English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 175 (9 milliseconds)
English Persian
goods train قطار باربری
goods trains قطار باربری
Other Matches
to limber up پیش قطار و پس قطار توپ رابهم بستن
to limber up a gun carriage پیش قطار و پس قطار توپ رابهم بستن
porterage باربری
material handling bridge پل باربری
freight باربری
beast of burden حیوان باربری
load carring capacity فرفیت باربری
load capacity فرفیت باربری
slinging حلقه باربری
handing charge هزینه باربری
sling حلقه باربری
cartage باربری باگاری
carrying vessel کشتی باربری
burthen باربری برگردان
carriage costs هزینه باربری
slings حلقه باربری
truckline سرویس باربری
airfreight باربری هوایی
portage مخارج باربری
porterage مخارج باربری
attack cargo ship ناو باربری تهاجمی
truck واگن روباز چرخ باربری
trucking واگن روباز چرخ باربری
trucked واگن روباز چرخ باربری
california bearing ratio توان باربری نسبی کالیفرنیا
trucks واگن روباز چرخ باربری
broad shoulders نیروی باربری یا طاقت تحمل مسئولیت
deck department قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
dead carriage کرایه باربری جهت فرفیت استفاده نشده
multigage قطار راه اهن چند ریله قطار چند ریله
freight tonne فرفیت باربری به واحد تن محاسبه نرخ حمل براساس تن
outside porter باربری که بنه مسافران را ازایستگاه راه اهن بیرون میبرد
limit state of failure حالت حدی که برای ان حداکثرفرفیت باربری حاصل شده باشد
carriages بردن حمل کردن باربری کرایه هزینه حمل
carriage بردن حمل کردن باربری کرایه هزینه حمل
conpanion هم قطار
file قطار
compeer هم قطار
tandems قطار
tandem قطار
colleagues هم قطار
colleague هم قطار
rowed قطار
string قطار
trains قطار
rows قطار
train قطار
filed قطار
trained قطار
row قطار
rows قطار راسته
When does the train arrive? قطار کی می رسد؟
sleeping carriage خوابگاه قطار
train پیش قطار
pulse train قطار تپشها
primer پیش قطار
trucks واگن قطار
truck واگن قطار
trucked واگن قطار
trucking واگن قطار
rowed قطار راسته
row قطار راسته
railway station ایستگاه قطار
The train ran off the rails. قطار از خط خارج شد
train of waves قطار موج
wave train قطار موج
wagon master رئیس قطار
freight train قطار باری
freight trains قطار باری
railroad engineer [American E] راننده قطار
cross belt قطار حمایل
trains پیش قطار
locomotive engineer [American E] راننده قطار
primers پیش قطار
prime movers پیش قطار
prime mover پیش قطار
train ride گردش با قطار
train driver راننده قطار
locomotive driver [British E] راننده قطار
ranks قطار رشته
ranked قطار رشته
locomotive operator [British E] راننده قطار
train operator [American E] راننده قطار
trained پیش قطار
rank قطار رشته
error burst قطار خطاها
i lost the train به قطار نرسیدم
in a row قطار شده
light engineh لوکوموتیو بی قطار
electric train قطار برقی
buffer-bar [railway] ضرب خور [قطار]
tramcar [British E] قطار برقی خیابان
streetcar [American E] [old-fashioned] قطار برقی خیابان
tram [British E] قطار برقی خیابان
trolleycar [American E] [old-fashioned] قطار برقی خیابان
trolley [American E] [old-fashioned] قطار برقی خیابان
train journey from ... over ... to ... مسافرت با قطار از ... از راه ... به ...
intercity train قطار بین شهری
parlor car سالن استراحت قطار
time bill برنامه حرکت قطار
caboose اطاق کارگران قطار
i lost the train قطار را از دست دادم
buggie پیش قطار توپ
the train runs without a stop قطار بدون ایست
streamliner قطار سریع وشیک
a thorugh train قطار بدون توقف
goods train قطار حمل کالا
When wI'll the train arrive ? چه وقت قطار می آید ؟
for تحویل روی قطار
goods trains قطار حمل کالا
dining car واگن رستوران قطار
dining cars واگن رستوران قطار
When does the train [bus] to ... depart? قطار [اتوبوس] به ... کی حرکت می کند؟
We rushed ( hurried ) back to the train station. با عجله بر گشتیم ایستگاه قطار
The train was 10 minutes late. قطار 10 دقیقه دیر رسید
The train came in on time . قطار به موقع رسید ( سروقت )
intercity train قطار بین شهری با توقف
What time does the train arrive in London? چه وقت قطار به لندن می رسد؟
Does this train go to ... ? آیا این قطار به ... میرود؟
container قطار و کشتی بکاربرده میشود
free on rail تحویل کالا روی قطار
containers قطار و کشتی بکاربرده میشود
cadged محکم کردن باربری کردن
cadges محکم کردن باربری کردن
cadging محکم کردن باربری کردن
cadge محکم کردن باربری کردن
boat train [خط ] قطار با ارتباط به کشتی [برای سفر]
lounge car قطار دارای سالن استراحت وتفریح
slip carriage واگنی که از قطار راه اهن ول میشود
How long does the train stop here? چه مدت قطار اینجا توقف دارد؟
Do I have to change trains? آیا باید قطار عوض کنم؟
Is there a train to the airport? آیا برای فرودگاه قطار هست؟
in the centre near the railway station در مرکز شهر نزدیک ایستگاه قطار
Does the train stop in London? آیا قطار در لندن توقف دارد؟
rail capacity حداکثرفرفیت کشش ریلها از نظرتعداد قطار در روز
Is the train from Leeds late? آیا قطار شهر لیدز تاخیر دارد؟
Is this the train to Liverpool? آیا این قطار شهر لیورپول است؟
Is this the right platform for the train to London? آیا این سکوی قطار لندن است؟
freight lighter قطار سریع السیر جهت حمل کانتینر
What platform does the train to York leave from? قطار یورک از کدام سکو حرکت می کند؟
I want to leave the car in the railway station من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
I missed the connection. من اتوبوس [قطار هواپیمای] رابط را از دست دادم.
limber عراده را به عقب توپ بستن پیش قطار
There is a train to London at 8. یک قطار برای شهر اختر در ساعت 8 هست؟
Luchily for me the train was late. خوش شانسی آوردم قطار دیر رسید
What platform does the train from York arrive at? قطار یورک در کدام سکو توقف می کند؟
convention international de merchandies عهدنامه بین المللی جهت حمل کالا با قطار
Is there enough time to change trains? آیا برای تعویض قطار وقت کافی دارم؟
You have to change at London. شما باید در لندن قطار تان را عوض کنید.
switch روشن کردن برق بخط دیگر انداختن قطار
switches روشن کردن برق بخط دیگر انداختن قطار
Change at London and get a local train. در لندن عوض کنید و یک قطار محلی سوار شوید.
Your train will leave from platform 8. قطار شما از سکوی شماره 8 حرکت خواهد کرد.
switched روشن کردن برق بخط دیگر انداختن قطار
Do the trains connect? [خط] قطارها به هم اتصال دارند؟ [برای عوض کردن قطار]
When is the next train to Oxford? چه وقت قطار بعدی به سمت آکسفورد حرکت می کند؟
When is the last train to Oxford? چه وقت آخرین قطار به سمت آکسفورد حرکت می کند؟
parliamentary train قطار راه اهنی که میلی یک PENNY بیشتر از مسافرنمیگیرد
To alight from a bus(tarin,car). پایین آمدن (پیاده شدن از اتوبوس .قطار و اتو مبیل )
ferrybridge کشتی ای که قطار راه اهن راازروی رودخانه یاخلیج میبرد
streamliner قطار یا هواپیمایی که مقاومت هوا را درهم شکسته وانرا تعدیل کند
drawbar میلهای که واگونهای قطار رابه لکوموتیو متصل میکند میله اتصال واگون
highball یک لیوان بزرگ ویسکی یا عرق مخلوط بانوشابه گازدار قطار سریع السیر
Consider yourself lucky [fortunate] (that) you weren't on the train at that time. شما باید خودتان را خوش شانس [خوشبخت] در نظر بگیرید [که] در آن زمان در قطار نبودید.
railroad tranportation بارکشی راه اهن باربری راه اهن
demurrage هزینه معطلی در حمل با قطار یا کشتی هزینههای معطلی
limber chest جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
get off <idiom> پایین آمدن یا بیرون آمدن از (اتوبوس ،قطار)
detrain از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
towbar اهرم یدک کش اهرم پیش قطار
cross belt کمربند حمایل قطار حمایل فشنگ
trainable تربیت شدنی قطار شدنی
freightliner شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com