Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
homosphere
قسمتی از اتمسفر که در ان تغییری در ترکیب و ساخت گازهای تشکیل دهنده مشاهده نمیشود
Other Matches
heterosphere
قسمتی از اتمسفر که در ان ساختار و وزن مولکولی متوسط گازهای تشکیل دهنده مختلف است
incorporator
تشکیل دهنده ترکیب کننده
carburizing
گرم کردن قطعات فولادی ماشین شده در اتمسفر قوی از گازهای هیدروکربن
os/
سیستم عامل چندکاره برای کامپیوترهای PC ساخت IBM و ماکروسافت که ساخت آن توسط IBM ادامه دارد تا تغییری در ویندوز ماکروسافت باشد
confedration of states
دولت جدیدی تشکیل نمیشود
germinal area
قسمتی از پلاستودرم که جنین اصلی مهره داران را تشکیل میدهد
confections
ترکیب ساخت
confection
ترکیب ساخت
make
ساخت ترکیب
makes
ساخت ترکیب
glandulation
ترکیب و ساخت غدد
organizers
تشکیل دهنده
formative
تشکیل دهنده
organizer
تشکیل دهنده
organisers
تشکیل دهنده
former
تشکیل دهنده
constitutive
تشکیل دهنده ساختمانی
syndicator
تشکیل دهنده اتحادیه
constituent
سازه تشکیل دهنده
constituent
جزء تشکیل دهنده
nucleus
هسته تشکیل دهنده
nuclei
هسته تشکیل دهنده
constituents
جزء تشکیل دهنده
constituents
سازه تشکیل دهنده
fundametal
بنیادی تشکیل دهنده
spliced
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
splice
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
splicing
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
splices
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
structual constituent
جزء تشکیل دهنده ساختمانی
component
ترکیب دهنده
components
ترکیب دهنده
polymerize
باهم ترکیب وجمع شدن وذره بزرگتری تشکیل دادن
cellular unit
هسته اصلی تشکیل دهنده یکان
building block
واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
building blocks
واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
discretionary
خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
concatenate
بیشتر ازیک فایل یامجموعهای ازداده ها که باهم ترکیب می شوند تا مجموعهای را تشکیل دهند
chord plane
صفحه مار بر وترهای همه مقاطع تشکیل دهنده یک ایرفویل سه بعدی
hidden
خط وی تشکیل دهنده شی سه بعدی ولی هنگام نمایش آن به صورت دوبعدی پاک می شوند
gestalt
تشکیل و ترکیب چندعامل یاپدیده فیزیکی وحیاتی وروانشناسی برای انجام کارواحدو دست داده جزئی از کل شوند
dithered
ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
dithers
ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
dither
ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
lobes
یکی از دو یا چهار جزء تشکیل دهنده پرتو رادار جهت یاب ازانتن مجهز به بازتابنده
lobe
یکی از دو یا چهار جزء تشکیل دهنده پرتو رادار جهت یاب ازانتن مجهز به بازتابنده
slice
ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
slices
ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
date-stone
[سنگ ترکیب شده در دیوار که تاریخ ساخت آن بنا در آن قید شده است.]
component forces
نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
parts explosion
رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
impurity
جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
the law does not apply to him
او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
work in process
کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in progress
کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
mutative
تغییری
changelessness
بی تغییری
Visual Basic
ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
shank
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
harmonic motion
اهنگ مرکبی که از ترکیب چند موج صوتی ساده تر ترکیب شده باشد
Afshan
[all-over pattern]
طرح افشان
[با حالت های پیچشی و یا زوایای هندسی و ترکیبی از گل ها و شکوفه ها که نشان دهنده و عدم محدودیت در طرح است. گاه با طرح های دیگر مثل میناخانی، بوته، هراتی، بندی و گل و بته ترکیب می شود]
isomerous
جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
isomer
جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
cleanest
که از زمان خواندن تغییری نکرده است
cleans
که از زمان خواندن تغییری نکرده است
cleaned
که از زمان خواندن تغییری نکرده است
clean
که از زمان خواندن تغییری نکرده است
flue gas
گازهای دودکش
perfect gazes
گازهای ساده
single component gases
گازهای تک جزیی
acid gases
گازهای اسیدی
parathesis
پیوند دو واژه بی انکه تغییری درانهاروی دهد
transitions
نقط های در برنامه یا سیستم که تغییری رخ میدهد
transition
نقط های در برنامه یا سیستم که تغییری رخ میدهد
xenix
تغییری از سیستم عامل UNIXبرای استفاده درریزکامپیوترها
inert gas crystal
بلور گازهای بی اثر
noble gas crystal
بلور گازهای بی اثر
g , series
گازهای سمی گروه ژ
radar netting
تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
chemical warfare
جنگ بوسیله گازهای شیمیایی
inert gas arc welding
جوش برق با گازهای بی اثر
chromosphere
لایه نازکی از گازهای نسبتاشفاف
compressor inlet temperature
دمای گازهای ورودی کمپرسور
pad
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
breathing
جریان هوا و گازهای خروجی از موتور
impingement
برخورد گازهای با سرعت زیاد به ساختمان هواپیما
bergson criterion
ضابطهای که نشان میدهد هر تغییری که موجب کاهش مطلوبیت شود نامطلوب است
compositions
ترکیب یکان ترکیب رزمی
composition
ترکیب یکان ترکیب رزمی
atmospheres
اتمسفر
atmosphere
اتمسفر
aerosphere
اتمسفر
standard atmosphere
اتمسفر
solfatara
ناحیه اتش فشانی که گازهای گوگردی از ان متصاعد میشود
demilitarization
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
trimmer
زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
vented
مجرایی به اتمسفر
furnace atmosphere
اتمسفر کوره
venting
مجرایی به اتمسفر
vents
مجرایی به اتمسفر
atmospheres
اتمسفر استاندارد جو
The pressure of the atmosphere
فشار جو ؟( اتمسفر )
vent
مجرایی به اتمسفر
atmosphere
اتمسفر استاندارد جو
free atmosphere
اتمسفر ازاد
standard atmosphere
اتمسفر استاندارد
isothermal atmosphere
اتمسفر همدما
actual address
آدرس ذخیره سازی کامپیوتری که مستقیما و بدون هر گونه تغییری به یک محل یا وسیله دستیابی دارد
waste gate
مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
reactionpropulsion
سیستم پرتاب جت با استفاده از نیروی عکس العمل گازهای خروجی از یک لوله
turbocharger
شارژری در موتورهای پیستونی که توسط توربینی درمسیر گازهای خروجی کارمیکند
controlled atmosphere
اتمسفر کنترل شده
chrles' law
در گازهای کامل یا ایده ال در فشار ثابت دما و حجم نسبت مستقیم دارند
turbosupercharger
سوپر شارژی در موتورهای پیستونی که توسط توربینی درمسیر گازهای خروجی کارمیکند
international standard atmosphere
اتمسفر استاندارد بین المللی
exosphere
خارجی ترین لایه اتمسفر
chemosphere
ناحیهای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
thermosphere
خارجی ترین لایه اتمسفر
troposphere
پایین ترین بخش اتمسفر
collector ring
منیفلد یا گازگاه دایرهای برای هدایت گازهای خروجی ازسیلندرهای موتور رادیال یاستارهای
aurora
پدیده تابناکی در لایههای فوقانی اتمسفر
he takes no notice of it
ملتفت نمیشود
The door is jammed.
در باز نمیشود.
non placer
موافقت نمیشود
fat is insoluble in water
چربی در اب حل نمیشود
reversing layer
لایه نازکی در قسمت پایینی اتمسفر خورشید
inversions
ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
inversion
ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
muffing
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffed
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muff
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffs
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
no two leaves are identical
دو برگ یکی نمیشود
impossible to get hold of
نمیشود گیر آورد
oil is immiscible with water
روغن با اب امیخته نمیشود
leakage
به خزانه وارد نمیشود
leakages
به خزانه وارد نمیشود
indelible pencil
مدادی که خط ان پاک نمیشود
that does not f.
این دلیل نمیشود
The window is jammed.
پنجره باز نمیشود.
exclusive
آنچه شامل نمیشود
non-starter
طرحی که انجام نمیشود
non-starters
طرحی که انجام نمیشود
correction
صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند
bangs
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banging
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banged
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bang
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
catalysts
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
exhibiter
نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitors
نمایش دهنده ارائه دهنده
extender
توسعه دهنده ادامه دهنده
exhibitor
نمایش دهنده ارائه دهنده
bailor
امانت دهنده کفیل دهنده
bailer
امانت دهنده کفیل دهنده
conglutinative
التیام دهنده جوش دهنده
catalyst
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
turbopump
پمشی که توسط توربینی که بوسیله گازهای حاصل ازسوختن سوختهای راکت به چرخش درامده به حرکت درمی اید
the law is not retrospective
قانون عطف به ماسبق نمیشود
no pay nowork
پول ندهندکار هم کرده نمیشود
He is not to be relied upon.
نمیشود به او
[مرد]
اتکا کرد.
law fallen into desuetude
قانونی که دیگر اجرا نمیشود
photosphere
لایه خارجی اتمسفر خورشیدکه بسیار داغ و درخشنده میباشد
ozonosphere
لایهای از بخشهای فوقانی اتمسفر در ارتفا تقریبی 02 تا03 کیلومتر
virtual gravity
شتابی که از طرف زمین برهر ذره از اتمسفر اثر میکند
airspace
حجم اتمسفر محدود بین سطح ارتفاع معین و زمین
boost pressure
فشار گاز بالاتراز اتمسفر که از سوپرشارژ کردن موتورناشی میشود
fine words butter no parsnips
بحلوابحلوا گفتن دهن شیرین نمیشود
inactive
آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
fair words butter no parsnips
به حلواحلوا گفتن دهن شیرین نمیشود
no pains no gains
نابرده رنج گنج میسر نمیشود
mistake of law is no defence
اشتباه حکمی دفاع محسوب نمیشود
ignorance of the law is no defence
جهل به قانون دفاع محسوب نمیشود
cassion discase
تغییرات عصبی ناشی ازکاهش فشار محیط در ارتفاع بالاتر از یک یا دو اتمسفر
plasma display
صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
book message
نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
acid fast
دارای لکه هایی که بااسید زائل نمیشود
blind hole
سوراخ چمن که از فاصله معین دیده نمیشود
an impersonal deity
خدایی که هرگز مجسم بصورت شخص نمیشود
observation
مشاهده
observantion
مشاهده
observations
مشاهده
course line shot
مشاهده در خط
seeing
مشاهده
ignisfatuus
روشنایی شبانه بر روی زمینهای باتلاقی که تصور میرفت ازاحتراق گازهای باتلاقی بوجودمیاید
EtherTalk
درسیستم Apple Macintosh گونههای مختلف شبکه اترنت استاندارد برای اتصال دستگاهها بهم و تغییری در Apple Talk کندتر است
bilinear filtering
مرکب با توجه به چهار پیکسل تنظیم شده اطراف هر پیکسل برای بررسی اینکه تغییری در رنگ آنها و جود نداشته باشد
crush hat
کلاه نمدی نرم که ازله شدن خراب نمیشود
variables
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
non sequitur nonsensical
نتیجه غیر منطقی بر نمیاید این دلیل نمیشود
variable
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
maskable
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیشود غیرفعال میشود
prize courts
به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
attributes
مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
attributing
مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
attribute
مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
observed
مشاهده کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com