Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
netting
قسمت توردار چوب لاکراس
Other Matches
net games
بازیهای توردار
kiddle
بند توردار برای ماهی گیری
lacrosse
بازی بین دو تیم 01نفره مردان 21 نفره مردان با چوب دراز توردار کیسه مانند برای گرفتن و پرتاب گوی
lacrosse
لاکراس
laxman
بازیگر لاکراس
lacrosse field
زمین لاکراس
goal crease
نیمدایره جلودروازه لاکراس
brush off
پرده در بازی لاکراس
collar
گلوی چوب لاکراس
collars
گلوی چوب لاکراس
high sticking
خطا با ضربه چوب لاکراس
bounce pass
پاس با ضربه به زمین لاکراس
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
cradler
بازیگر ماهر در حفظ گوی لاکراس
cradles
حفظ گوی در تور چوب لاکراس
cradle
حفظ گوی در تور چوب لاکراس
cradled
حفظ گوی در تور چوب لاکراس
hurling
نوعی هاکی یا لاکراس بین دوتیم 51 نفره
terneplate
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terne
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
box lacrosse
مسابقه لاکراس بین دو تیم 6نفره در تالار سرپوشیده
jab checking
فروبردن غیرمجاز مستقیم چوب لاکراس به بدن حریف
dip dodge
رد شدن از حریف با تغییردادن چوب لاکراس به دست دیگر
boxla
مسابقه لاکراس بین دو تیم 6نفره در تالار سرپوشیده
shuttling
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
indian pendants
ریسمانهای انتهای چوب که کیسه لاکراس با ان سست یاتنگ میشود
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
goal light
چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
section
قسمت قسمت کردن برش دادن
sections
قسمت قسمت کردن برش دادن
bombs
شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
bombed
شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
bomb
شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
bombed out
شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
fanfold
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttle
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttled
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles
حمل کردن قسمت به قسمت
end strings
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
fumbles
از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumble
از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbled
از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
public relations officers
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
guards
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guarding
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
army nurse corps
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
bridges
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridge
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridged
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
throttle
عبور قسمت به قسمت
throttled
عبور قسمت به قسمت
shuttles
بمباران قسمت به قسمت
shuttle
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled
بمباران قسمت به قسمت
shuttled
راهپیمائی قسمت به قسمت
p.p.m
قسمت در یک میلیون قسمت
shuttles
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle
بمباران قسمت به قسمت
to sell in lots
قسمت قسمت فروختن
throttling
عبور قسمت به قسمت
throttles
عبور قسمت به قسمت
parts per million
قسمت در میلیون قسمت
forward overlap
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
goal judge
داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
face off
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
railway division
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
cellular unit
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
skeg
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
internode
قسمت
it fell to my lot to go
قسمت
sections
قسمت
feck
قسمت
components
قسمت
kismet
قسمت
plank
قسمت
section
قسمت
arm
قسمت
in part
در یک قسمت
in sections
قسمت قسمت
batches
قسمت
batch
قسمت
installments
قسمت
caboodle
قسمت
unit
قسمت
units
قسمت
compartmental
قسمت قسمت
percentage
قسمت
percentages
قسمت
snick
قسمت
portions
قسمت
agencies
قسمت
piece
قسمت
portion
قسمت
instalments
قسمت
data division
قسمت
instalment
قسمت
pieces
قسمت
department
قسمت
cross section of a gravity dam
قسمت
part
قسمت
segments
قسمت
underfoot
قسمت کف پا
segment
قسمت
sect
قسمت
sects
قسمت
departments
قسمت
division
قسمت
partition
قسمت
divisions
قسمت
partitions
قسمت
head stall
قسمت سر
component
قسمت
canto
قسمت
piecemeal
قسمت به قسمت
detachment
قسمت
compartments
قسمت
rasher
قسمت
grist
قسمت
Corp
قسمت
agency
قسمت
detachments
قسمت
cantos
قسمت
party
قسمت
ratio
قسمت
dole
قسمت
ratios
قسمت
compartment
قسمت
rashers
قسمت
interservice
داخل قسمت
headquarters detachment
قسمت ارکان
headquarters detachment
قسمت قرارگاه
quadrant
یک قسمت از چهاربخش
head piece
قسمت بالا
midst
قسمت وسط
hauling part
قسمت متحرک
activity
قسمت یکان
hauling part
قسمت کشنده
hilted
قسمت عقبی
flattest
قسمت پهن
activities
قسمت یکان
installation type
نوع قسمت
patrols
قسمت گشتی
patrolling
قسمت گشتی
mass
قسمت عمده
patrolled
قسمت گشتی
patrol
قسمت گشتی
installation property
دارایی قسمت
installation property
اموال قسمت
massing
قسمت عمده
foot
قسمت پایینی
subsection
قسمت فرعی
flat
قسمت پهن
straightest
قسمت مستقیم
northward
قسمت شمالی
department
قسمت هیئت
intercommand
بین قسمت
intelligence service
قسمت اطلاعات
department
قسمت شعبه
straighter
قسمت مستقیم
straight
قسمت مستقیم
hypoderm
قسمت زیرجلد
masses
قسمت عمده
better part
قسمت بیشتر
control section
قسمت کنترل
parcels
قسمت گره
parcel
قسمت گره
foreparts
قسمت جلو
proportions
سهم قسمت
proportion
سهم قسمت
broadest
قسمت پهن
broader
قسمت پهن
broad
قسمت پهن
advance detachment
قسمت پیشرو
administration building
قسمت اداری
crypto service
قسمت رمز
forepart
قسمت جلو
advance detachment
قسمت سرجلودار
concertina fold
یک قسمت به یک جهت
bachelor quarters
قسمت مجردی
ashi noko
قسمت داخلی کف پا
artillery corps
قسمت توپخانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com