English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (19 milliseconds)
English Persian
technologies قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
technology قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
Other Matches
fallout خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد
launch قرار دادن محصول جدید در بازار
launching قرار دادن محصول جدید در بازار
launches قرار دادن محصول جدید در بازار
launched قرار دادن محصول جدید در بازار
automobile trade صنعت یا تجارت اتومبیل
seconding مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
surface mount technology روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
integrate electronic component قطعه الکترونیکی مجتمع
sensed آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
senses آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
sense آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
NOT function مدار الکترونیکی یا قطعه که تابع NOT را انجام میدهد
classifies در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classify در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifying در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
new deal قرار جدید
serials قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
serial قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
partial RAM قطعه RAM که فقط یک بخش آن به درستی کار میکند در قط عات جدید
enable استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
enabling استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
enables استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
enabled استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
gallium arsenide ماده جدید برای ساختار قطعه که عملیات را سریع تر از قط عات سیلیکف انجام میدهد
shields صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
shield صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
self- که هر قطعه جدید اطلاع را یا قانون را به پایگاه داده اضافه میکند تا دانش مهارت و کارایی آن افزوده شود
board computer یک کامپیوتر که تمام مولفههای الکترونیکی ان روی یک برد قرار گرفته است
postures چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
pinning قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
pinned قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
pin قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
composite circuit مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
push down list لیستی که از پایین به بالانوشته میشود به نحوی که هر ورودی جدید بالای لیست قرار می گیرد
diode قطعه الکترونیکی که به جریان الکتریک اجازه عبور از یک جهت ونه جهت دیگر میدهد
random access قطعه الکترونیکی آداپتور گرافیکی ویدیو که سیگنالهای رنگی دیجیتال را به سیگنالهای الکتریکی که به صفحه نمایش فرستاده می شوند تبدیل میکند
motor vehicle industry صنعت وسایل نقلیه موتوری صنعت اتومبیل
wafer یک قطعه نازک سیلیکون که بر روی ان مدارات مجتمع جهت ایجاد یک تراشه قرار دارند
wafers یک قطعه نازک سیلیکون که بر روی ان مدارات مجتمع جهت ایجاد یک تراشه قرار دارند
silicon قطعه نازک کریستال سیلیکون خالص با قط ر چند اینچ که روی آن مدارهای مجتمع قرار دارند.
structrual engineering industry صنعت ساختمان فولادی صنعت سوله
overlay قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
overlays قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
overlaying قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
card کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
cards کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
reseating صندلی جدید دادن
reseated صندلی جدید دادن
reseat صندلی جدید دادن
reseats صندلی جدید دادن
segmentation تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
renamed دادن نام جدید به فایل
renaming دادن نام جدید به فایل
rename دادن نام جدید به فایل
renames دادن نام جدید به فایل
mask طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
microchip مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
microchips مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
masks طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
replying پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
reply پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
replied پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
replies پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
MTA نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
message نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش .
messages نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش .
rotation جابجایی یک الگوی بیت درکلمه به چپ یا راست , بیت آخر قدیمی در بیت اول جدید قرار می گیرد
square away سروسامان دادن به دردسترس قرار دادن
lawmerchant حقوق تجارت قدیم دادگاه تجارت
custom of a trade عادت یک تجارت اصول متداول تجارت
modernism نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید
MMU مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است
solid-state وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
rehyphenation تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید
constituting تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitutes تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitute تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituted تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
mock-up مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
mock-ups مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
page 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
adjusts تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند
paged 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
pages 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
adjust تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند
adjusting تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند
refinancing تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinances تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinanced تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinance تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
electronic office محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
flip-flops قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopping قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopped قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flop قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
posit قرار دادن
parked قرار دادن
parks قرار دادن
setting up قرار دادن
park قرار دادن
placement قرار دادن
pack قرار دادن
packs قرار دادن
locate قرار دادن
placements قرار دادن
superpose قرار دادن
sets قرار دادن
set قرار دادن
relative location قرار دادن
rows قرار دادن
rowed قرار دادن
row قرار دادن
putting قرار دادن
puts قرار دادن
put قرار دادن
makes قرار دادن
located قرار دادن
make قرار دادن
individuate تک قرار دادن
lodge قرار دادن
lodged قرار دادن
settle قرار دادن
locating قرار دادن
lays قرار دادن
lay قرار دادن
locates قرار دادن
settles قرار دادن
underexpose قرار دادن
lodges قرار دادن
ebam Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
indicator نوری که برای اخطار دادن یا بیان وضعیت یک قطعه به کار می رود
preferring جلو قرار دادن
subject در معرض قرار دادن
treats موردعمل قرار دادن
treated موردعمل قرار دادن
treat موردعمل قرار دادن
put to در تنگنا قرار دادن
include قرار دادن شمردن
to put down پایین قرار دادن
set of the sails قرار دادن بادبانها
put in قرار دادن چیزی در
subjected در معرض قرار دادن
includes قرار دادن شمردن
utilises در دسترس قرار دادن
obligate در محظور قرار دادن
utilising مورداستفاده قرار دادن
oppresses درمضیقه قرار دادن
utilising در دسترس قرار دادن
back up پشت قرار دادن
places قرار دادن گماردن
oppressing درمضیقه قرار دادن
placing قرار دادن گماردن
oppress درمضیقه قرار دادن
subjects در معرض قرار دادن
subjecting در معرض قرار دادن
lap رویهم قرار دادن
lapped رویهم قرار دادن
prefer جلو قرار دادن
utilizing در دسترس قرار دادن
encapsulates در محفظهای قرار دادن
couches درلفافه قرار دادن
encapsulate در محفظهای قرار دادن
sandwich در تنگنا قرار دادن
sandwiched در تنگنا قرار دادن
sandwiches در تنگنا قرار دادن
lead by the nose الت قرار دادن
purgatory در برزخ قرار دادن
man قرار دادن سرنشین
compacted تنگ هم قرار دادن
emplace در محلی قرار دادن
pronate دمر قرار دادن
model نمونه قرار دادن
modeled نمونه قرار دادن
modelled نمونه قرار دادن
models نمونه قرار دادن
encapsulating در محفظهای قرار دادن
back-up پشت قرار دادن
couch درلفافه قرار دادن
pile up <idiom> روی هم قرار دادن
utilizes در دسترس قرار دادن
boxed قرار دادن در یک جعبه
mans قرار دادن سرنشین
utilised مورداستفاده قرار دادن
utilised در دسترس قرار دادن
prifixal در جلوچیزی قرار دادن
sides در یکسو قرار دادن
side در یکسو قرار دادن
utilizing مورداستفاده قرار دادن
utilize در دسترس قرار دادن
compact تنگ هم قرار دادن
prifix در جلوچیزی قرار دادن
compacting تنگ هم قرار دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com