English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (4 milliseconds)
English Persian
fore castle قسمت سینه ناو
Search result with all words
midriff مربوط به قسمت پایین سینه
midriff تیغه قسمت پایین سینه
midriffs مربوط به قسمت پایین سینه
midriffs تیغه قسمت پایین سینه
presternum قسمت جلو قفسه سینه پستانداران
prothorax قسمت قدامی سینه حشره
Other Matches
bow wave موجی که از سینه کشتی تولید میشود موج سینه
brooches گل سینه باسنجاق سینه مزین کردن باسنجاق اراستن
brooch گل سینه باسنجاق سینه مزین کردن باسنجاق اراستن
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
terneplate ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terne ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
shuttling حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
sections قسمت قسمت کردن برش دادن
section قسمت قسمت کردن برش دادن
end on سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
fanfold یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttles حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttle قسمت قسمت حرکت کردن
redbreast پرنده سینه سرخ سینه سرخ
public relations officers رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
enlisted section قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
throttled عبور قسمت به قسمت
throttle عبور قسمت به قسمت
parts per million قسمت در میلیون قسمت
p.p.m قسمت در یک میلیون قسمت
to sell in lots قسمت قسمت فروختن
throttles عبور قسمت به قسمت
shuttle بمباران قسمت به قسمت
shuttled بمباران قسمت به قسمت
shuttled راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle راهپیمائی قسمت به قسمت
throttling عبور قسمت به قسمت
shuttles راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles بمباران قسمت به قسمت
forward overlap پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
bows سینه
mandrel or dril سینه
thoraxes سینه
heart سینه
forecastle سینه
pulmonory سل سینه
petto سینه
breast سینه
bosoms سینه
bosom سینه
bowing سینه
end on سینه به سینه
ball flower گل سینه
bowed سینه
breasts سینه
bow سینه
chest to chest سینه به سینه
busting سینه
thoraces سینه
busts سینه
busted سینه
bust سینه
white steaming light سینه
thorax سینه
hearts سینه
forward به سمت سینه
forwarded به سمت سینه
targetting سینه حریف
preens سنجاق سینه
targetted سینه حریف
dead ahead درست سینه
compass plane رنده سینه
corselet زره سینه
corslet زره سینه
corslet سینه بند
crawlingly سینه مال
decolletage سر و سینه راباز
bowman ملوان سینه
targets سینه حریف
crawl سینه خیز
preened سنجاق سینه
heart burninig سینه سوز
heart ache سینه سوزی
head rope طناب سینه
he beat his breast او به سینه خودزد
gasoem قفسه سینه
crawls سینه خیز
forward turret توپ سینه
forward spring اسپرینگ سینه
napkin سینه بند
napkins سینه بند
crawled سینه خیز
foresail بادبان سینه
brooches سنجاق سینه
brooch سنجاق سینه
preen سنجاق سینه
bullring چشمی سینه
kist قفسه سینه
commission pennant پرچم سینه
bow grace دفرای سینه
chest قفسه سینه
chests قفسه سینه
Union Jack پرچم سینه
Union Jacks پرچم سینه
pneumonia سینه پهلو
breastplates زره سینه
breastplate زره سینه
bullrings حلقه سینه
bullrings چشمی سینه
thoraces قفسه سینه
bullring حلقه سینه
thoraxes قفسه سینه
underfoot زیر سینه
rib-cages قفسه سینه
chest trap استوپ سینه
targeting سینه حریف
targeted سینه حریف
target سینه حریف
preening سنجاق سینه
chimney breast سینه بخاری
chemisette پیش سینه
brisket گوشت سینه
breast plate زره سینه
breast bone استخوان سینه
chimney breasts سینه بخاری
rib cage قفسه سینه
rib-cage قفسه سینه
bower anchor لنگر سینه
bow wave موج سینه
thorax قفسه سینه
line of attack سینه شمشیرباز
bowed سینه کشتی
quartering wind باد سینه
thoracic cage قفسه سینه
thoracic duct مجرای سینه
pulmonitis سینه پهلو
poitrel سینه بند
pneumonic سینه پهلویی
bustiest خوش سر و سینه
busty خوش سر و سینه
chesty سپر سینه
chesty خوش سینه
scatter pin سنجاق سینه
bowing سینه کشتی
bow سینه کشتی
bows سینه کشتی
ratite سینه پهن
bosom پیش سینه
bosoms پیش سینه
bodice سینه بند
shirt front پیش سینه
bodices سینه بند
sputum خلط سینه
sternalgia سینه درد
stertor صدای خس خس سینه
stomacher سینه بند
lubber's line نشانگر سینه
pectoralgia سینه درد
trim forward نشست سینه
pectoral cross صلیب سینه
lumber's line خط سینه ناو
robin سینه سرخ
robins سینه سرخ
on the bow درجهت سینه
faces سینه کار
with folded arms دست به سینه
lungwort سینه دارو
face سینه کار
To beat ones breast. سینه زدن
pectoriloquy صدای سینه
pectorla fins بالهای سینه
peripeneumony سینه پهلو
brisket سینه انسان
nap of the earth سینه مال
pigeon breast سینه کفتری
vans کمان سینه ناو
escarpment سینه کش سرازیری خندق
crawling سینه خیز رفتن
shirt front پیش سینه اهاری
expectoration سینه صاف کنی
reptile سینه مال رونده
van کمان سینه ناو
jack پرچم سینه ناو
grovelling سینه مال رونده
jacks پرچم سینه ناو
headlines طناب سینه ناو
hawking سینه صاف کنی
reptiles سینه مال رونده
groveling سینه مال رونده
underfoot لنگر زیر سینه
Rabat سینه پوش سیاه
chesty وابسته به گلو و سینه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com