Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (42 milliseconds)
English
Persian
gave
قسمت سوم فعل give
Other Matches
pulls
1 way give
pull
1 way give
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
quartersaw
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terne
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terneplate
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
shuttling
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
sections
قسمت قسمت کردن برش دادن
section
قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttle
حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
حمل کردن قسمت به قسمت
public relations officers
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
enlisted section
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
shuttle
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles
بمباران قسمت به قسمت
throttles
عبور قسمت به قسمت
throttling
عبور قسمت به قسمت
shuttled
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled
بمباران قسمت به قسمت
shuttle
بمباران قسمت به قسمت
to sell in lots
قسمت قسمت فروختن
throttled
عبور قسمت به قسمت
throttle
عبور قسمت به قسمت
p.p.m
قسمت در یک میلیون قسمت
parts per million
قسمت در میلیون قسمت
forward overlap
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
railway division
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
cellular unit
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
skeg
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
piecemeal
قسمت به قسمت
section
قسمت
it fell to my lot to go
قسمت
internode
قسمت
in sections
قسمت قسمت
kismet
قسمت
piece
قسمت
agency
قسمت
rasher
قسمت
installments
قسمت
rashers
قسمت
instalment
قسمت
instalments
قسمت
sections
قسمت
agencies
قسمت
arm
قسمت
in part
در یک قسمت
snick
قسمت
plank
قسمت
batches
قسمت
data division
قسمت
head stall
قسمت سر
batch
قسمت
percentages
قسمت
percentage
قسمت
units
قسمت
pieces
قسمت
portion
قسمت
portions
قسمت
caboodle
قسمت
compartmental
قسمت قسمت
unit
قسمت
feck
قسمت
component
قسمت
components
قسمت
divisions
قسمت
sects
قسمت
segments
قسمت
dole
قسمت
division
قسمت
partitions
قسمت
departments
قسمت
department
قسمت
segment
قسمت
partition
قسمت
underfoot
قسمت کف پا
sect
قسمت
part
قسمت
detachment
قسمت
compartments
قسمت
Corp
قسمت
canto
قسمت
detachments
قسمت
cross section of a gravity dam
قسمت
grist
قسمت
party
قسمت
ratio
قسمت
ratios
قسمت
compartment
قسمت
cantos
قسمت
hauling part
قسمت کشنده
hilted
قسمت عقبی
headquarters detachment
قسمت ارکان
head piece
قسمت بالا
flattest
قسمت پهن
flat
قسمت پهن
hauling part
قسمت متحرک
headquarters detachment
قسمت قرارگاه
straightest
قسمت مستقیم
straighter
قسمت مستقیم
straight
قسمت مستقیم
hypoderm
قسمت زیرجلد
massing
قسمت عمده
patrols
قسمت گشتی
beginnings
قسمت اول
interservice
داخل قسمت
patrolling
قسمت گشتی
key facility
قسمت مهم
patrolled
قسمت گشتی
patrol
قسمت گشتی
northward
قسمت شمالی
linear portion
قسمت خطی
foot
قسمت پایینی
subsection
قسمت فرعی
subsections
قسمت فرعی
bulk
قسمت بزرگ
bulk
قسمت عمده
masses
قسمت عمده
mass
قسمت عمده
activity
قسمت یکان
installation property
دارایی قسمت
installation property
اموال قسمت
advance point
قسمت سر جلودار
intelligence service
قسمت اطلاعات
intercommand
بین قسمت
activities
قسمت یکان
beginning
قسمت اول
installation type
نوع قسمت
advance section
قسمت جلویی
proportions
سهم قسمت
proportion
سهم قسمت
broadest
قسمت پهن
broader
قسمت پهن
broad
قسمت پهن
better part
قسمت بیشتر
black body
قسمت خطرناک
cable block
قسمت کابل
legs
بخش قسمت
leg
بخش قسمت
forepart
قسمت جلو
initials
اولین قسمت
parcel
قسمت گره
where
درکدام قسمت
parcels
قسمت گره
advance party
قسمت پیشرو
advance detachment
قسمت سرجلودار
advance detachment
قسمت پیشرو
administration building
قسمت اداری
active installation
قسمت فعال
active federal service
قسمت کادر
advance point
قسمت نوک
aircraft section
قسمت هواپیمایی
artillery corps
قسمت توپخانه
ashi noko
قسمت داخلی کف پا
seen
قسمت سوم see
bachelor quarters
قسمت مجردی
initialling
اولین قسمت
initialled
اولین قسمت
forehands
قسمت ممتاز
forehand
قسمت ممتاز
sect
قسمت کردن
exosphere
قسمت خارجی جو
sects
قسمت کردن
department
قسمت شعبه
sapper
قسمت حفاری
sapper
قسمت مهندسی
sappers
قسمت حفاری
sappers
قسمت مهندسی
prelude
قسمت مقدماتی
preludes
قسمت مقدماتی
engineer division
قسمت مهندسی
divisional officer
افسر قسمت
division officer
افسر قسمت
initialing
اولین قسمت
foreparts
قسمت جلو
initialed
اولین قسمت
initial
اولین قسمت
concertina fold
یک قسمت به یک جهت
control section
قسمت کنترل
departments
قسمت هیئت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com