Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
cantle
قسمت برامده کمانی عقب زین
Other Matches
fly gallery
قسمت برامده کنار صحنه تاتر
arcuate
کمانی
arch dam
سد کمانی
bowleg
پای کمانی
coping saw
اره کمانی
cord drill
مته کمانی
iridescent
رنگین کمانی
semilunar
کمانی قوسی
circular arc
کمانی از دایره
arcuate nucleus
هسته کمانی
arcuate fasciculus
راه کمانی
embowed
کمانی شکل
arc elasticity of demand
کشش کمانی تقاضا
valgue
دارای پای کمانی کجی پا
bow window
پنجره پیش امده کمانی
bow windows
پنجره پیش امده کمانی
flat bow
کمانی که سرتاسر ان دارای یک ضخامت است
biconvex
از دو سو برامده
fermented
برامده
protuberant
برامده
convex
برامده
bouffant
برامده
bulgy
برامده
pulvinated
برامده
pulvinate
برامده
gibbous
برامده
snaggy
برامده
callose
برامده
raised
برامده
excrescent
برامده
knotted
برامده
protrusive
برامده
stud welding
جوش برامده
popeyed
چشم برامده
apogean
برامده اوجی
exsert
برامده بودن
raise edges
لبههای برامده
convexo convex
دوسو برامده
venous
دارای وریدهای برامده
bigger
دارای شکم برامده
noses
نوک برامده هر چیزی
nose
نوک برامده هر چیزی
big
دارای شکم برامده
biggest
دارای شکم برامده
popeyed
دارای چشمان برامده
verrucous
برامده دارای زگیل
verrucose
برامده دارای زگیل
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
gearbox flange
لبه برامده جعبه دنده
cheeky
دارای گونههای برامده گستاخ
knuckle kneed
دارای زانوهای برامده دچاربرامدگی زانو
quartersaw
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terneplate
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terne
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
plank
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
strawberry marks
لکه برامده و قرمز رنگ مادرزادی در بدن شخص
strawberry mark
لکه برامده و قرمز رنگ مادرزادی در بدن شخص
long bone
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
english toy spaniel
نوعی سگ پشمالوی دارای پیشانی برامده وبینی روبه بالا
cross disbursing
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
sections
قسمت قسمت کردن برش دادن
section
قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttle
حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttled
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles
حمل کردن قسمت به قسمت
public relations officers
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
enlisted section
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
shuttled
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles
بمباران قسمت به قسمت
shuttle
بمباران قسمت به قسمت
shuttled
بمباران قسمت به قسمت
to sell in lots
قسمت قسمت فروختن
parts per million
قسمت در میلیون قسمت
p.p.m
قسمت در یک میلیون قسمت
shuttles
راهپیمائی قسمت به قسمت
throttling
عبور قسمت به قسمت
throttles
عبور قسمت به قسمت
throttled
عبور قسمت به قسمت
throttle
عبور قسمت به قسمت
shuttle
راهپیمائی قسمت به قسمت
constant angle arch dam
بند قوسی با زاویه یکسان سد کمانی با زاویه یکسان
forward overlap
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
division police petty officer
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
cellular unit
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
skeg
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
data division
قسمت
compartment
قسمت
batches
قسمت
batch
قسمت
ratios
قسمت
arm
قسمت
ratio
قسمت
compartmental
قسمت قسمت
caboodle
قسمت
compartments
قسمت
departments
قسمت
department
قسمت
installments
قسمت
segment
قسمت
section
قسمت
pieces
قسمت
piece
قسمت
segments
قسمت
sections
قسمت
division
قسمت
Corp
قسمت
dole
قسمت
plank
قسمت
underfoot
قسمت کف پا
sect
قسمت
sects
قسمت
instalments
قسمت
instalment
قسمت
divisions
قسمت
rashers
قسمت
kismet
قسمت
it fell to my lot to go
قسمت
cantos
قسمت
canto
قسمت
internode
قسمت
detachments
قسمت
detachment
قسمت
in sections
قسمت قسمت
piecemeal
قسمت به قسمت
rasher
قسمت
agencies
قسمت
agency
قسمت
grist
قسمت
part
قسمت
partition
قسمت
cross section of a gravity dam
قسمت
party
قسمت
in part
در یک قسمت
feck
قسمت
portion
قسمت
percentage
قسمت
portions
قسمت
units
قسمت
unit
قسمت
snick
قسمت
component
قسمت
components
قسمت
partitions
قسمت
head stall
قسمت سر
percentages
قسمت
sappers
قسمت حفاری
sapper
قسمت حفاری
sects
قسمت کردن
top round
قسمت گرد
prelude
قسمت مقدماتی
sappers
قسمت مهندسی
preludes
قسمت مقدماتی
sapper
قسمت مهندسی
submultiple
خارج قسمت
standing part
قسمت ایستا
northward
قسمت شمالی
subsection
قسمت فرعی
subsections
قسمت فرعی
foot
قسمت پایینی
patrol
قسمت گشتی
patrolled
قسمت گشتی
activities
قسمت یکان
patrolling
قسمت گشتی
tag end
اخرین قسمت
subactivity
قسمت جزء
patrols
قسمت گشتی
tail end
قسمت انتهایی
standing part
قسمت ثابت
sect
قسمت کردن
parcels
قسمت گره
parcel
قسمت گره
proportions
سهم قسمت
proportion
سهم قسمت
broadest
قسمت پهن
broader
قسمت پهن
broad
قسمت پهن
legs
بخش قسمت
leg
بخش قسمت
initials
اولین قسمت
initialling
اولین قسمت
initialled
اولین قسمت
initialing
اولین قسمت
initialed
اولین قسمت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com