Dictiornary-Farsi | قصیده نویس | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)

English	Persian
elegiast	قصیده نویس
idyllist	قصیده نویس
odist	قصیده نویس


Other Matches

ode	قصیده
exemplum	قصیده
balladry	قصیده
odes	قصیده
elegize	قصیده نوشتن
idylls	قصیده کوتاه
idyl	قصیده کوتاه
idyll	قصیده کوتاه
ballade	قصیده مسمط مستزاد
epode	بخش سوم غزل یا قصیده ورد
addersser or or	نامه نویس عریضه نویس
ego loss programming	تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
version	نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
versions	نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
chirographer	خط نویس
affiant	گواهی نویس
proforma	پیش نویس
phonographer	صدا نویس
captions	زیر نویس
orthographer	درست نویس
natural historian	تاریخ نویس
paper stainer	کتاب نویس
acceptor	قبولی نویس
paragrapher	عبارت نویس
programmers	برنامه نویس
pamphleteers	رساله نویس
scholiast	حاشیه نویس
pamphleteer	رساله نویس
scrabbler	مسوده نویس
sign writer	تابلو نویس
sign writer	لوحه نویس
songwriter	سرود نویس
stenograph	تند نویس
story teller	افسانه نویس
rough or foul copy	چرک نویس
historian	تاریخ نویس
historians	تاریخ نویس
programmer	برنامه نویس
prosaist	نثر نویس
prosateur	نثر نویس
proser	نثر نویس
proverbialist	مثل نویس
rewriter	دوباره نویس
grandiloquent	قلنبه نویس
minute	پیش نویس
allegorist	تمثیل نویس
gazetteer	روزنامه نویس
endorser	فهر نویس
gnomical	کوتاه لب نویس
endorseer	فهر نویس
emblematist	مثل نویس
elegist	مرثیه نویس
elegiast	مرثیه نویس
editorialist	سرمقاله نویس
dramaturge	درام نویس
head liner	سرصفحه نویس
endorser	پشت نویس
gazetteer	مجله نویس
foul copy	چرک نویس
fictionist	داستان نویس
fictionist	افسانه نویس
fabulist	افسانه نویس
fabler	افسانه نویس
geneologist	شجره نویس
epistoler	نامه نویس
epistler	رساله نویس
mythographer	اسطوره نویس
dialogist	مکالمه نویس
magazin	مجله نویس
magazinist	مجله نویس
magazinist	مقاله نویس
magniloquent	قلنبه نویس
aphorist	پند نویس
aphorist	موجز نویس
annotator	تفسیر نویس
annotator	حاشیه نویس
annalist	تاریخچه نویس
calligrapher	خوش نویس
calligraphist	خوش نویس
deponent	گواهی نویس
inker	مرکب نویس
cryptographer	رمز نویس
copyreader	سرمقاله نویس
conveyancer	قباله نویس
lapicide	سنگ نویس
letter writer	نامه نویس
letter writer	کاغذ نویس
chronicler	وقایع نویس
anecdotist	حکایت نویس
write once read many	یکبار نویس
ball pens	روان نویس ها
ballpoints	روان نویس ها
ballpoint pens	روان نویس ها
drafted	چرک نویس
drafted	پیش نویس
drafts	پیش نویس
drafts	چرک نویس
typewritter	ماشین نویس
bookmakers	کتاب نویس
bookmaker	کتاب نویس
ballpens	روان نویس ها
songwriter	ترانه نویس
evangelists	انجیل نویس
evangelist	انجیل نویس
draft	چرک نویس
draft	پیش نویس
playwright	پیس نویس
polygraphs	بسیار نویس
essayist	مقاله نویس
columnists	مقاله نویس
columnist	مقاله نویس
dramatist	نمایشنامه نویس
typists	ماشین نویس
typist	ماشین نویس
romancer	رمان نویس
novelists	رمان نویس
novelist	رمان نویس
satirists	هجو نویس
essayists	مقاله نویس
the psalmist	زبور نویس
tabulator	جدول نویس
polygraph	بسیار نویس
biographers	تذکره نویس
biographer	تذکره نویس
tabulating machine	جدول نویس
playwrights	نمایشنامه نویس
playwrights	پیس نویس
playwright	نمایشنامه نویس
scriptwriters	نمایشنامه نویس
scriptwriter	نمایشنامه نویس
dramatists	نمایشنامه نویس
satirist	هجو نویس
draughtsmen	طرح نویس
draftsmen	طرح نویس
caption	زیر نویس
draughtsman	طرح نویس
lexicographer	لغت نویس
lexicographers	لغت نویس
tractarian	مقاله نویس
write white engine	موتور سفید نویس
gossiper	دری وری نویس
system programmer	برنامه نویس سیستم
write black engine	موتور سیاه نویس
systems programer	برنامه نویس سیستم
systems progarmmer	برنامه نویس سیستم ها
serialist	داستان نویس سریال
subscript	زیر نویس امضاء
mythopoet	شاعر افسانه نویس
subscriber of shares	پذیره نویس سهام
story teller	افسانه گو حکایت نویس
roughs	طرح پیش نویس
systems programmer	برنامه نویس سیستم
proforma	پیام پیش نویس
penny a line	ارزان نویس بی مایه
to make a minute of	پیش نویس کردن
maintenance programmer	برنامه نویس نگهداشت
maintenance programmer	برنامه نویس پشتیبان
ink writer	در تلگراف مرکب نویس
mythologist or ger	اساطیر نویس اساطیردان
drafts	پیش نویس قرارداد
relative coding	برنامه نویس نسبی
programmer analyst	برنامه نویس / تحلیل گر
parts programmer	برنامه نویس اجزاء
biographer	شرح حال نویس
drafts	پیش نویس طرح
holograph	سند دست نویس
holographs	سند دست نویس
drafts	پیش نویس چرکنویس
drafted	پیش نویس کردن
protocol	پیش نویس معاهده
protocols	پیش نویس سند
protocols	پیش نویس معاهده
drafted	پیش نویس طرح
abstracter	خلاصه نویس دزد
accepting bank	بانک قبولی نویس
drafts	پیش نویس کردن
sketched	پیش نویس ازمایشی
sketch	پیش نویس ازمایشی
biographers	شرح حال نویس
pressmen	مخبرروزنامه مقاله نویس
minute	پیش نویس کردن
pressman	مخبرروزنامه مقاله نویس
fountain pens	قلم خود نویس
fountain pen	قلم خود نویس
verbose	دراز نویس درازگو
endorse	پشت نویس کردن
endorsed	پشت نویس کردن
endorses	پشت نویس کردن
endorsing	پشت نویس کردن
sketches	پیش نویس ازمایشی
drafted	پیش نویس قرارداد
draft	پیش نویس چرکنویس
draft	پیش نویس کردن
draft	پیش نویس طرح
coder	برنامه نویس رمزگذار
draft of a treaty	پیش نویس معاهده
computer programmer	برنامه نویس کامپیوتر
draft	پیش نویس قرارداد
drafted	پیش نویس چرکنویس
draft plan	پیش نویس برنامه