Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
metencephalon
قسمتی از مغز جنین که سازنده مخچه وبصل النخاع است
Other Matches
germinal area
قسمتی از پلاستودرم که جنین اصلی مهره داران را تشکیل میدهد
cerebellum
مخچه
bulb
بصل النخاع
bulbs
بصل النخاع
cerebellar
مربوط به مخچه
decerebellation
مخچه برداری
medulla oblongata
بصل النخاع
vermis
قطعه میانی مخچه
myelencephalon
بصل النخاع قسمت عقب مغز
pertubative
اشفته سازنده مضطرب سازنده
olivary body
بر امدگی جلو پیاز مخ برامدگی قدامی بصل النخاع
shank
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
aborticide
دوای جنین کش دوای سقط جنین
germ
جنین
germs
جنین
foetuses
جنین
foetus
جنین
fetus
جنین
fetuses
جنین
chrysalis
جنین
embryos
جنین
embryo
جنین
afterbirth
جنین
chrysalises
جنین
abortion
سقط جنین
feticide
کشتن جنین
mola
جنین کاذب
abortion
اسقاط جنین
foaticide
جنین کشی
foeticide
اسقاط جنین
embryogeny
تشکیل جنین
embryogeny
پیدایش جنین
embryogen
تشکیل جنین
embryogen
پیدایش جنین
abortions
سقط جنین
miscarried
جنین ساقط
foaticide
سقط جنین
abortive foatus
جنین ساقط
foeticide
جنین کشی
miscarriages
سقط جنین
miscarriage
سقط جنین
implacental
بی جفت جنین
abortions
اسقاط جنین
ecbolic
جنین انداز
secundine
جفت جنین
feticide
سقط جنین
wheatgerm
جنین گندم
aborsement
سقط جنین
to have a miscarriage
جنین افگندن
abortment
سقط جنین
aborticide
جنین کشی
fetal
وابسته به جنین
blood money of an unborn child
دیه جنین
foetation
تشکیل جنین
malposition
جابجا شدگی جنین
chorion
مشیمه خارجی جنین
placentas
جفت جنین مشیمه
mesoblast
میان پوست جنین
abortive foetus
جنین سقط شده
abortive medicines
ادویه مسقط جنین
abortionist
سقط جنین کننده
malposition
حالت غیرطبیعی جنین
abortionists
سقط جنین کننده
aplacental
فاقد جفت جنین
placental
وابسته به جفت جنین
chorion
پرده بیرونی جنین
embryotomy
تشریح جنین درزهدان
placenta
جفت جنین مشیمه
hypoblast
غشاء داخلی جنین
by con.
مفهوم مخالف ان جنین میشود
yolk sac
کیسه زرده دورتادور جنین
amnion
مشیمه پردهء دور جنین
placentation
پیوستگی جفت جنین بدیوارزهدان
embryo
جنین کمتر از هشت هفته
miscarriages
سقط جنین غیر عمدی
mesoblast
لایه جرثومه میانی جنین
miscarriage
سقط جنین غیر عمدی
embryos
جنین کمتر از هشت هفته
eventration
جنین بی شکم یابی روده
blasetocyst
جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
conception
لقاح تخم وشروع رشد جنین
abortionist
کسی که موجب سقط جنین میشود
abortionists
کسی که موجب سقط جنین میشود
fetuses
جنین بیش از هشت هفته حمل
teratology
مبحث شناسایی جنین ناقص الخلقه
conceptions
لقاح تخم وشروع رشد جنین
foetus
جنین بیش از هشت هفته حمل
foetuses
جنین بیش از هشت هفته حمل
embryoctony
ازمیان بردن یافاسدکردن جنین درزهدان
builder
سازنده
instrumentalists
سازنده
instrumentalist
سازنده
maker
سازنده
makers
سازنده
producers
سازنده
fabricant
سازنده
fabricator
سازنده
constituent
سازنده
constructor
سازنده
producer
سازنده
manufacturers
سازنده
manufacturer
سازنده
builders
سازنده
concoctor
سازنده
fomative
سازنده
components
سازنده
compositor
سازنده
wright
سازنده
component
سازنده
constructive
سازنده
compositors
سازنده
constituents
سازنده
sonneteer
سازنده غزل
builders
موسس سازنده
ingredient
عنصر سازنده
ingredients
عنصر سازنده
depletive
تهی سازنده
restrictive
محدود سازنده
spoiler
فاسد سازنده
subjugator
مطیع سازنده
separative
جدا سازنده
elucidatory
روشن سازنده
distractive
پریشان سازنده
dissipative
پراکنده سازنده
composers
سازنده مصنف
composer
سازنده مصنف
refrigrative
خنک سازنده
renovator
باز نو سازنده
builder
موسس سازنده
supersessive
لغو سازنده
deific
خدا سازنده
components
جزء سازنده
computer manufacturer
سازنده کامپیوتر
alterative
دگرگون سازنده
component
جزء سازنده
assurer
مطمئن سازنده
assuror
مطمئن سازنده
coordinative
متناسب سازنده
suppressive
موقوف سازنده
qualifiers
ملایم سازنده
qualifier
ملایم سازنده
suppressor
موقوف سازنده
factors
سازنده فاکتور
factor
سازنده فاکتور
vitiator
تباه سازنده
dispossessor
بی بهره سازنده
refrigerative
خنک سازنده
lubricate
روان سازنده
interceptive
جدا سازنده
inveigler
گمراه سازنده
irradiative
روشن سازنده
lubricant
روان سازنده
lubricants
روان سازنده
fabricator
سازنده وسایل
lutist
سازنده عود
manufacturers' agent
نماینده سازنده
manifestative
اشکار سازنده
manufacturer's agent
نماینده سازنده
melodist
سازنده ملودی
procreation
سازنده زایش
lubricated
روان سازنده
lubricates
روان سازنده
enslaver
بنده سازنده
qualificatory
محدود سازنده
purificative
پا سازنده تطهیری
film developer
سازنده فیلم
incorporator
یکی سازنده
procreator
موجد سازنده
lubricating
روان سازنده
presentive
مجسم سازنده
ceramicist
سازنده فروف سفالین
ceramist
سازنده فروف سفالین
manufacturer's software
نرم افزار سازنده
boilermaker
سازنده دیگ بخار
toyer
سازنده اسباب بازی
indican
ماده سازنده نیل
loathful
دافع بیرغبت سازنده
ideologue
سازنده ایده ئولوژی
boiler maker
سازنده دیگ بخار
wright
کارگر سازنده نجار
metrist
سازنده نظم وشعر
compositions
نسبت اجزای سازنده
compositions
نسبت اجزاء سازنده
composition
نسبت اجزای سازنده
composition
نسبت اجزاء سازنده
paper stainer
سازنده کاغذهای دیواری
producer advertising
تبلیغ توسط سازنده
reflective
بازتابنده منعکس سازنده
formative
ترکیب کننده سازنده
original equipment manufacturer
سازنده تجهیزات اصلی
diallist
سازنده ساعت افتابی
elucidative
تفسیری روشن سازنده
mitigatory
سبک سازنده مخفف
procurer
فراهم سازنده جاکش
manufacturers
تولید کننده سازنده
reflectional
بازتابنده منعکس سازنده
manufacturer
تولید کننده سازنده
purificatory
پاک سازنده تطهیری
lanugo
کرکی که در روی جنین انسان و برخی جانوران دیده میشود
germ layer
یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com