English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
materiel قسمت مادی یا مکانیکی هنر تکنیک
Other Matches
communication engineering تکنیک مخابرات تکنیک جریان ضعیف
objectivism ادبیات و هنر مادی مادی گرایی
mechanised با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanising با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanicalism عقیده به دخالت عمل مکانیکی در کیفیات فاهر و طبیعی عمل مکانیکی
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
techniques تکنیک
practice تکنیک
hydrotechnics تکنیک اب
technic تکنیک
technique تکنیک
terne ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terneplate ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
telecommunication technique تکنیک مخابرات
telegraph engineering تکنیک تلگراف
gei تکنیک تکواندو
radio engineering تکنیک رادیو
motoring تکنیک اتومبیل
lighting تکنیک نور
high vaccum engineering تکنیک خلاء
illuminating engineering تکنیک روشنایی
telecommunication technique تکنیک ارتباطات
measuring technique تکنیک سنجش
lubrication technology تکنیک روغنکاری
kihon تکنیک کاراته
lighting engineering تکنیک روشنایی
shuttling حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
highway engineering تکنیک جاده سازی
foundry practice تکنیک ریخته گری
low frequency engineering تکنیک فرکانس پایین
telephone engineering تکنیک یا مهندسی تلفن
precision engineering تکنیک ابزار دقیق
kempo تکنیک قدیم کاراته
reference count technique تکنیک شمارش ارجاعات
signal engineering تکنیک جریان ضعیف
bangoe gei تکنیک دفاعی تکواندو
low voltage engineering تکنیک فشار ضعیف
base section رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
machining practice تکنیک و روش براده برداری
safety interlock قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
railroad engineering مهندسی یا تکنیک راه اهن
telephone switching technique تکنیک مراکز تلفن خودکار
safety locking device قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
rain worm مادی
so matic مادی
materialist مادی
material مادی
catch feeder مادی
irrigation channel مادی
fleshly مادی
canal مادی
canals مادی
worldling مادی
corporeal مادی
materials مادی
physical مادی
materialists مادی
hylic مادی
section قسمت قسمت کردن برش دادن
sections قسمت قسمت کردن برش دادن
bit parallel طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی
safety interlocks قفل های ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
safety locking devices قفل های ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
boxless molding تکنیک فرم دهی بدون جعبه
incorporal غیر مادی
incorporeal غیر مادی
idiographic مجازی مادی
physical coercion اجبار مادی
material damage خسارت مادی
physical record مدرک مادی
matter wave موج مادی
physicism حکمت مادی
materials مادی جسمانی
material مادی جسمانی
materialization مادی سازی
material mass جرم مادی
material incentives محرکهای مادی
natural philosopher حکیم مادی
immaterial غیر مادی
overseer of irrigation channel مادی سالار
material incentives انگیزههای مادی
physical dimension بعد مادی
hylozoism فلسفه مادی
physical مادی جسمانی
physical science دانش مادی
tangible property دارائی مادی
tangible assets دارائیهای مادی
physical connection اتصال مادی
materializing مادی کردن
worldly جسمانی مادی
physical device ابزار مادی
materialises مادی کردن
materialised مادی کردن
materialized مادی کردن
materialising مادی کردن
materialize مادی کردن
materializes مادی کردن
spiritually غیر مادی
earthen مادی جسمانی
physical element of crime عنصر مادی جرم
superempirical خارج از جهان مادی
primary masses نقاط مادی اولیه
substantiate شکل مادی بخشیدن به
immaterialize غیر مادی کردن
substantiated شکل مادی بخشیدن به
materiality جنبه مادی ضرورت
incorporeally بطور غیر مادی
substantiating شکل مادی بخشیدن به
valour ارزش مادی اهمیت
superphysical ماورای عالم مادی
substantiates شکل مادی بخشیدن به
valor ارزش مادی اهمیت
strict liability offence جرم مادی صرف
spiritusoity عالم غیر مادی
heian sandan اجرای هم زمان دو تکنیک اوچی اوکه و گدان باری
dialectical materialism اساسا اقتصادی یا مادی هستند .
spiritual غیر مادی بطور روحانی
objectivism عین گرایی فلسفه مادی
autism عدم توجه بعالم مادی
transcendentalism فلسفه خارج جهان مادی
Industrialized building [تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
fanfold یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttle قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttle حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles حمل کردن قسمت به قسمت
syupersubstantial مافق وجود یا جوهر مادی روحی
corpus delicti عنصر مادی جرم وعمل خلاف قانون
selective clock stetching تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
objectify بنظر اوردن بصورت مادی و خارجی مجسم کردن
hot dog skiing اسکی کردن با سرعت در میان پستی و بلندی یا بوس و تابع تکنیک خاصی هم نیست
gadget مکانیکی
gadgets مکانیکی
mechnical مکانیکی
mechanical مکانیکی
public relations officers رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
advantaged کسیکه در شرایط بهتری از لحاظ اجتماعی و یا مادی قرار دارد
detachment یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
absolute viscosity گرانروی مکانیکی
robots ادم مکانیکی
mechanic هنرور مکانیکی
robot ادم مکانیکی
mechanically بطور مکانیکی
automaton ادم مکانیکی
grab bucket بیل مکانیکی
grab crane بیل مکانیکی
grab excavator بیل مکانیکی
bucket بیل مکانیکی
dashpot خفه کن مکانیکی
buckets بیل مکانیکی
automatons ادم مکانیکی
dynamic viscosity گرانروی مکانیکی
crane shovel بیل مکانیکی
contact sweeping روبیدن مکانیکی
contact mine مین مکانیکی
forklift track بیل مکانیکی
mechanical properties خواص مکانیکی
mechanical advantage مزیت مکانیکی
actuator عملگر مکانیکی
mechanisms اجزاء مکانیکی
mechanical drawing ترسیم مکانیکی
mechanical efficiency راندمان مکانیکی
mechanical efficiency بازده مکانیکی
mechanical efficiency کارایی مکانیکی
mechanical energy انرژی مکانیکی
mechanical equipment تجهیزات مکانیکی
mechanism اجزاء مکانیکی
mechanical stimulation تحریک مکانیکی
mechanical stabilization تثبیت مکانیکی
mechanical stabilization استوارسازی مکانیکی
mechanical resolution تراکم مکانیکی
mechanical translation ترجمه مکانیکی
mechanicalness خاصیت مکانیکی
mechanic recepter گیرنده مکانیکی
shovels بیل مکانیکی
ultrasonic نوسانات مکانیکی
shovel بیل مکانیکی
shoveled بیل مکانیکی
shoveling بیل مکانیکی
shovelled بیل مکانیکی
power shovel بیل مکانیکی
shovelling بیل مکانیکی
mechanotherapy معالجه مکانیکی
mechanician هنرور مکانیکی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com