Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (3 milliseconds)
English
Persian
bright red
قرمز روشن
nacarat
قرمز روشن
Search result with all words
light red
رنگ قرمز روشن
pyrope
هر نوع گوهر برنگ قرمز روشن
apricot color
رنگ زرد و قرمز روشن
tone-on-tone
[بکار گیری یک رنگ با پس زمینه متفاوت در زمینه فرش بطور مثال دو نوع رنگ قرمز یکی تیره و دیگری روشن]
Other Matches
storm warning
پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
carminic acid
اسید کارمینیک
[عامل اصلی رنگ قرمز حاصل از شیره کشی حشره دانه قرمز]
infrared line scan
ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
illumination by diffusion
روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
infrared imagery
عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
natural dyes
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
Turkaman rugs
فرش های ترکمن
[اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
flashes
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
daylit
روز روشن روشن کردن
daylight
روز روشن روشن کردن
illuminati
روشن ضمیران روشن فکران
infrared ray
اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
half tone screen
صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
vignetting
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
illuminates
چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
illuminating
چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
illuminate
چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
explained
روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explain
روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explains
روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explaining
روشن کردن باتوضیح روشن کردن
raddle
گل قرمز
rubrics
خط قرمز
rubric
خط قرمز
red line
خط قرمز
cramoisy
قرمز
aka
قرمز
coralline
قرمز
erythrean
قرمز
ponceau
قرمز
redheads
مو قرمز
redhead
مو قرمز
erythroid
قرمز
vermilion
قرمز
gules
قرمز
vermeil
قرمز
vermillion
قرمز
sanguineous
قرمز
laky a
قرمز
vinaceous
قرمز
bloodshot
قرمز
reds
قرمز
reddest
قرمز
redder
قرمز
red
<adj.>
قرمز
elm
نارون قرمز
red nucleus
هسته قرمز
flush
قرمز کردن
flushes
قرمز کردن
flushing
قرمز کردن
gorcock
با قرقره قرمز
red lips
لبهای قرمز
red lead
سرب قرمز
body brick
اجر قرمز
red letter
با حروف قرمز
gold fish
ماهی قرمز
red card
کارت قرمز
congo red
قرمز کنگو
chlorophennol red
قرمز کلروفنول
Cayenne
فلفل قرمز
red brick
اجر قرمز
reddening
قرمز شدن
reddening
قرمز کردن
reddened
قرمز شدن
reddened
قرمز کردن
redden
قرمز شدن
redden
قرمز کردن
staring red
قرمز زننده
elms
نارون قرمز
safflower carmine
قرمز کافیشه
rufous
قرمز کم رنگ
kidney beans
لوبیا قرمز
rubescent
قرمز شونده
rubefy
قرمز کردن
ruddy
قرمز رنگ
rubefaction
قرمز سازی
reddens
قرمز شدن
cochineal
قرمز شراب کش
cochineal
قرمز دانه
red peppers
فلفل قرمز
red pepper
فلفل قرمز
hot lines
تلفن قرمز
rubious
قرمز یاقوتی
rubefacient
قرمز کننده
reddens
قرمز کردن
ruffous
قرمز کم رنگ
ruby of arsenic
زرنیخ قرمز
redlining
خط قرمز کشیدن
angrier
قرمز شده
angriest
قرمز شده
caramel
مایل به قرمز
rel pole
قطب قرمز
angry
قرمز شده
crimson
قرمز سیر
ripe lips
لبهای قرمز
rosily
برنگ قرمز
roucou
قرمز بویا
hot line
تلفن قرمز
scarlet
قرمز لاکی
minium
اکسید قرمز
phenol red
قرمز فنول
minium
شنجرف قرمز
methyl red
قرمز متیل
dressed inred
قرمز پوش
infera red
مادون قرمز
cresol red
قرمز کرزول
murrey
قرمز ارغوانی
neutral red
قرمز خنثی
oxide of copper
توتیای قرمز
scarlet
قرمز جگری
first class brick
اجر قرمز
encrimson
قرمز کردن
red lights
چراغ قرمز
crimson
قرمز روناسی
red light
چراغ قرمز
hot pepper
فلفل قرمز
infra red
زیر قرمز
infra-red
زیر قرمز
caramels
مایل به قرمز
kidney bean
لوبیا قرمز
chilli pepper
فلفل قرمز
infrared
مادون قرمز
infrared
زیر قرمز
martagon
سوسن قرمز
goldfish
ماهی قرمز
ladyfinger
فلفل قرمز
Red chilli
فلفل قرمز
redstart
بلبل دم قرمز اروپایی
crimson
لاکی قرمز کردن
rubella
قرمز کننده پوست
roset
رنگ نفاشی قرمز
zincite
اکسید قرمز روی
claret
نوعی شراب قرمز
hemolysis
تحلیل گویچههای قرمز
bays
سرخ مایل به قرمز
baying
سرخ مایل به قرمز
bayed
سرخ مایل به قرمز
bay
سرخ مایل به قرمز
sepia
رنگ قرمز قهوه ای
clarets
نوعی شراب قرمز
ochreish
قرمز چون گل اخری
kermes
قرمزدانه :کرم قرمز
sanguine
قرمز برنگ خون
rubricize
قرمز نشان دادن
rubricate
قرمز نشان دادن
infrared viewer
دوربین مادون قرمز
incarnadine
رنگ قرمز گوشتی
ultrared
انطرف اشعه قرمز
rudd
ماهی گول قرمز
vermeil
لعل قرمز رنگ
infrared absorption
جذب زیر قرمز
infrared spectrum
طیف زیر قرمز
Indianred
<adj.>
<noun>
نوعی رنگ قرمز
near infrared
زیر قرمز نزدیک
hubble effect
جابجایی به سوی قرمز
carmine
نوعی رنگ قرمز
hot pepper
بوته فلفل قرمز
rubiginous
برنگ قرمز اجری
strawberry roan
اسب قرمز رنگ
thermal imagery
عکاسی مادون قرمز
to tinge with red
کمی قرمز کردن
auburn
قهوهای مایل به قرمز
spatalite
اکسید قرمز روی
chianti
نوعی شراب قرمز
dunlin
ابیای پشت قرمز
carbuncled
مزین به یاقوت قرمز
bloodier
خون الود قرمز
ruby zinc
اکسید قرمز روی
red zinc ore
اکسید قرمز روی
red shift
جابجایی به سوی قرمز
bloodiest
خون الود قرمز
red oxide of zinc
اکسید قرمز روی
red tape
نوار باریک قرمز
bloody
خون الود قرمز
plover page
ابیای پشت قرمز
pyrope
لعل قرمز سیر
magenta
یکجور رنگ قرمز
fireback
قرقاول پشت قرمز
farouche
یونجه گل قرمز کمرو
scarlet
قرمز مایل به زرد
far infrared
زیر قرمز دور
redshank
مرغ پا قرمز کرانه زی
red clause credit
اعتبار با ماده قرمز
purple red
قرمز مایل به ارغوانی
pharaoh ant
مورچه قرمز کوچک
rubicund
رنگ مایل به قرمز
fezzes
کلاه قرمز منگوله دار فس
red flag
پرچم قرمز اتومبیل رانی
cedar
رنگ قرمز مایل به زرد
carbuncles
رنگ نارنجی مایل به قرمز
mikado
رنگ زرد مایل به قرمز
carrots
زردک مانند موی قرمز
mercurochrome
داروی ضدعفونی قرمز رنگ
cedars
رنگ قرمز مایل به زرد
mahogany
رنگ قهوهای مایل به قرمز
Redviolet
رنگی میان بنفش و قرمز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com