Total search result: 203 (24 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
print |
قرار دادن حروف یا عددها در جوهر روی کاغذ |
printed |
قرار دادن حروف یا عددها در جوهر روی کاغذ |
prints |
قرار دادن حروف یا عددها در جوهر روی کاغذ |
|
|
Other Matches |
|
impacts |
چاپگری که متن ها و نشانه ها را با قرار دادن ریبون جوهر در کاغذ با یک حرف فنری چاپ می گیرد. مثل چاپبگر wheel-Duisy. |
impact |
چاپگری که متن ها و نشانه ها را با قرار دادن ریبون جوهر در کاغذ با یک حرف فنری چاپ می گیرد. مثل چاپبگر wheel-Duisy. |
alphabetize |
قرار دادن به ترتیب حروف الفبا |
print |
بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد |
printed |
بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد |
prints |
بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد |
thermal |
نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند |
centered |
قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش |
centre |
قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش |
center |
قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش |
centers |
قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش |
centred |
قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش |
tractor feed |
روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود |
spacing |
فضای خالی قرار دادن بین حروف یا خط های متن چاپ شده |
friction feed |
مکانیزم چاپگر که در آن کاغذ با قرار دادن آن بین دوچرخ حرکت میکند |
formats |
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ |
format |
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ |
sheets |
سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد |
sheet |
سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد |
sprocket holes |
مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد |
friction feed |
تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک |
mark |
نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند |
marks |
نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند |
electrostatic |
مین شکل حرف و...و استفاده از جوهر با بار مخالف که در صورت ... به کاغذ می چسبد |
prints |
حروف جوهری روی کاغذ |
printed |
حروف جوهری روی کاغذ |
print |
حروف جوهری روی کاغذ |
toner |
که در چاگر لیزری استفاده میشود. تونر با بر الکتریکی روی کاغذ منتقل میشود و سپس با نوک آن به طور موقت روی کاغذ قرار می گیرد |
shift key |
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ |
shift keys |
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ |
classify |
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن |
classifies |
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن |
classifying |
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن |
micr |
سیستمی که حروف را با تشخیص الگوهای جوهر مغناطیسی تشخیص میدهد. |
chains |
چاپگری که حروف آن به ترتیب پشت سر هم قرار دارند |
ascii |
حرفی که در لیست ASCII حروف قرار دارد |
chain |
چاپگری که حروف آن به ترتیب پشت سر هم قرار دارند |
posture |
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن |
posturing |
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن |
postures |
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن |
postured |
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن |
band printer |
چاپگری که حروف آن روی قوپ فلزی متحرک قرار دارد |
ascender |
مسیر یک حرف که بالای خط اصلی حروف چاپی قرار دارد. |
barrel printer |
نوعی چاپگر که حروف روی لوله چرهان آن قرار دارند |
thermal |
کاغذ مخصوص که پوشش آن در اثر گرما سیاه میشود و امکان چاپ حروف با استفاده از یک ماتریس با عناصرگرمایی کوچک میدهد |
ribbon |
میله جوهری که بین نوک چاپ و کاغذ قرار دارد |
ribbons |
میله جوهری که بین نوک چاپ و کاغذ قرار دارد |
cut |
روشی که به صورت خودکار کاغذ را درون چاپگر قرار میدهد |
cuts |
روشی که به صورت خودکار کاغذ را درون چاپگر قرار میدهد |
spark printer |
چاپگر حرارتی که حروف را روی کاغذ حرارتی با جرقه الکتریکی تولید میکند |
lasers |
چاپگر به renalntion بالا که از منبع لیزر برای چاپ با کیفیت بالای حروف با الگوی matrix-clat روی کاغذ استفاده میشود. |
laser |
چاپگر به renalntion بالا که از منبع لیزر برای چاپ با کیفیت بالای حروف با الگوی matrix-clat روی کاغذ استفاده میشود. |
sprocket feed |
محل نگهداری کاغذ که چاپگر کاغذ را باچرخ دندانه دار در سوراخهای مقدار لبه هر کاغذ می چرخاند |
righting |
مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد |
righted |
مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد |
right |
مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد |
flatbed |
ماشین چاپ یا اسکن که کاغذ یا تصویر را در یک سطح صاف در حین پردازش قرار میدهد |
electrosensitive |
کاغذ چاپ پوشیده شده از فلر که میتواند حروف را توسط گرما با نوک مخصوص چاپ -Ddot matrix نمایش میدهد |
overlay |
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است |
overlays |
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است |
overlaying |
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است |
square away |
سروسامان دادن به دردسترس قرار دادن |
printhead |
1-ردیف سوزن ها در چاپگر matrial-dot که حروف را به صورت مجموعهای از نقاط ایجاد میکند. 2-حالت فلزی یک حرف که برای چاپ حرف روی کاغذ در ریبون جوهری فشار داده شده است |
printwheel |
چرخی که از چندین بازو ساخته شده باشد به هر شکل حروف در انتهای بازو قرار دارد که در چاپگر claing wheel به کار می رود |
papering |
روش حرکت دادن کاغذ به جلو |
paper |
روش حرکت دادن کاغذ به جلو |
slew |
حرکت دادن کاغذ از میان یک چاپگر |
papered |
روش حرکت دادن کاغذ به جلو |
papers |
روش حرکت دادن کاغذ به جلو |
fanfold |
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد |
readout |
وسیله نمایش که با نوشتن حروف جدید حروف قبلی را پاک میکند |
block letter |
حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر |
self- |
سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند |
identifier |
مجموعه حروف برای اختلف دادن بین بلاکهای داده مختلف یا فایل ها |
dot matrix |
روش شکل دادن به حروف با استفاده ازنقاط درون ماتریسهای مستط یلی |
Linotype |
ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند |
separated |
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند |
separates |
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند |
separate |
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند |
sets |
قرار دادن |
posit |
قرار دادن |
row |
قرار دادن |
rowed |
قرار دادن |
lay |
قرار دادن |
lodged |
قرار دادن |
lodges |
قرار دادن |
make |
قرار دادن |
settle |
قرار دادن |
lodge |
قرار دادن |
puts |
قرار دادن |
putting |
قرار دادن |
put |
قرار دادن |
settles |
قرار دادن |
individuate |
تک قرار دادن |
locate |
قرار دادن |
set |
قرار دادن |
setting up |
قرار دادن |
rows |
قرار دادن |
makes |
قرار دادن |
relative location |
قرار دادن |
superpose |
قرار دادن |
parks |
قرار دادن |
parked |
قرار دادن |
park |
قرار دادن |
underexpose |
قرار دادن |
packs |
قرار دادن |
pack |
قرار دادن |
placement |
قرار دادن |
located |
قرار دادن |
locates |
قرار دادن |
locating |
قرار دادن |
placements |
قرار دادن |
lays |
قرار دادن |
inferior figures |
حروف یا اعداد کوچکتر که پایین حروف معمولی نوشته می شوند که در فرمولهای ریاضی و شیمی به کار می روند. |
binds |
چسباندن صفحات کاغذ بهم برای شکل دادن به آنها به صورت کتاب |
bind |
چسباندن صفحات کاغذ بهم برای شکل دادن به آنها به صورت کتاب |
routing indicator |
گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود |
prefers |
جلو قرار دادن |
laminate |
رویهم قرار دادن |
doubts |
موردتردید قرار دادن |
doubting |
موردتردید قرار دادن |
doubted |
موردتردید قرار دادن |
doubt |
موردتردید قرار دادن |
lead by the nose |
الت قرار دادن |
preferring |
جلو قرار دادن |
prefer |
جلو قرار دادن |
side |
در یکسو قرار دادن |
sides |
در یکسو قرار دادن |
models |
نمونه قرار دادن |
modelled |
نمونه قرار دادن |
model |
نمونه قرار دادن |
enfilade |
روبروی هم قرار دادن |
emplace |
در محلی قرار دادن |
lap |
رویهم قرار دادن |
colocate |
درمجاورت هم قرار دادن |
colocate |
در مجاور هم قرار دادن |
collimate |
موازی قرار دادن |
include |
قرار دادن شمردن |
includes |
قرار دادن شمردن |
modeled |
نمونه قرار دادن |
subjects |
در معرض قرار دادن |
mans |
قرار دادن سرنشین |
man |
قرار دادن سرنشین |
inprocess |
درجریان قرار دادن |
incase |
در صندوق قرار دادن |
range |
در طبقه قرار دادن |
ranged |
در طبقه قرار دادن |
ranges |
در طبقه قرار دادن |
immurement |
در دیوار قرار دادن |
boxed |
قرار دادن در یک جعبه |
subject |
در معرض قرار دادن |
subjected |
در معرض قرار دادن |
subjecting |
در معرض قرار دادن |
lapped |
رویهم قرار دادن |
back up |
پشت قرار دادن |
compact |
تنگ هم قرار دادن |
utilizing |
در دسترس قرار دادن |
set of the sails |
قرار دادن بادبانها |
utilizing |
مورداستفاده قرار دادن |
utilizes |
در دسترس قرار دادن |
utilizes |
مورداستفاده قرار دادن |
utilize |
در دسترس قرار دادن |
utilize |
مورداستفاده قرار دادن |
compacted |
تنگ هم قرار دادن |
compacting |
تنگ هم قرار دادن |
compacts |
تنگ هم قرار دادن |
back-up |
پشت قرار دادن |
treats |
موردعمل قرار دادن |
treated |
موردعمل قرار دادن |
treat |
موردعمل قرار دادن |
prifix |
در جلوچیزی قرار دادن |
prifixal |
در جلوچیزی قرار دادن |
pronate |
دمر قرار دادن |
put to |
در تنگنا قرار دادن |
utilising |
در دسترس قرار دادن |
impact |
زیرفشار قرار دادن |
to lead by the nose |
الت قرار دادن |
encapsulate |
در محفظهای قرار دادن |
sandwich |
در تنگنا قرار دادن |
sandwiched |
در تنگنا قرار دادن |
sandwiches |
در تنگنا قرار دادن |
purgatory |
در برزخ قرار دادن |
meddle |
در وسط قرار دادن |
meddled |
در وسط قرار دادن |
encapsulates |
در محفظهای قرار دادن |
encapsulating |
در محفظهای قرار دادن |
couch |
درلفافه قرار دادن |
utilising |
مورداستفاده قرار دادن |
impacts |
زیرفشار قرار دادن |
utilises |
در دسترس قرار دادن |
utilises |
مورداستفاده قرار دادن |
utilised |
در دسترس قرار دادن |
utilised |
مورداستفاده قرار دادن |
couches |
درلفافه قرار دادن |
couched |
درلفافه قرار دادن |
meddles |
در وسط قرار دادن |
place |
قرار دادن گماردن |
oppresses |
درمضیقه قرار دادن |
pile up <idiom> |
روی هم قرار دادن |
to put down |
پایین قرار دادن |