Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English
Persian
beautifier
قشنگ کننده
Other Matches
namby-pamby
قشنگ
prettier
قشنگ
prettiest
قشنگ
goodly
قشنگ
smatt
قشنگ
spruce
قشنگ
spruces
قشنگ
sprucy
قشنگ
cheesy
قشنگ
goodlooking
قشنگ
pretty
قشنگ
beauteous
قشنگ
nice looking
قشنگ
prettify
قشنگ
beautiful
قشنگ
namby pamby
قشنگ
cherubs
بچه قشنگ
adorn
قشنگ کردن
smarten
قشنگ کردن
cherubim
بچه قشنگ
cherub
بچه قشنگ
sprucely
بطور قشنگ
prettily
بطور قشنگ
beautifying
قشنگ شدن
beautify
قشنگ شدن
beautifies
قشنگ شدن
beautified
قشنگ شدن
I didnt mince my words . I put it very well .
قشنگ حرفم رازدم
Beautiful music ( weather ) .
موسیقی ( هوای ) قشنگ
nattily
بطور اراسته و قشنگ
gew gaw
اشیاء قشنگ بی مصرف
to take f.
قشنگ حرف زدن
gimcrack
چیز قشنگ و کم بها
gewgaw
چیز قشنگ بی مصرف
lido
میعادگاه قشنگ ساحلی
pert
غنچه دار قشنگ
lidos
میعادگاه قشنگ ساحلی
whigmaleery
چیز قشنگ وارزان
whigmaleerie
چیز قشنگ وارزان
gimcrack
قشنگ و بی مصرف عروسک
gewgaws
چیز قشنگ بی مصرف
she was prettily dressed
جامه قشنگ پوشیده بود
adorns
قشنگ کردن ارایش دادن
pretty pretties
چیزهای قشنگ و نادان فریب
prettier
بطور دلپذیر قشنگ کردن
pretty
بطور دلپذیر قشنگ کردن
gimceackery
چیزهای قشنگ وبی مصرف
prettify
بطور دلپذیر قشنگ کردن
eros
بچه قشنگ غرائزشهوانی انسانی
prettiest
بطور دلپذیر قشنگ کردن
I sat down with no fuss or bother .
برای خودم قشنگ گرفتم نشستم
She is photogenic.
خوش عکس است (عکسش قشنگ می افتد )
This car wI'll do beautifully .
این اتوموبیل قشنگ بدرد مان می خورد
She speaks French as if it were her mother tongue . She speaks Frinch like a native .
فرانسه را آنقدر قشنگ صحبت می کند گویی زبان مادریش است
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
The letter is well typed .
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
namby-pamby
بی مغز سخن بی مغز و بی بیمزه نوشتههای قشنگ و بیمزه
namby pamby
بی مغز سخن بی مغز و بی بیمزه نوشتههای قشنگ و بیمزه
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
whetstone
تیز کننده تند کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
doer
کننده
squasher
له کننده
solvents
اب کننده
catterer
پچ پچ کننده
solver
حل کننده
doers
کننده
solvent
اب کننده
benders
خم کننده
tracker
پی کننده
swooner
غش کننده
crepitant
خش خش کننده
surfy
کف کننده
renunciant
کننده
renunciant
رد کننده
repudiationist
رد کننده
deflective
کج کننده
deletive
حک کننده
squelcher
له کننده
spurner
رد کننده
fillers
پر کننده
filler
پر کننده
syncopator
غش کننده
trackers
پی کننده
hoppers
لی لی کننده
bender
خم کننده
ear-splitting
کر کننده
fluxing oil
اب کننده
commulator
یک سو کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com