی که حروف را روی کاغذ حرارتی با جرقه الکتریکی تولید میکند
lasers
چاپگر به renalntion بالا که از منبع لیزر برای چاپ با کیفیت بالای حروف با الگوی matrix-clat روی کاغذ استفاده میشود.
laser
چاپگر به renalntion بالا که از منبع لیزر برای چاپ با کیفیت بالای حروف با الگوی matrix-clat روی کاغذ استفاده میشود.
sprocket feed
محل نگهداری کاغذ که چاپگر کاغذ را باچرخ دندانه دار در سوراخهای مقدار لبه هر کاغذ می چرخاند
righting
مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
righted
مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
right
مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
flatbed
ماشین چاپ یا اسکن که کاغذ یا تصویر را در یک سطح صاف در حین پردازش قرار میدهد
electrosensitive
کاغذ چاپ پوشیده شده از فلر که میتواند حروف را توسط گرما با نوک مخصوص چاپ -Ddot matrix نمایش میدهد
overlay
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
overlays
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
overlaying
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
square away
سروسامان دادن به دردسترس قرار دادن
printhead
1-ردیف سوزن ها در چاپگر matrial-dot که حروف را به صورت مجموعهای از نقاط ایجاد میکند. 2-حالت فلزی یک حرف که برای چاپ حرف روی کاغذ در ریبون جوهری فشار داده شده است
printwheel
چرخی که از چندین بازو ساخته شده باشد به هر شکل حروف در انتهای بازو قرار دارد که در چاپگر claing wheel به کار می رود
papering
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
paper
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
slew
حرکت دادن کاغذ از میان یک چاپگر
papered
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
papers
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
fanfold
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
readout
وسیله نمایش که با نوشتن حروف جدید حروف قبلی را پاک میکند
block letter
حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر
self-
سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند
identifier
مجموعه حروف برای اختلف دادن بین بلاکهای داده مختلف یا فایل ها
dot matrix
روش شکل دادن به حروف با استفاده ازنقاط درون ماتریسهای مستط یلی
Linotype
ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
separated
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separates
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separate
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
sets
قرار دادن
posit
قرار دادن
row
قرار دادن
rowed
قرار دادن
lay
قرار دادن
lodged
قرار دادن
lodges
قرار دادن
make
قرار دادن
settle
قرار دادن
lodge
قرار دادن
puts
قرار دادن
putting
قرار دادن
put
قرار دادن
settles
قرار دادن
individuate
تک قرار دادن
locate
قرار دادن
set
قرار دادن
setting up
قرار دادن
rows
قرار دادن
makes
قرار دادن
relative location
قرار دادن
superpose
قرار دادن
parks
قرار دادن
parked
قرار دادن
park
قرار دادن
underexpose
قرار دادن
packs
قرار دادن
pack
قرار دادن
placement
قرار دادن
located
قرار دادن
locates
قرار دادن
locating
قرار دادن
placements
قرار دادن
lays
قرار دادن
inferior figures
حروف یا اعداد کوچکتر که پایین حروف معمولی نوشته می شوند که در فرمولهای ریاضی و شیمی به کار می روند.
binds
چسباندن صفحات کاغذ بهم برای شکل دادن به آنها به صورت کتاب
bind
چسباندن صفحات کاغذ بهم برای شکل دادن به آنها به صورت کتاب
routing indicator
گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
prefers
جلو قرار دادن
laminate
رویهم قرار دادن
doubts
موردتردید قرار دادن
doubting
موردتردید قرار دادن
doubted
موردتردید قرار دادن
doubt
موردتردید قرار دادن
lead by the nose
الت قرار دادن
preferring
جلو قرار دادن
prefer
جلو قرار دادن
side
در یکسو قرار دادن
sides
در یکسو قرار دادن
models
نمونه قرار دادن
modelled
نمونه قرار دادن
model
نمونه قرار دادن
enfilade
روبروی هم قرار دادن
emplace
در محلی قرار دادن
lap
رویهم قرار دادن
colocate
درمجاورت هم قرار دادن
colocate
در مجاور هم قرار دادن
collimate
موازی قرار دادن
include
قرار دادن شمردن
includes
قرار دادن شمردن
modeled
نمونه قرار دادن
subjects
در معرض قرار دادن
mans
قرار دادن سرنشین
man
قرار دادن سرنشین
inprocess
درجریان قرار دادن
incase
در صندوق قرار دادن
range
در طبقه قرار دادن
ranged
در طبقه قرار دادن
ranges
در طبقه قرار دادن
immurement
در دیوار قرار دادن
boxed
قرار دادن در یک جعبه
subject
در معرض قرار دادن
subjected
در معرض قرار دادن
subjecting
در معرض قرار دادن
lapped
رویهم قرار دادن
back up
پشت قرار دادن
compact
تنگ هم قرار دادن
utilizing
در دسترس قرار دادن
set of the sails
قرار دادن بادبانها
utilizing
مورداستفاده قرار دادن
utilizes
در دسترس قرار دادن
utilizes
مورداستفاده قرار دادن
utilize
در دسترس قرار دادن
utilize
مورداستفاده قرار دادن
compacted
تنگ هم قرار دادن
compacting
تنگ هم قرار دادن
compacts
تنگ هم قرار دادن
back-up
پشت قرار دادن
treats
موردعمل قرار دادن
treated
موردعمل قرار دادن
treat
موردعمل قرار دادن
prifix
در جلوچیزی قرار دادن
prifixal
در جلوچیزی قرار دادن
pronate
دمر قرار دادن
put to
در تنگنا قرار دادن
utilising
در دسترس قرار دادن
impact
زیرفشار قرار دادن
to lead by the nose
الت قرار دادن
encapsulate
در محفظهای قرار دادن
sandwich
در تنگنا قرار دادن
sandwiched
در تنگنا قرار دادن
sandwiches
در تنگنا قرار دادن
purgatory
در برزخ قرار دادن
meddle
در وسط قرار دادن
meddled
در وسط قرار دادن
encapsulates
در محفظهای قرار دادن
encapsulating
در محفظهای قرار دادن
couch
درلفافه قرار دادن
utilising
مورداستفاده قرار دادن
impacts
زیرفشار قرار دادن
utilises
در دسترس قرار دادن
utilises
مورداستفاده قرار دادن
utilised
در دسترس قرار دادن
utilised
مورداستفاده قرار دادن
couches
درلفافه قرار دادن
couched
درلفافه قرار دادن
meddles
در وسط قرار دادن
place
قرار دادن گماردن
oppresses
درمضیقه قرار دادن
pile up
<idiom>
روی هم قرار دادن
to put down
پایین قرار دادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com