English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
English Persian
wing قسمتی از یک بخش یا ناحیه
winging قسمتی از یک بخش یا ناحیه
Search result with all words
inside ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
insides ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
preventive justice قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
neck of the woods <idiom> ناحیه یا قسمتی از کشور
Other Matches
blitter عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
shank ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
triplex سه قسمتی
triploidy سه قسمتی
partite قسمتی
portion قسمتی
portions قسمتی
triploid سه قسمتی سه بخشی
tripartition سه قسمتی کردن
esprit حمیت قسمتی
partial بخشی قسمتی
sectors قسمتی ازجبهه
esprit de corps حمیت قسمتی
spirit de corps حمیت قسمتی
spirit de corps روحیه قسمتی
esprit de corps روحیه قسمتی
spirit حمیت قسمتی
spiriting حمیت قسمتی
sector قسمتی ازجبهه
pate سر یا قسمتی از سرانسان
plank قسمتی ازبرنامه
legs قسمتی از مسابقه
leg قسمتی از مسابقه
flat قسمتی از یک عمارت
another guess قسمتی دیگر
double cloister راهرو دو قسمتی
split second قسمتی از ثانیه
flattest قسمتی از یک عمارت
haxamerous شش بخشی شش قسمتی
module قسمتی از سفینه فضایی
creases قسمتی از زمین کریکت
section charge خرج چند قسمتی
creased قسمتی از زمین کریکت
crease قسمتی از زمین کریکت
striking out pleading حذف قسمتی از مدافعات
part [ial] payment of a fine پرداخت قسمتی از جریمه
helmeted دارای قسمتی که مانندخودباشد
march unit قسمتی ازستون راهپیمایی
lobotomy برش قسمتی از مغز
creasing قسمتی از زمین کریکت
fraction کسر درصدی از قسمتی از
fractions کسر درصدی از قسمتی از
ram's horn قسمتی ازاستحکامات خندق
modules قسمتی از سفینه فضایی
aliquot part charge خرج چند قسمتی
expansion joint اتصال چند قسمتی
rebate پرداخت قسمتی از بدهی
rebates پرداخت قسمتی از بدهی
lobotomies برش قسمتی از مغز
zapping پاک نمودن قسمتی از برنامه
necks قسمتی از سر چوب گلف ولاکراس
zap پاک نمودن قسمتی از برنامه
zapped پاک نمودن قسمتی از برنامه
baron شخص مهم وبرجسته در هر قسمتی
hash mark قسمتی از زمین پس از عبوراز خط یک یاردی
whipped پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
pneumonectomy قطع وبرداشتن ریه با قسمتی از ان
zaps پاک نمودن قسمتی از برنامه
slot charter اجاره قسمتی از وسیله نقلیه
whips پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
barons شخص مهم وبرجسته در هر قسمتی
aliquot propelling charge خرج پرتاب چند قسمتی
aft flap آخرین قسمت فلپهای سه قسمتی
displacement hull قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
whip پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
group rendezvous نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
freeboard قسمتی از قایق که بیرون اب است
fractional damage خسارت وارده به قسمتی از وسیله
lobectomy برداشتن قسمتی ازیک عضو
neck قسمتی از سر چوب گلف ولاکراس
dairy قسمتی ازمزرعه که لبنیات تهیه میکند
fat bits بزرگ کردن قسمتی از صفحه نمایش
paleocene قسمتی از دوران سوم زمین شناسی
dairies قسمتی ازمزرعه که لبنیات تهیه میکند
contract termination فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
lectionary ایات منتخبه یا قسمتی از کتاب مقدس
judea یهودیه که قسمتی از جنوب فلسطین بوده
alethiology قسمتی از منطق که باحقیقت سروکار دارد
gastrectomy عمل برداشتن تمام یا قسمتی از معده
open ice قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
faubourg قسمتی ازشهر که بیرون دروازه باشد
cymric وابسته به سیمر قسمتی ازبریتانیای کبیر
saddleback قسمتی از پشته کوه که مانندزین گاواست
crops حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
table flap قسمتی از میزکه خوابانیده یابلند میشود
cropped حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
crop حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
flushes خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
tail skid قسمتی که وزن دم هواپیما رامتحمل میشود
flush خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
flushing خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
districts ناحیه
ranges ناحیه
ranged ناحیه
range ناحیه
ward ناحیه
output area ناحیه
partitions ناحیه
area ناحیه
areas ناحیه
sympatric هم ناحیه
shire ناحیه
shires ناحیه
realm ناحیه
partition ناحیه
zone ناحیه
demesne ناحیه
regional <adj.> ناحیه ای
region ناحیه
local <adj.> ناحیه ای
regions ناحیه
wards ناحیه
realms ناحیه
subregion ناحیه
sectors ناحیه
reaching ناحیه
reaches ناحیه
reached ناحیه
reach ناحیه
proclimax ناحیه
district ناحیه
sector ناحیه
zones ناحیه
situs ناحیه
beavers قسمتی از کلاه خود که پایین صورت را میپوشاند
bayed قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
entablature قسمتی از سر ستون که شامل کتیبه وگلویی است
warhead قسمتی از موشک که حاوی مواد منفجره میباشد
warheads قسمتی از موشک که حاوی مواد منفجره میباشد
back order قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
scrap عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
scrapped عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
baying قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
beaver قسمتی از کلاه خود که پایین صورت را میپوشاند
bay قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
accessory of section قسمتی از موتور که متعلقات روی ان نصب شود
dower قسمتی ازدارایی مرد که پس از فوتش به همسر وی می رسد
fermata تطویل وکشش قسمتی ازموسیقی توسط نوازنده
bays قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
scraps عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
scrapping عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
descender قسمتی از حروف کوچک که پایین تر از خط شروع می شوند
appendixes قسمتی در انتهای کتاب حاوی اطلاعات اضافی
parishes قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
almonry [قسمتی از ساختمان که خیرات و صدقات را در آنجا می دادند.]
Please let me take a share in the expenses. اجازه بدهید منهم قسمتی از هزینه را بدهم
footprints قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
footprint قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
vacuity قسمتی از بشکه یا هر فرف دیگری که خالی باشد
poke فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
appendix قسمتی در انتهای کتاب حاوی اطلاعات اضافی
poked فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
wrists قسمتی لباس یا دستکش که مچ دست رامی پوشاند
wrist قسمتی لباس یا دستکش که مچ دست رامی پوشاند
poking فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
targum ترجمه زبان ارامی قسمتی از عهد عتیق
parish قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
pokes فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
main yard قسمتی از عرشه که بادبان اصلی در ان واقع است
slabs گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
skip ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
headstock قسمتی ازماشین که میله گردندهای روی ان قرارمیگیرد
slab گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
skipped ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
leg side قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپزن
skips ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
climatic region ناحیه اقلیمی
buffer area ناحیه میانگیر
the abdominal region ناحیه شکم
critical region ناحیه شاخص
territorialization ایجاد ناحیه
telephone area ناحیه اتصال
forbidden zone ناحیه ممنوع
edge zone ناحیه لبه
broca's area ناحیه بروکا
depletion layer ناحیه تخلیه
depletion zone ناحیه تخلیه
critical region ناحیه بحرانی
critical area ناحیه بحرانی
dead space ناحیه کور
zone of contact ناحیه تماس
work area ناحیه کاری
commutation zone ناحیه کموتاسیون
wernicke's area ناحیه ورنیکه
two phase region ناحیه دو فازی
depletion area ناحیه تخلیه
touch spot ناحیه بساوشی
depletion barrier ناحیه تخلیه
common area ناحیه مشترک
suppressor area ناحیه بازدارنده
storage area ناحیه انبارش
naval district ناحیه دریایی
motor area ناحیه حرکتی
measuring range ناحیه ی سنجش
magnetic domain ناحیه مغناطیسی
littoral ناحیه ساحلی
intermediate zone ناحیه ی میانی
frequency region ناحیه فرکانس
input area ناحیه ورودی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com