Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 39 (4 milliseconds)
English	Persian
fortuity	قضا وقدر شانس
Other Matches
Accidents wI'll happen.	چلوی تصادف ( قضا وقدر ) رانمی توان گرفت
handsel	شانس
luck	شانس
chances	شانس
chanced	شانس
chance	شانس
chancing	شانس
odds	شانس
fortune	شانس
fortunes	شانس
(not a) snowball's chance in hell <idiom>	بد شانس مطلق
fall on feet <idiom>	شانس آوردن
unlucky fellow	آدم بد شانس
unlucky girl	آدم بد شانس
jinxes	شانس نیاوردن
fortunate	خوش شانس
jinxes	ادم بد شانس
jinx	شانس نیاوردن
jinx	ادم بد شانس
press (push) one's luck <idiom>	به شانس بستگی داد
(not a) ghost of a chance <idiom>	حتی یک شانس کوچکی
Fortunately I wasnt hurt.	شانس آوردم . طوریم نشد
casualism	اعتقاد به شانس و تصادف تصادفا"
speeding	حالت شانس خوب داشتن
caculated risk <idiom>	شانس زیاد برای موفقیت
To hit a wining streak.	شانس آوردن ( درقمار وغیره )
cook one's goose <idiom>	شانس کسی رااز اوگرفتن
speeds	حالت شانس خوب داشتن
speed	حالت شانس خوب داشتن
I dont have an earthly chance.	کمترین شانس راروی زمین ندارم
lose touch with <idiom>	از دست دادن شانس ملاقات وارتباط
green thumbed	کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
help any one .	برایم خوش قدم بود ( شانس آورد )
new deal <idiom>	تغییر کامل ،شروع تازه ،شانس دیگر
not to have a prayer of achieving something	کمترین شانس هم برای بانجام رسانیدن چیزی رانداشتن
spoiler	تیم بدون شانس دستگاه منحرف کننده هوا در اتومبیل
long shot	شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
Consider yourself lucky [fortunate] (that) you weren't on the train at that time.	شما باید خودتان را خوش شانس [خوشبخت] در نظر بگیرید [که] در آن زمان در قطار نبودید.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com