Total search result: 201 (3 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
title block |
قسمت عنوان نامه |
|
|
Other Matches |
|
to a. letter |
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان |
detail part |
قسمت مشروح نامه یا مقاله |
esquire |
عنوان روی نامه وامثال ان برای مردهاعنوانی که یکدرجه پایین تراز>شوالیه < بوده |
title |
صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن |
titles |
صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن |
eponym |
عنوان دهنده عنوان مشخص |
post script |
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد |
letter of intent |
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله |
pourparley |
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن |
pourparler |
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن |
butted |
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف |
butt |
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف |
butts |
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف |
cryptoparts |
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه |
libeling |
هجو نامه یا توهین نامه افترا |
libelled |
هجو نامه یا توهین نامه افترا |
libelling |
هجو نامه یا توهین نامه افترا |
libels |
هجو نامه یا توهین نامه افترا |
libel |
هجو نامه یا توهین نامه افترا |
libeled |
هجو نامه یا توهین نامه افترا |
terneplate |
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع |
terne |
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع |
ecphora |
پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.] |
quartersaw |
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن |
plank |
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری |
shuttling |
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو |
long bone |
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند |
base section |
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی |
cross disbursing |
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات |
certificate |
رضایت نامه شهادت نامه |
credential |
گواهی نامه اعتبار نامه |
written agreement |
موافقت نامه پیمان نامه |
certificates |
رضایت نامه شهادت نامه |
affidavits |
شهادت نامه قسم نامه |
section |
قسمت قسمت کردن برش دادن |
sections |
قسمت قسمت کردن برش دادن |
broach |
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود |
broached |
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود |
broaches |
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود |
broaching |
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود |
fanfold |
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد |
shuttled |
حمل کردن قسمت به قسمت |
executing agency |
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی |
shuttles |
حمل کردن قسمت به قسمت |
shuttled |
قسمت قسمت حرکت کردن |
shuttle |
قسمت قسمت حرکت کردن |
shuttle |
حمل کردن قسمت به قسمت |
shuttles |
قسمت قسمت حرکت کردن |
testacy |
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه |
public relations officer |
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی |
public relations officers |
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی |
detachments |
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه |
detachment |
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه |
stbtitle |
عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله |
army nurse corps |
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی |
enlisted section |
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد |
throttles |
عبور قسمت به قسمت |
parts per million |
قسمت در میلیون قسمت |
throttle |
عبور قسمت به قسمت |
p.p.m |
قسمت در یک میلیون قسمت |
throttling |
عبور قسمت به قسمت |
shuttled |
راهپیمائی قسمت به قسمت |
shuttled |
بمباران قسمت به قسمت |
shuttles |
بمباران قسمت به قسمت |
shuttle |
بمباران قسمت به قسمت |
shuttle |
راهپیمائی قسمت به قسمت |
throttled |
عبور قسمت به قسمت |
shuttles |
راهپیمائی قسمت به قسمت |
to sell in lots |
قسمت قسمت فروختن |
forward overlap |
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی |
cross refer |
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن |
recredential |
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است |
railway division |
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن |
division police petty officer |
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت |
prints |
عنوان و.. |
rubrics |
عنوان |
epithets |
عنوان |
title |
عنوان |
captions |
عنوان |
rubric |
عنوان |
by way of remainder |
به عنوان رد |
print |
عنوان و.. |
printed |
عنوان و.. |
capitulary |
عنوان |
caption |
عنوان |
appellative |
عنوان |
ground |
عنوان |
life peer |
عنوان |
titles |
عنوان |
epithet |
عنوان |
headlines |
عنوان |
headline |
عنوان |
life peers |
عنوان |
name |
عنوان |
headings |
عنوان |
topic |
عنوان |
subject [topic] |
عنوان |
themes |
عنوان ها |
topics |
عنوان ها |
heading |
عنوان |
subjects |
عنوان ها |
title |
عنوان |
headword |
عنوان |
head line |
عنوان |
headwords |
عنوان |
titles |
عنوان ها |
names |
عنوان ها |
cellular unit |
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا |
Under the title ( heading) of … |
تحت عنوان ... |
heading |
عنوان گذاری |
doctorate |
عنوان دکتری |
titlist |
دارای عنوان |
untitled |
بدون عنوان |
brand |
عنوان تجارتی |
Distinguished . Titled. |
صاحب عنوان |
topics |
عنوان سرفصل |
exempli gratia [e.g.] |
به عنوان مثال |
head |
سالار عنوان |
for example |
به عنوان مثال |
caption |
عنوان دادن |
captions |
عنوان دادن |
head |
عنوان مبحث |
topic |
عنوان سرفصل |
doctorates |
عنوان دکتری |
exercise term |
عنوان مانور |
surname |
لقب عنوان |
start of heading |
شروع عنوان |
surnames |
لقب عنوان |
possessory title |
عنوان مالکیت |
honorific |
عنوان تجلیلی |
on loan |
به عنوان قرض |
honorifics |
عنوان تجلیلی |
nowise |
به هیچ عنوان |
message heading |
عنوان پیام |
intitule |
عنوان دادن به |
in a topic form |
بصورت عنوان |
appropriation title |
عنوان اعتبار |
appropriation title |
عنوان سپرده |
guize |
روبند عنوان |
superscrible |
عنوان روی |
naturals |
حرکت در عنوان |
natural |
حرکت در عنوان |
brands |
عنوان تجارتی |
berths |
کسب عنوان |
headings |
عنوان گذاری |
headings |
عنوان سرصفحه |
the hoy f. |
عنوان پاپ |
berthing |
کسب عنوان |
berthed |
کسب عنوان |
branding |
عنوان تجارتی |
heading |
عنوان سرصفحه |
berth |
کسب عنوان |
donna |
عنوان مودبانه بانوان |
clinch |
کسب عنوان قهرمانی |
clinched |
کسب عنوان قهرمانی |
clinches |
کسب عنوان قهرمانی |
clinching |
کسب عنوان قهرمانی |
challenge round |
مبارزه با صاحب عنوان |
title page |
صفحه عنوان کتاب |
head line |
عنوان سرصفحه روزنامه |
lord |
عنوان لردی دادن به |
misdirection |
گمراهی عنوان غلط |
subhead |
عنوان فرعی مقاله |
streamers |
عنوان چشمگیر مقاله |
subhead |
عنوان جزء یا فرعی |
streamer |
عنوان چشمگیر مقاله |
short title |
عنوان کوتاه شده |
superscription |
عنوان روی پاکت |
running head |
خط عنوان هرصفحه در متن |
rubricize |
دارای عنوان قرمزکردن |
rubricate |
دارای عنوان قرمزکردن |
possession by title of ownership |
تصرف به عنوان مالکیت |
defending shampion |
مدافع عنوان قهرمانی |
title |
واگذارکردن عنوان دادن به |
title |
دارنده عنوان قهرمانی |
languages |
برنامهای که به عنوان مترجم |
lords |
عنوان لردی دادن به |
language |
برنامهای که به عنوان مترجم |
titles |
دارنده عنوان قهرمانی |
titles |
واگذارکردن عنوان دادن به |
headings |
عنوان یا نام متن در فایل |
Take it as a souvenir! |
این را به عنوان سوغاتی بردار! |
to act [as somebody] |
عمل کردن [به عنوان رتبه ای] |
running title |
عنوان کوچک هر یک ازصفحات کتاب |
letterhead |
عنوان چاپی بالای کاغذ |
short title |
عنوان یارمز مخفف یا کوتاه |
to function as something |
به کار رفتن به عنوان چیزی |
to serve as something |
به کار رفتن به عنوان چیزی |
dominie |
عنوان کشیشان کلیسای هلند |
nontitle |
مسابقه بدون عنوان قهرمانی |
heading |
سمت سینه ناو عنوان |
heading |
عنوان یا نام متن در فایل |
residentship |
اقامت سیاسی به عنوان نمایندگی |
to readdress a letter |
عنوان نامهای را عوض کردن |
letterheads |
عنوان چاپی بالای کاغذ |
headings |
سمت سینه ناو عنوان |
superscription |
عنوان نوشته روی چیزی |
What is the title of the book ? |
عنوان این کتاب چیست ؟ |
pabulum |
[هر چیزی که بشود به عنوان غذا خورد] |
to have a title [ to be titled] |
لقب دار [صاحب عنوان] بودن |