Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
department
قسمت هیئت
departments
قسمت هیئت
Other Matches
presidium
هیئت عامله دائمی شاغل در دوره فترت هیئت رئیسه
boarded
هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
boardrooms
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
board
هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
boardroom
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
panels
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panel
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
petty jury
هیئت داوری هیئت قضات
judicature
هیئت دادرسان هیئت قضاوت
panelist
عضو هیئت مشاوره و مباحثه یا عضو هیئت رادیو تلویزیون
defferential assets
هیئت رسیدگی باختلافات هیئت رسیدگی به حسابها
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
terneplate
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
ecphora
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terne
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
plank
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
sections
قسمت قسمت کردن برش دادن
section
قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
executing agency
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
حمل کردن قسمت به قسمت
public relations officer
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
army nurse corps
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
commission
هیئت
astronomy
هیئت
commissioning
هیئت
configurations
هیئت
committee
هیئت
configuration
هیئت
confranternity
هیئت
commissions
هیئت
committees
هیئت
corps
هیئت
guize
هیئت
panel
هیئت
attitudes
هیئت
panels
هیئت
attitude
هیئت
shuttles
راهپیمائی قسمت به قسمت
parts per million
قسمت در میلیون قسمت
shuttles
بمباران قسمت به قسمت
shuttled
بمباران قسمت به قسمت
shuttled
راهپیمائی قسمت به قسمت
p.p.m
قسمت در یک میلیون قسمت
throttle
عبور قسمت به قسمت
throttled
عبور قسمت به قسمت
throttles
عبور قسمت به قسمت
throttling
عبور قسمت به قسمت
shuttle
بمباران قسمت به قسمت
shuttle
راهپیمائی قسمت به قسمت
to sell in lots
قسمت قسمت فروختن
institutes
هیئت شورا
commissions
هیئت مامورین
instituted
هیئت شورا
physique
ترکیب هیئت
astronomically
مطابق هیئت
institute
هیئت شورا
committees
هیئت یا کمیته
physiques
ترکیب هیئت
commissioning
هیئت مامورین
boarded
هیئت ژوری
boarded
هیئت کمیسیون
executive
هیئت رئیسه
legislative body or assembly
هیئت مققنه
knightage
هیئت شوالیه ها
commissioners
عضو هیئت
commission
هیئت مامورین
directorate
هیئت رئیسه
bars
هیئت وکلاء
hue
هیئت منظر
collegium
هیئت یا کمیته
board of directors
هیئت مدیره
board of directers
هیئت مدیره
bureaus
هیئت اداری
legislatures
هیئت مقننه
staffed
اعضاء هیئت
formats
قالب هیئت
bar
هیئت وکلاء
constituencies
هیئت موسسان
board of direcotors
هیئت مدیره
format
قالب هیئت
directorates
هیئت رئیسه
configurations
هیئت پذیری
board of trade
هیئت بازرگانی
staff
اعضاء هیئت
legislature
هیئت مقننه
top drawer
هیئت حاکمه
council ot ministers
هیئت وزراء
deputation
هیئت نمایندگی
deputations
هیئت نمایندگی
professoriat
هیئت استادان
committee
هیئت یا کمیته
astronomy
علم هیئت
staffs
اعضاء هیئت
astronomy
هیئت استرونومی
economic commission
هیئت اقتصادی
juries
هیئت منصفه
juries
هیئت داوران
constituency
هیئت موسسان
petty jury
هیئت منصفه
configuration
هیئت پذیری
diplomatic mission
هیئت سیاسی
hues
هیئت منظر
political mission
هیئت سیاسی
jury
هیئت داوران
jury
هیئت منصفه
faculties
هیئت علمی
military comission
هیئت نظامی
trial jury
هیئت منصفه
faculty
هیئت علمی
board
هیئت ژوری
board
هیئت کمیسیون
commissioner
عضو هیئت
governing bodies
هیئت حاکمه
governing body
هیئت حاکمه
executives
هیئت رئیسه
expeditions
هیئت اعزامی
bureau
هیئت اداری
expedition
هیئت اعزامی
military body
هیئت نظامی
instituting
هیئت شورا
missionaries
وابسته به هیئت اعزامی
white hall
هیئت حاکمه انگلیس
special jury
هیئت منصفه مخصوص
the f.
اعضای هیئت پزشکی
assembly
هیئت قانون گذاری
military body
هیئت رئیسه نظامی
transmute
تغییر هیئت دادن
transmuted
تغییر هیئت دادن
transmutes
تغییر هیئت دادن
constellation
هیئت صورت فلکی
transmuting
تغییر هیئت دادن
constellations
هیئت صورت فلکی
military assistance advisory group (maag
هیئت مستشاری نظامی
missionary
وابسته به هیئت اعزامی
directors
عضو هیئت مدیره
director
عضو هیئت مدیره
companies
دسته هیئت بازیگران
company
دسته هیئت بازیگران
masked balls
رقص با هیئت مبدل
editorial staff
هیئت مدیره یانویسنده
masked ball
رقص با هیئت مبدل
backbenchers
عضو هیئت قانونگذاری
juror
عضو هیئت منصفه
grand jury
هیئت منصفه عالی
delegacy
نماینده هیئت نمایندگان
chief executive officer
[CEO]
[American E]
رئیس هیئت مدیره
president of the board
[ American E]
رئیس هیئت مدیره
chairman of the board
[of directors/managers]
رئیس هیئت مدیره
electorates
هیئت انتخاب کنندگان
electorate
هیئت انتخاب کنندگان
jurors
عضو هیئت منصفه
grand juries
هیئت منصفه عالی
backbencher
عضو هیئت قانونگذاری
cabinet
هیئت وزرا اطاقک
directorates
هیئت مدیره ستادی
directorate
هیئت مدیره ستادی
to be masked
تدیل هیئت دادن
panel
هیئت تشک پالان
panels
هیئت تشک پالان
assize
هیئت قضات یا منصفه
astronomically
از روی علم هیئت
cabinets
هیئت وزرا اطاقک
cabinets
کابینه هیئت دولت
cabinet
کابینه هیئت دولت
forward overlap
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
discipline and adjustment board
هیئت تدوین مقررات انضباطی
chairmen
مدیر رئیس هیئت مدیره
assignees in bankruptcy
هیئت تصفیه امور ورشکسته
verdict
رای هیئت منصفه فتوی
cryptoboard
هیئت کشف رمز پیامها
verdicts
رای هیئت منصفه فتوی
privy councillor
عضو هیئت رایزنان سلطنتی
Soviet
هیئت حاکمه اتحاد جماهیرشوروی
astronomical
بیشمار وابسته به علم هیئت
Soviets
هیئت حاکمه اتحاد جماهیرشوروی
directorates
مقام ریاست هیئت مدیره
secretariat
هیئت دبیران وکارمندان دفتری
secretariats
هیئت دبیران وکارمندان دفتری
uranological
وابسته به هیئت و اجرام سماوی
petit jury
هیئت منصفه دوازده نفری
missions
ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
astronomic
بیشمار وابسته به علم هیئت
chairman
مدیر رئیس هیئت مدیره
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com