Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
English
Persian
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
Other Matches
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
applicant
درخواست کننده
applicants
درخواست کننده
demandant
درخواست کننده
applicator
درخواست کننده
requesting unit
یکان درخواست کننده
person seeking
[political]
asylum
درخواست کننده پناهندگی
[سیاسی]
asylum seeker
درخواست کننده پناهندگی
[سیاسی]
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
audio
تجزیه کننده صوت که به کامپیوتر اجازه میدهد پاسخ را به درخواست ها بیان کند
retarding
درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retard
درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retards
درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
request modify
درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
call-up
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call up
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-ups
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
requisition
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioning
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitions
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioned
درخواست کردن درخواست وسایل
excess demand
درخواست بیش از حد درخواست اضافی
call mission
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
requested
درخواست اماد کردن درخواست کردن
fire call
درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
requesting
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requests
درخواست اماد کردن درخواست کردن
request
درخواست اماد کردن درخواست کردن
suppliers
تهیه کننده
supplier
تهیه کننده
fabricator
تهیه کننده
preparator
تهیه کننده
programmer
تهیه کننده برنامه
programmers
تهیه کننده برنامه
budgeteer
تهیه کننده بودجه
budgeter
تهیه کننده بودجه
stenciller
تهیه کننده استنسیل
stenciler
تهیه کننده استنسیل
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
furnisher
تهیه کننده سامان واثاثیه
draftsman
تهیه کننده لوایح قانونی
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
longueur
قسمت خسته کننده
running gear
قسمت حرکت کننده ماشین
bearing
قسمت تحمل کننده بار
trisector
قسمت کننده بسه بخش
doa
شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
authors
CI یا اموزش توسط کامپیوتر میباشدافرادی که تهیه کننده دستورالعمل ها برای سیستمهای
actuator piston
قسمت متحرک یک عمل کننده یامحرک هیدرولیکی یانیوماتیکی
bayonet thermocouple probe
قسمت حس کننده دمای سرسیلندر که داخل ان پیچ میشود
requests
درخواست
enquiry
درخواست
appeals
درخواست
requested
درخواست
solicitation
درخواست
postulating
درخواست
request
درخواست
postulates
درخواست
requisitions
درخواست
applications
درخواست
tendered
درخواست
imploration
درخواست
tenderest
درخواست
tendering
درخواست
postulate
درخواست
claiming
درخواست
on request of which
[at his request]
به درخواست او
claimed
درخواست
claim
درخواست
requesting
درخواست
claims
درخواست
application
درخواست
tender
درخواست
postulated
درخواست
requistion for money
درخواست
demanded
درخواست
demand
درخواست
supplication
درخواست
requisitioned
درخواست
indents
درخواست
indenting
درخواست
indent
درخواست
d. of a request
در درخواست
requisition
درخواست
appealed
درخواست
appeal
درخواست
requisitioning
درخواست
suits
درخواست
suited
درخواست
suit
درخواست
demands
درخواست
choire-enclosure
[دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
choir-screen
[دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
imploring
درخواست کردن از
call for fire
درخواست اتش
document number
شماره درخواست
appeal for tenders
درخواست مزایده
application form
برگ درخواست
inquiry
اسستسفار درخواست
materials requisition
درخواست مواد
rrayer
درخواست التماس
inquiries
اسستسفار درخواست
writ of subpoena
برگ درخواست
fire message
درخواست اتش
round robin
درخواست کتبی
applies
درخواست کردن
request signal
علامت درخواست
solicits
درخواست کردن
basic requisition number
درخواست اولیه
implores
درخواست کردن از
soliciting
درخواست کردن
solicited
درخواست کردن
solicit
درخواست کردن
entreats
درخواست کردن
requisition line
خط درخواست اماد
entreating
درخواست کردن
implore
درخواست کردن از
applicants
درخواست دهنده
entreated
درخواست کردن
entreat
درخواست کردن
requisition number
شماره درخواست
implored
درخواست کردن از
basic requisition number
درخواست ابتدایی
applicant
درخواست دهنده
to g. any one's request
درخواست کسیراپذیرفتن
supplicate
درخواست کردن
requests
درخواست می کنم
purchase requisition
درخواست خرید
d. note
درخواست پرداخت
demands
درخواست کردن
plead with
درخواست کردن
demand code
رمز درخواست
requesting
درخواست می کنم
at the request of
به خواهش
[به درخواست]
demand
درخواست کردن
prays
درخواست کردن
demand
درخواست مطالبه
demanded
درخواست مطالبه
demanded
درخواست کردن
demands
درخواست مطالبه
toa for a job or position
درخواست کارکردن
praying
درخواست کردن
to make an application
[to apply]
درخواست کردن
declaration of intention
درخواست تابعیت
pray
درخواست کردن
excess demand
درخواست مازاد
applying
درخواست کردن
asking and ordering
درخواست و سفارش
demanded
<adj.>
<past-p.>
درخواست شده
prayed
درخواست کردن
pleader
درخواست دادن
on call
بنا به درخواست
claimed
<adj.>
<past-p.>
درخواست شده
apply
درخواست دادن
requested
درخواست می کنم
applying
درخواست دادن
supervisor request
درخواست نافر
asked
<adj.>
<past-p.>
درخواست شده
applies
درخواست دادن
apply
درخواست کردن
stock requisition
درخواست کالا
put in for something
<idiom>
درخواست چیزی
speak for
<idiom>
درخواست کردن
request
درخواست می کنم
reclama
درخواست تجدید نظر
initial fire request
درخواست ابتدایی اتش
to grant an application
درخواست نامه ای را پذیرفتن
to a oneself for help
درخواست کمک کردن
solicits
درخواست یا تقاضا کردن از
soliciting
درخواست یا تقاضا کردن از
modification work order
برگ درخواست نوسازی
pleadable
قابل درخواست دادن
indents
سفارش درخواست کردن
indent
سفارش درخواست کردن
solicit
درخواست یا تقاضا کردن از
to ask too much
بیش از حد درخواست کردن
debt enforcement
درخواست طلب وصول
requisition
درخواست رسمی کردن
solicited
درخواست یا تقاضا کردن از
call for fire
درخواست اتش کردن
indenting
سفارش درخواست کردن
requisitioned
درخواست رسمی کردن
demand code
شماره رمزبرگ درخواست
boning
خواستن درخواست کردن
to apply for leave
درخواست مرخصی کردن
proposal form
فرم درخواست بیمه
to deny somebody a wish
درخواست کسی را رد کردن
on request
وقتی که درخواست بشود
bone
خواستن درخواست کردن
requisition line
مسیر درخواست اماد
bones
خواستن درخواست کردن
by popular
[demand]
request
درخواست توده پسند
boned
خواستن درخواست کردن
on application
در زمان
[حالت]
درخواست
at call
به محض درخواست عندالمطالبه
recind
لغو کامل درخواست
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com