English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
service department قسمت خدمات
Search result with all words
airlift service سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
service squadron قسمت خدمات دریای
Other Matches
cross servicing خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
special services یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
terne ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terneplate ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
plank قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
section قسمت قسمت کردن برش دادن
sections قسمت قسمت کردن برش دادن
unbundled خدمات
services خدمات
fanfold یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttle قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle حمل کردن قسمت به قسمت
service force یکان خدمات
social services خدمات اجتماعی
service industry صنعت خدمات
service support پشتیبانی خدمات
service passport پاسپورت خدمات
service unit یکان خدمات
public services خدمات عمومی
service sector بخش خدمات
computer utility خدمات کامپیوتری
urban servitudes خدمات شهری
common user خدمات عمومی
Civil Service خدمات کشوری
service company گروهان خدمات
civil services خدمات دولتی
medical services خدمات پزشکی
crypto service خدمات رمز
civil defence service خدمات کشوری
medical service خدمات پزشکی
loyal services خدمات صادقانه
service department بخش خدمات
Civil Service خدمات اجتماعی
service squadron گروه خدمات
signal services خدمات مخابراتی
field duty خدمات رزمی
field exercise خدمات صحرایی
we owe him for his services خدمات او هستم
technical services خدمات فنی
health services خدمات بهداشتی
welfare services خدمات رفاهی
joint services خدمات مشترک
civil خدمات شهری
administrative services خدمات اداری
social service خدمات اجتماعی
special services خدمات مخصوص
advisory services خدمات مشورتی
hospital benefit خدمات بیمارستانی
information service خدمات اطلاعات
auxiliary service خدمات جنبی
services خدمات سرویسها
sister services خدمات وابسته
field service خدمات پایکار
field service خدمات رزمی
mail services خدمات پستی
social work خدمات اجتماعی
goods and services کالاها و خدمات
personnel services خدمات کارمندی
personnel services خدمات پرسنلی
postal services خدمات پستی
obliging حاضر خدمات مهربان
combat service support پشتیبانی خدمات رزمی
bunched income درامد خدمات شخصی
agricultural extension services خدمات ترویج کشاورزی
public utilities خدمات عمومی مانند اب
beach group گروه خدمات ساحلی
complimentary supply خدمات یا کلاهای مجانی
railroad service خدمات راه اهن
port auxiliary service یگان خدمات بندری
i am satisfied with his servic از خدمات او راضی یا خوشنودهستم
war service chevron علامت خدمات جنگی
computer serrices company شرکت خدمات کامپیوتری
exchange services خدمات فروشگاهی فروشگاهها
giro خدمات بانکی اداره پست
giros خدمات بانکی اداره پست
hospitalization پذیرایی خدمات بیمارستانی و درمانی
aids to trade خدمات جنبی تجارت مانندبانکدارب
home service خدمات فروش در داخل کشور
accessorial services خدمات بارگیری و تخلیه بار
acquisition authority اعتبار خرید کالاو خدمات
remote computing services خدمات محاسباتی از راه دور
welfare رعایت کردن خدمات اجتماعی
public relations officer رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
beach unit یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
terminal service company گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
environmental services دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
ordnance service خدمات مربوط به اردنانس واسلحه و مهمات
detachments یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
welfare state دولتی که به خدمات اجتماعی توجه خاص دارد
service chevron علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد
joint servicing دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
procurement تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
triage سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
casualty control book دفتر خدمات موتور ناو دفترچه خدمت موتورناو
the source خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
army nurse corps قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
sergeanty انجام خدمات مختلف در دوره ملوک الطوایفی برای تملک تیول
cams استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
cam استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
shuttles راهپیمائی قسمت به قسمت
to sell in lots قسمت قسمت فروختن
shuttles بمباران قسمت به قسمت
throttling عبور قسمت به قسمت
shuttled بمباران قسمت به قسمت
shuttled راهپیمائی قسمت به قسمت
p.p.m قسمت در یک میلیون قسمت
parts per million قسمت در میلیون قسمت
shuttle بمباران قسمت به قسمت
shuttle راهپیمائی قسمت به قسمت
throttles عبور قسمت به قسمت
throttle عبور قسمت به قسمت
throttled عبور قسمت به قسمت
service منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
serviced منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
legion ofholour نشان افتخارکه دولت فرانسه درازای خدمات برجسته لشکری یاکشوری میدهد
performance monitor برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
veil of money نظریهای که براساس ان پول فقط بعنوان پوشش برای کالاها و خدمات بحساب می اید
forward overlap پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
muck rack کسی که عادتا" می خواهدکارمندان خدمات عمومی و یاجمیع مردم را به رشوه خواری و فساد و خلافکاری متهم کند
cross refer از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
equation of exchange متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
polemarch سرکرده سوم از نه تن سرکرده که خدمات لشگری انجام میداند
retaining fee وجهی که بطور مستمرپرداخت به وکیل پرداخت شودتا از خدمات حقوقی اومستمرا" استفاده شود یا اورا از قبول وکالت طرف مقابل بازدارند
railway division قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
aeronautical station ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
cellular unit یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
Tahmasb شاه تهماسب [پسر شاه اسماعیل موسس سلسله صفوی خدمات زیادی برای حفظ و اعتلا هنر فرشبافی ایران به جای گذاشت.]
cost fraction نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
health services خدمات بهداری قسمتهای بهداری
skeg قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
sect قسمت
installments قسمت
instalments قسمت
compartments قسمت
plank قسمت
instalment قسمت
dole قسمت
cross section of a gravity dam قسمت
arm قسمت
sections قسمت
piece قسمت
pieces قسمت
sects قسمت
ratio قسمت
ratios قسمت
compartment قسمت
section قسمت
Corp قسمت
partitions قسمت
component قسمت
components قسمت
data division قسمت
canto قسمت
cantos قسمت
grist قسمت
rasher قسمت
rashers قسمت
compartmental قسمت قسمت
agencies قسمت
feck قسمت
partition قسمت
detachment قسمت
detachments قسمت
kismet قسمت
it fell to my lot to go قسمت
internode قسمت
in sections قسمت قسمت
in part در یک قسمت
part قسمت
head stall قسمت سر
agency قسمت
underfoot قسمت کف پا
divisions قسمت
division قسمت
departments قسمت
department قسمت
segments قسمت
segment قسمت
batch قسمت
piecemeal قسمت به قسمت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com