Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
fixity
قرار پایداری
Other Matches
persistency
پایداری گاز جنگی پایداری اصرار
self defense
پایداری داخلی پایداری ملی
accent mark
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
alignment
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignments
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
postured
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
endurance
پایداری 0
resisted
پایداری
permanence
پایداری
resisting
پایداری
resist
پایداری
perenniality
پایداری
commorant
پایداری
consistence
پایداری
stableness
پایداری
hold one's ground
پایداری
hold one's own
پایداری
resistance
پایداری
constancy
پایداری
resists
پایداری
consistent
پایداری
stickability
پایداری
stability
پایداری
persistence
پایداری
consistency
پایداری
permanency
پایداری
permanencies
پایداری
thermodynamic stability
پایداری ترمودینامیکی
plastic consistency
پایداری خمیری
resistance adjustment
میزان پایداری
people forces
نیروی پایداری
neutral stability
پایداری خنثی
optical stability
پایداری نوری
retentivity
پایداری مغناطیسی
soil consistence
پایداری خاک
static stability
پایداری استاتیک
staidness
ارامش پایداری
stability of slope
پایداری ترانشه
stability of an emulsion
پایداری امولسیون
stability constant
ثابت پایداری
stability calculation
حساب پایداری
spiral stability
پایداری چرخشی
speed stability
پایداری سرعت
neutral stability
پایداری بی تفاوت
negative stability
پایداری منفی
elastic stability
پایداری ارتجاعی
directional stability
پایداری سمتی
directional stability
پایداری جهشی
consistency of concrete
پایداری بتن
stability
پایایی پایداری
stabilizing
پایداری کردن
creep strength
پایداری خزشی
frequency stability
پایداری فرکانس
inherent stability
پایداری ماندگار
staying power
نیروی پایداری
lateral stability
پایداری عرضی
light stable
پایداری نور
longitudinal stability
پایداری طولی
kinetic stability
پایداری سینتیکی
kinetic stability
پایداری جنبشی
fuel endurance
قدرت پایداری سوخت
statics
دانش پایداری نیروها
ligand field stabilization energy
انرژی پایداری میدان لیگاند
creep strength depending on time
پایداری خزشی تابع زمان
crystal field stabilization energy
انرژی پایداری میدان بلور
surface mount technology
روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
half residence time
نیمه عمر پایداری عناصرریزش اتمی یا رادیواکتیو
writ of error
قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
vent
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vented
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
venting
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vents
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
l.f.s.e
energy stabilization ligandfield انرژی پایداری میدان لیگاند
classifying
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifies
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classify
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
warping
پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
countershaft
محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
wheel satellite
ماهوارهای که بصورت دایرهای ساخته شده و معمولابرای پایداری وضعیت یا واردساختن گرانش ساختگی به سرنشینان دوران میکند
piezoelectric
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
chrome dyes
کرم یا گروهی از رنگینه های شیمیایی که به همراه دی کرومات پتاسیم در رنگرزی پشم به کار رفته و رنگ نسبتا پایداری بوجود می آورند
resisted
مقاومت کردن پایداری کردن
resist
مقاومت کردن پایداری کردن
resisting
پایداری کردن ایستادگی کردن
resisted
پایداری کردن ایستادگی کردن
internal defense
پدافند داخلی پایداری داخلی
resisting
مقاومت کردن پایداری کردن
resists
پایداری کردن ایستادگی کردن
resist
پایداری کردن ایستادگی کردن
resists
مقاومت کردن پایداری کردن
direct dyes
رنگینه های مستقیم
[که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
accommodations
قرار
swage
قرار
dictums
قرار
dictum
قرار
concord
قرار
accommodation
قرار
arrangements
قرار
variables
بی قرار
arrangement
قرار
moonish
بی قرار
equanimity
قرار
accord
قرار
accords
قرار
stipulation
قرار
variable
بی قرار
rates
قرار
decision
قرار
decisions
قرار
accorded
قرار
writ
قرار
at the rate of
از قرار
arrangment
قرار
black smiths, top swage
قرار
rate
قرار
restless
بی قرار
at
از قرار
writs
قرار
encampment
قرار گاه
put
قرار دادن
agreed
قرار شده
baffing wind
بادبی قرار
encampments
قرار گاه
placement
قرار دادن
arrangements
قول و قرار
decreed
قرار دادگاه
dating
قرار عشقی
decree
قرار دادگاه
decreeing
قرار دادگاه
puts
قرار دادن
placements
قرار دادن
arrangement
قول و قرار
decrees
قرار دادگاه
broken weather
هوای بی قرار
bit mapped screen
RA قرار گیرد
resolutions
قرار رای
resolution
قرار رای
locating
قرار دادن
lodge
قرار دادن
subcontracting
قرار دادفرعی
subcontracts
قرار دادفرعی
date
[appointment]
قرار ملاقات
tryst
قرار ملاقات
trysts
قرار ملاقات
fidgeted
بی قرار بودن
fidgeting
بی قرار بودن
fidgets
بی قرار بودن
settle
قرار دادن
subcontracted
قرار دادفرعی
subcontract
قرار دادفرعی
lodged
قرار دادن
lodges
قرار دادن
stipulation
قرار داد
stand
قرار گرفتن
stymie
قرار گرفتن
stymied
قرار گرفتن
stymieing
قرار گرفتن
stymies
قرار گرفتن
make
قرار دادن
settles
قرار دادن
appointment
قرار ملاقات
writs
قرار دادگاه
destinations
را قرار می دهید
makes
قرار دادن
agreement
قرار قبول
agreements
قرار قبول
park
قرار دادن
parked
قرار دادن
parks
قرار دادن
arrest warrant
قرار توقیف
arrest warrants
قرار توقیف
lay
قرار دادن
writ
قرار دادگاه
appointed day
قرار ملاقات
thus
از این قرار
setter
قرار دهنده
setters
قرار دهنده
accordingly
از همان قرار
lays
قرار دادن
destination
را قرار می دهید
seemingly
از قرار معلوم
relative location
قرار دادن
lies
قرار گرفتن
lied
قرار گرفتن
lie
قرار گرفتن
negotiatory
قرار دادی
superpose
قرار دادن
marginal utility school
قرار داد
rowed
قرار دادن
to this effect
ازاین قرار
set
قرار دادن
packs
قرار دادن
sets
قرار دادن
setting up
قرار دادن
Presumably … indications are … Evidently … by the look of it …
از قرار معلوم ...
presumedly
از قرار معلوم
pre arrangement
قرار قبلی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com