Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (14 milliseconds)
English
Persian
head piece
قسمت بالا
topside
قسمت بالا
topsides
قسمت بالا
Search result with all words
adrenaline
هورمون قسمت مرکز غده فوق کلیه که بالا برندهء خون و فشارخون است
altar-piece
پرده نقاشی
[یا تندیس تزئینی در قسمت بالا و عقب محراب کلیسا]
Other Matches
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
terneplate
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terne
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
shuttling
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
sections
قسمت قسمت کردن برش دادن
section
قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
executing agency
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttle
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
حمل کردن قسمت به قسمت
spinwriter
چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
public relations officers
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
vertically
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
army nurse corps
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
throttling
عبور قسمت به قسمت
shuttles
بمباران قسمت به قسمت
throttle
عبور قسمت به قسمت
shuttle
بمباران قسمت به قسمت
throttled
عبور قسمت به قسمت
p.p.m
قسمت در یک میلیون قسمت
to sell in lots
قسمت قسمت فروختن
shuttled
بمباران قسمت به قسمت
shuttle
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled
راهپیمائی قسمت به قسمت
parts per million
قسمت در میلیون قسمت
throttles
عبور قسمت به قسمت
the clouds above
ابرهای بالا یا بالا سر
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
forward overlap
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
apl
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
railway division
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
cellular unit
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
pull up
بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
skeg
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
high burst ranging
تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
divisions
قسمت
departments
قسمت
division
قسمت
instalments
قسمت
department
قسمت
instalment
قسمت
unit
قسمت
components
قسمت
piece
قسمت
pieces
قسمت
feck
قسمت
segment
قسمت
installments
قسمت
segments
قسمت
sections
قسمت
units
قسمت
head stall
قسمت سر
rasher
قسمت
rashers
قسمت
compartmental
قسمت قسمت
section
قسمت
agencies
قسمت
agency
قسمت
plank
قسمت
grist
قسمت
data division
قسمت
snick
قسمت
piecemeal
قسمت به قسمت
portions
قسمت
in part
در یک قسمت
canto
قسمت
cantos
قسمت
portion
قسمت
arm
قسمت
caboodle
قسمت
Corp
قسمت
internode
قسمت
batch
قسمت
batches
قسمت
compartments
قسمت
party
قسمت
it fell to my lot to go
قسمت
part
قسمت
dole
قسمت
kismet
قسمت
underfoot
قسمت کف پا
sect
قسمت
sects
قسمت
in sections
قسمت قسمت
percentages
قسمت
percentage
قسمت
detachments
قسمت
detachment
قسمت
partition
قسمت
partitions
قسمت
cross section of a gravity dam
قسمت
compartment
قسمت
ratios
قسمت
component
قسمت
ratio
قسمت
gallery
لژ بالا
atop
بالا
overhead
سر بالا
uppermost
از بالا
up
بالا
overhead
بالا
on high
در بالا
galleries
لژ بالا
above
در بالا
upping
بالا
aloft
بالا
top
بالا
ascendancy
بالا
ascendency
بالا
superincumbent
از بالا
upping
رو به بالا
upped
بالا
up
رو به بالا
highest
بالا
at a great age
در سن بالا یی
overtones
بالا تن
up stairs
بالا
up there
ان بالا
highs
بالا
overtone
بالا تن
high
بالا
upper limit
حد بالا
upside
بالا
upper
بالا
balconies
لژ بالا
balcony
لژ بالا
upped
رو به بالا
in old age
[in great age]
در سن بالا
outreach
بالا
over
بالا
headwater
بالا اب
over-
بالا
aweigh
بالا
lever bridge
پل بالا رو
intercommand
بین قسمت
quotients
خارج قسمت
channeling
قسمت عمیق اب
hauling part
قسمت کشنده
hauling part
قسمت متحرک
installation type
نوع قسمت
quotient
خارج قسمت
northwards
قسمت شمالی
interservice
داخل قسمت
sections
بخش قسمت
insides
قسمت داخلی
hilted
قسمت عقبی
middle part
قسمت میانی
men's apartments
قسمت مردانه
medical service
قسمت بهداری
linear portion
قسمت خطی
section
بخش قسمت
headquarters detachment
قسمت ارکان
headquarters detachment
قسمت قرارگاه
inside
قسمت داخلی
hypoderm
قسمت زیرجلد
installation property
اموال قسمت
channelled
قسمت عمیق اب
channels
قسمت عمیق اب
installation property
دارایی قسمت
naval establishment
قسمت دریایی
intelligence service
قسمت اطلاعات
moiety
قسمت مساوی
millesimal
یک هزارمین قسمت
key facility
قسمت مهم
medical department
قسمت بهداری
departments
قسمت هیئت
subsections
قسمت فرعی
subsection
قسمت فرعی
northward
قسمت شمالی
preludes
قسمت مقدماتی
prelude
قسمت مقدماتی
sappers
قسمت مهندسی
sappers
قسمت حفاری
sapper
قسمت مهندسی
foot
قسمت پایینی
forehands
قسمت ممتاز
forehand
قسمت ممتاز
departments
قسمت شعبه
department
قسمت شعبه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com