Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
service squadron
قسمت خدمات دریای
Other Matches
service department
قسمت خدمات
cross servicing
خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
special services
یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
Anatolia
منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد.
high sea
دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
airlift service
سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
terneplate
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terne
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
shuttling
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
territorial sea
دریای ساحلی
smooth see
دریای ارام
high seas
دریای ازاد
high sea
دریای ازاد
mare clausum
دریای بسته
mediterranean sea
دریای مدیترانه
seaway
دریای متلاطم
blue water
دریای ازاد
mare liberum
دریای ازاد
sea nettle
ستاره دریای
sea fight
جنگ دریای
rough sea
دریای خراب
Oman
دریای عمان
moderate sea
دریای معتدل
territorial sea
دریای داخلی
the black sea
دریای سیاه
flat calm
دریای روغنی
adriatic sea
دریای ادریانیک
dead sea
دریای لوط
aegean sea
دریای اژه
long bone
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
solan
قاز دریای شمالی
atlantic
دریای محیط غربی
Channel Islands
جزیرههای دریای مانش
bathyal
مربوط به دریای عمیق
pontic
شبیه دریای سیاه
pores
در دریای تفکرغوطه ور شدن
pontic
وابسته به دریای سیاه
heavy sea
دریای خیلی خراب
pore
در دریای تفکرغوطه ور شدن
erythrean
وابسته به دریای قلزم
gannet
غاز دریای شمالی
closed sea
دریای غیر ازاد
calm sea
دریای خیلی ارام
polynia
منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
ship fever
طوفان سخت در دریای چین
mediterranean sea
دریای روم بحر الروم
booby
نوعی قاز دریای شمالی
polynya
منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
sections
قسمت قسمت کردن برش دادن
section
قسمت قسمت کردن برش دادن
typhoon
توفان سخت دریای چین گردباد
typhoons
توفان سخت دریای چین گردباد
snug down
امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
overland route
راه سفر به هندوستان از دریای مدیترانه
submarine boat
زیر دریای
[نظامی]
[علوم طبیعی]
submarine
زیر دریای
[نظامی]
[علوم طبیعی]
Latvia
جمهوری لتونی در کرانهی جنوبی دریای بالتیک
unbundled
خدمات
services
خدمات
fanfold
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
small craft warning
پرچم قرمز یا چراغ قرمزبعلامت باد شدید و دریای خطرناک
shuttled
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles
حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttle
قسمت قسمت حرکت کردن
service passport
پاسپورت خدمات
computer utility
خدمات کامپیوتری
medical service
خدمات پزشکی
service unit
یکان خدمات
service department
بخش خدمات
service force
یکان خدمات
loyal services
خدمات صادقانه
service industry
صنعت خدمات
service squadron
گروه خدمات
civil
خدمات شهری
service sector
بخش خدمات
social services
خدمات اجتماعی
service company
گروهان خدمات
Civil Service
خدمات اجتماعی
public services
خدمات عمومی
Civil Service
خدمات کشوری
personnel services
خدمات پرسنلی
personnel services
خدمات کارمندی
social work
خدمات اجتماعی
services
خدمات سرویسها
welfare services
خدمات رفاهی
we owe him for his services
خدمات او هستم
medical services
خدمات پزشکی
signal services
خدمات مخابراتی
sister services
خدمات وابسته
joint services
خدمات مشترک
crypto service
خدمات رمز
mail services
خدمات پستی
administrative services
خدمات اداری
advisory services
خدمات مشورتی
technical services
خدمات فنی
common user
خدمات عمومی
urban servitudes
خدمات شهری
postal services
خدمات پستی
civil services
خدمات دولتی
civil defence service
خدمات کشوری
auxiliary service
خدمات جنبی
field duty
خدمات رزمی
information service
خدمات اطلاعات
service support
پشتیبانی خدمات
hospital benefit
خدمات بیمارستانی
social service
خدمات اجتماعی
health services
خدمات بهداشتی
goods and services
کالاها و خدمات
field service
خدمات رزمی
special services
خدمات مخصوص
field service
خدمات پایکار
field exercise
خدمات صحرایی
agricultural extension services
خدمات ترویج کشاورزی
railroad service
خدمات راه اهن
public utilities
خدمات عمومی مانند اب
beach group
گروه خدمات ساحلی
bunched income
درامد خدمات شخصی
combat service support
پشتیبانی خدمات رزمی
complimentary supply
خدمات یا کلاهای مجانی
computer serrices company
شرکت خدمات کامپیوتری
exchange services
خدمات فروشگاهی فروشگاهها
i am satisfied with his servic
از خدمات او راضی یا خوشنودهستم
port auxiliary service
یگان خدمات بندری
war service chevron
علامت خدمات جنگی
obliging
حاضر خدمات مهربان
accessorial services
خدمات بارگیری و تخلیه بار
aids to trade
خدمات جنبی تجارت مانندبانکدارب
giros
خدمات بانکی اداره پست
welfare
رعایت کردن خدمات اجتماعی
home service
خدمات فروش در داخل کشور
hospitalization
پذیرایی خدمات بیمارستانی و درمانی
acquisition authority
اعتبار خرید کالاو خدمات
remote computing services
خدمات محاسباتی از راه دور
giro
خدمات بانکی اداره پست
public relations officers
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
terminal service company
گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
beach unit
یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
ordnance service
خدمات مربوط به اردنانس واسلحه و مهمات
environmental services
دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
welfare state
دولتی که به خدمات اجتماعی توجه خاص دارد
service chevron
علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد
joint servicing
دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
triage
سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
procurement
تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
the source
خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
casualty control book
دفتر خدمات موتور ناو دفترچه خدمت موتورناو
army nurse corps
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
cams
استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
sergeanty
انجام خدمات مختلف در دوره ملوک الطوایفی برای تملک تیول
cam
استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
shuttled
راهپیمائی قسمت به قسمت
throttles
عبور قسمت به قسمت
shuttled
بمباران قسمت به قسمت
shuttle
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles
بمباران قسمت به قسمت
p.p.m
قسمت در یک میلیون قسمت
parts per million
قسمت در میلیون قسمت
to sell in lots
قسمت قسمت فروختن
throttling
عبور قسمت به قسمت
throttled
عبور قسمت به قسمت
throttle
عبور قسمت به قسمت
shuttle
بمباران قسمت به قسمت
fire support station
نققه هدف اتش پشتیبانی دریایی ایستگاه اتش دریای
China denies militarizing South China Sea.
چین را تکذیب نظامی جنوب دریای چین است.
serviced
منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
performance monitor
برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
legion ofholour
نشان افتخارکه دولت فرانسه درازای خدمات برجسته لشکری یاکشوری میدهد
service
منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
baltic
دریای بالتیک در شمال اروپا وابسته به بالتیک
veil of money
نظریهای که براساس ان پول فقط بعنوان پوشش برای کالاها و خدمات بحساب می اید
forward overlap
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
flattest
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
mediterranean
وابسته بدریای مدیترانه دریای مدیترانه
muck rack
کسی که عادتا" می خواهدکارمندان خدمات عمومی و یاجمیع مردم را به رشوه خواری و فساد و خلافکاری متهم کند
cross refer
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
equation of exchange
متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
beach group
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
polemarch
سرکرده سوم از نه تن سرکرده که خدمات لشگری انجام میداند
retaining fee
وجهی که بطور مستمرپرداخت به وکیل پرداخت شودتا از خدمات حقوقی اومستمرا" استفاده شود یا اورا از قبول وکالت طرف مقابل بازدارند
railway division
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
aeronautical station
ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com