Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
below
قسمت زیر عرشه
Search result with all words
forecastle
قسمت جلو عرشه کشتی
foredeck
قسمت جلو عرشه کشتی
Other Matches
deck cargo
بار روی عرشه کشتی بارگیری برروی عرشه
quarterdeck
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
ecphora
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terne
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terneplate
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
plank
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
sections
قسمت قسمت کردن برش دادن
section
قسمت قسمت کردن برش دادن
decked
عرشه
elevated d.
عرشه
deck
: عرشه
deck
عرشه
decked
: عرشه
decks
: عرشه
decks
عرشه
baldachin
عرشه
shipboard
عرشه
on the deck
در روی عرشه
deck
عرشه ناو
on deck
روی عرشه
main stage
عرشه اصلی
deck load
فرفیت عرشه
flight deck
عرشه پرواز
decks
عرشه ناو
deck
عرشه کشتی
topsides
در عرشه در راس
shipboard
عرشه ناو
flight decks
عرشه پرواز
weather deck
عرشه باز
decked
عرشه کشتی
well deck
عرشه بارگیری
topside
در عرشه در راس
decks
عرشه کشتی
under deck
زیر عرشه
topside
روی عرشه
decked
عرشه ناو
fanfold
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
gunwale
لبه عرشه ناو
on the deck
روی عرشه ناو
main deck
عرشه اصلی ناو
decked
عرشه دار کردن
flight deck
عرشه ناو هواپیمابر
decks
عرشه دار کردن
deck
عرشه دار کردن
flight decks
عرشه ناو هواپیمابر
deck pads
پادری عرشه ناو
deck cargo
بار روی عرشه
deck alert
اماده باش عرشه
roundhouse
عرشه فوقانی کشتی
scuttlebutt
بشکه اب عرشه کشتی
deckhand
کارگر عرشه کشتی
shuttle
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles
حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
hurricane deck
عرشه سبک فوقانی کشتی
orlop
عرشه زیرین کشتی جنگی
board clamps
بست زنجیرهای عرشه ناو
free board
فاصله بین اب و عرشه کشتی
officer of the deck
افسر نگهبان عرشه ناو
sun deck
عرشه افتاب گیر کشتی
orlop deck
عرشه زیرین کشتی جنگی
the deck was a
عرشه کشتی را اب فراگرفته بود
topmast
دومین دکل کشتی از عرشه
poop deck
عرشه کوچک فوقانی کشتی
weather deck
عرشه بدون سقف کشتی
deckhouse
اتاق روی عرشه کشتی
under hatches
زیر عرشه دوراز نظر مرده
guard
احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guards
احتیاط نرده روی عرشه کشتی
hatch
دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
hatched
دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
hull down
از مسافتی که فقط عرشه کشتی پیداست
guarding
احتیاط نرده روی عرشه کشتی
hatches
دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
deck alert
حالت اماده باش در روی عرشه
deck house
اتاقهای بالای عرشه اصلی کشتی
holystone
سنگ شنی نرمی که با ان عرشه کشتی را میشویند
main yard
قسمتی از عرشه که بادبان اصلی در ان واقع است
shroud
طناب اتصال بادبان بنوک عرشه کشتی
shrouded
طناب اتصال بادبان بنوک عرشه کشتی
public relations officer
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
boom vang
طناب کوتاه وصل به پایین تیرتا عرشه قایق
razee
کشتی ای که عرشه بالای انرابرداشته باشندکه کوتاه شود
heading select feature
عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
hatch way
روزنه عرشه کشتی مخصوص پایین فرستادن بار
breastwork
استحکام یاسنگر موقتی نرده بندی عرشه جلو کشتی
army nurse corps
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
turtleback
لاک پشت هر چیز برجسته بیضی شکل عرشه منحنی عقب یاجلوکشتی
throttling
عبور قسمت به قسمت
shuttles
راهپیمائی قسمت به قسمت
throttle
عبور قسمت به قسمت
throttles
عبور قسمت به قسمت
shuttles
بمباران قسمت به قسمت
shuttled
بمباران قسمت به قسمت
to sell in lots
قسمت قسمت فروختن
shuttled
راهپیمائی قسمت به قسمت
p.p.m
قسمت در یک میلیون قسمت
parts per million
قسمت در میلیون قسمت
shuttle
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle
بمباران قسمت به قسمت
throttled
عبور قسمت به قسمت
forward overlap
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
scuppers
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
wet storage
بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
shrouded
طناب از دکل به عرشه برای کمک به دکل
shroud
طناب از دکل به عرشه برای کمک به دکل
division police petty officer
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
cellular unit
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
skag
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
prow
کشتی عرشه کشتی
prows
کشتی عرشه کشتی
segments
قسمت
segment
قسمت
section
قسمت
departments
قسمت
compartmental
قسمت قسمت
caboodle
قسمت
sections
قسمت
batch
قسمت
batches
قسمت
department
قسمت
division
قسمت
arm
قسمت
divisions
قسمت
sects
قسمت
sect
قسمت
instalment
قسمت
instalments
قسمت
ratios
قسمت
ratio
قسمت
feck
قسمت
head stall
قسمت سر
in part
در یک قسمت
in sections
قسمت قسمت
internode
قسمت
it fell to my lot to go
قسمت
plank
قسمت
compartment
قسمت
compartments
قسمت
data division
قسمت
underfoot
قسمت کف پا
dole
قسمت
piece
قسمت
pieces
قسمت
Corp
قسمت
installments
قسمت
kismet
قسمت
rasher
قسمت
detachments
قسمت
portion
قسمت
detachment
قسمت
party
قسمت
component
قسمت
components
قسمت
canto
قسمت
cantos
قسمت
unit
قسمت
grist
قسمت
units
قسمت
rashers
قسمت
portions
قسمت
percentage
قسمت
percentages
قسمت
cross section of a gravity dam
قسمت
agencies
قسمت
partitions
قسمت
agency
قسمت
piecemeal
قسمت به قسمت
snick
قسمت
part
قسمت
partition
قسمت
ashi noko
قسمت داخلی کف پا
women's apartments
قسمت زنانه
whang
قسمت سهم
vaward
قسمت جلو
installation property
دارایی قسمت
installation property
اموال قسمت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com