Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 58 (7 milliseconds)
English
Persian
annual payment
قسط سالیانه
Search result with all words
withholding tax
مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
withholding taxes
مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
annum
سالیانه
almanac
تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanacks
تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanacs
تقویم سالیانه تقویم نجومی
anniversaries
سوگواری سالیانه
anniversaries
جشن سالیانه عروسی
anniversaries
مجلس یادبود یا جشن سالیانه جشن یادگاری
anniversary
سوگواری سالیانه
anniversary
جشن سالیانه عروسی
anniversary
مجلس یادبود یا جشن سالیانه جشن یادگاری
annuity
حقوق یا مقرری سالیانه گذراند
annuity
مستمری سالیانه
annually
سالیانه
yearly
سالیانه
annual
سالیانه
annuals
سالیانه
per annum
هر سالی سالیانه
annals
وقایع سالیانه سالنامه
admision rate
میزان اعزام به بهداری نواخت سالیانه اعزام به بهداری
annual average score
میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
annual food plan
برنامه غذایی سالیانه
annual general inspection
بازدید عمومی سالیانه
annual general meeting
مجمع عمومی سالیانه
annual payment
پرداخت سالیانه
annual payment factor
ضریب بازپرداخت سالیانه
annual precipitation
بارندگی سالیانه
annual report
گزارش سالیانه
annual training
اموزش سالیانه
annuality factor
ضریب مستمر سالیانه
annuallyy
هر ساله سالیانه
annuitant
گیرنده مستمری سالیانه
encaenia
جشن سالیانه تاسیس شهر یاتقدیر کلیسا یا معبدی
growth ring
دایره سالیانه
isotherm
خطی که نقاط دارای گرمای متوسط سالیانه مساوی رانشان میدهد
isothermal line
خطی که بوسیله ان جاهایی که گرمای متوسط سالیانه انهایکی است
mass book
کتاب نماز سالیانه
miaasl
کتاب نماز سالیانه
national educational computing conferenc
جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
octingentenary or octocen
هشتصدمین جشن سالیانه
parentalia
جشن سالیانه بافتخار نیاکان و مردگان
peter pence
زکات سالیانه که پیشتربه پاپ میداند
peter penny
زکات سالیانه که بیشتر به پاپ میداند
quater cent nary
جشن سالیانه چهارصدمین سال گردش
quingentenary
پانصدمین سال گردش پانصدمین جشن سالیانه
quinquagenary
پنجاهمین جشن سالیانه
rentlen
دارنده درامد سالیانه یاسالواره همیشگی
special degration
نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
to settle an a
برای کسی مقر ری سالیانه معین کردن
to take inventory
صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
wedding day
روز عروسی جشن سالیانه عروسی
wet year
سالی که میزان بارندگی از حد معمول سالیانه بیشتراست
year to year fluctuation
نوسانات سالیانه
yearly allowance
مقرری سالیانه
yearly instalmernts
اقساط سالیانه
p.a
مخفف سالیانه
Partial phrase not found.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com