English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
a thorugh train قطار بدون توقف
Other Matches
intercity train قطار بین شهری با توقف
How long does the train stop here? چه مدت قطار اینجا توقف دارد؟
Does the train stop in London? آیا قطار در لندن توقف دارد؟
What platform does the train from York arrive at? قطار یورک در کدام سکو توقف می کند؟
the train runs without a stop قطار بدون ایست
continuously بدون توقف
nonstop بدون توقف
no end <idiom> پی درپی بدون توقف
continuous آنچه بدون توقف ادامه یابد
run on ادامه دادن متن بدون توقف
on the fly در حین اجرای برنامه بدون توقف اجرا
dead دستوربرنامه کار یا خطایی که باعث توقف برنامه بدون بهبود میشود
halts دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halted دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halt دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
dropping دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dropped دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drop دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drops دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
run through <idiom> ازاول تا آخر بدون توقف کردن تمرین کردن
to limber up a gun carriage پیش قطار و پس قطار توپ رابهم بستن
to limber up پیش قطار و پس قطار توپ رابهم بستن
interlook dormant period زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
multigage قطار راه اهن چند ریله قطار چند ریله
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
stand fast فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
tandem قطار
compeer هم قطار
conpanion هم قطار
string قطار
colleague هم قطار
colleagues هم قطار
tandems قطار
row قطار
train قطار
trained قطار
file قطار
rowed قطار
trains قطار
rows قطار
filed قطار
wagon master رئیس قطار
primers پیش قطار
trucks واگن قطار
trucking واگن قطار
trucked واگن قطار
truck واگن قطار
train of waves قطار موج
wave train قطار موج
primer پیش قطار
trains پیش قطار
The train ran off the rails. قطار از خط خارج شد
trained پیش قطار
When does the train arrive? قطار کی می رسد؟
freight trains قطار باری
freight train قطار باری
train پیش قطار
railway station ایستگاه قطار
rowed قطار راسته
rank قطار رشته
goods train قطار باربری
cross belt قطار حمایل
train ride گردش با قطار
goods trains قطار باربری
electric train قطار برقی
ranked قطار رشته
rows قطار راسته
prime mover پیش قطار
prime movers پیش قطار
row قطار راسته
ranks قطار رشته
error burst قطار خطاها
train operator [American E] راننده قطار
locomotive engineer [American E] راننده قطار
pulse train قطار تپشها
light engineh لوکوموتیو بی قطار
sleeping carriage خوابگاه قطار
locomotive operator [British E] راننده قطار
i lost the train به قطار نرسیدم
locomotive driver [British E] راننده قطار
railroad engineer [American E] راننده قطار
train driver راننده قطار
in a row قطار شده
tramcar [British E] قطار برقی خیابان
tram [British E] قطار برقی خیابان
streetcar [American E] [old-fashioned] قطار برقی خیابان
trolley [American E] [old-fashioned] قطار برقی خیابان
for تحویل روی قطار
goods train قطار حمل کالا
parlor car سالن استراحت قطار
intercity train قطار بین شهری
goods trains قطار حمل کالا
trolleycar [American E] [old-fashioned] قطار برقی خیابان
caboose اطاق کارگران قطار
buffer-bar [railway] ضرب خور [قطار]
When wI'll the train arrive ? چه وقت قطار می آید ؟
dining cars واگن رستوران قطار
i lost the train قطار را از دست دادم
dining car واگن رستوران قطار
buggie پیش قطار توپ
streamliner قطار سریع وشیک
time bill برنامه حرکت قطار
train journey from ... over ... to ... مسافرت با قطار از ... از راه ... به ...
Does this train go to ... ? آیا این قطار به ... میرود؟
What time does the train arrive in London? چه وقت قطار به لندن می رسد؟
When does the train [bus] to ... depart? قطار [اتوبوس] به ... کی حرکت می کند؟
containers قطار و کشتی بکاربرده میشود
container قطار و کشتی بکاربرده میشود
The train came in on time . قطار به موقع رسید ( سروقت )
The train was 10 minutes late. قطار 10 دقیقه دیر رسید
free on rail تحویل کالا روی قطار
We rushed ( hurried ) back to the train station. با عجله بر گشتیم ایستگاه قطار
Is there a train to the airport? آیا برای فرودگاه قطار هست؟
lounge car قطار دارای سالن استراحت وتفریح
in the centre near the railway station در مرکز شهر نزدیک ایستگاه قطار
slip carriage واگنی که از قطار راه اهن ول میشود
Do I have to change trains? آیا باید قطار عوض کنم؟
boat train [خط ] قطار با ارتباط به کشتی [برای سفر]
I missed the connection. من اتوبوس [قطار هواپیمای] رابط را از دست دادم.
limber عراده را به عقب توپ بستن پیش قطار
freight lighter قطار سریع السیر جهت حمل کانتینر
I want to leave the car in the railway station من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
Luchily for me the train was late. خوش شانسی آوردم قطار دیر رسید
rail capacity حداکثرفرفیت کشش ریلها از نظرتعداد قطار در روز
There is a train to London at 8. یک قطار برای شهر اختر در ساعت 8 هست؟
Is this the train to Liverpool? آیا این قطار شهر لیورپول است؟
Is this the right platform for the train to London? آیا این سکوی قطار لندن است؟
Is the train from Leeds late? آیا قطار شهر لیدز تاخیر دارد؟
What platform does the train to York leave from? قطار یورک از کدام سکو حرکت می کند؟
interrupt توقف
interruptions توقف
halts توقف
interruption توقف
halt توقف
suspension توقف
parks توقف
parked توقف
interrupting توقف
interrupts توقف
halted توقف
flag stop توقف
insolvency توقف
stops توقف
stopping توقف
stopped توقف
commorant توقف
stop توقف
stop code کد توقف
stopple توقف
suspension of payment توقف
tarriance توقف
park توقف
stoppage توقف
pausing توقف
cessation توقف
pauses توقف
paused توقف
syncope توقف
pause توقف
stoppages توقف
suspensions توقف
stand توقف
convention international de merchandies عهدنامه بین المللی جهت حمل کالا با قطار
When is the next train to Oxford? چه وقت قطار بعدی به سمت آکسفورد حرکت می کند؟
switch روشن کردن برق بخط دیگر انداختن قطار
switched روشن کردن برق بخط دیگر انداختن قطار
switches روشن کردن برق بخط دیگر انداختن قطار
parliamentary train قطار راه اهنی که میلی یک PENNY بیشتر از مسافرنمیگیرد
You have to change at London. شما باید در لندن قطار تان را عوض کنید.
Is there enough time to change trains? آیا برای تعویض قطار وقت کافی دارم؟
Do the trains connect? [خط] قطارها به هم اتصال دارند؟ [برای عوض کردن قطار]
Change at London and get a local train. در لندن عوض کنید و یک قطار محلی سوار شوید.
Your train will leave from platform 8. قطار شما از سکوی شماره 8 حرکت خواهد کرد.
When is the last train to Oxford? چه وقت آخرین قطار به سمت آکسفورد حرکت می کند؟
to sojourn [formal] [in a place as a visitor] توقف کردن
dead halt توقف مطلق
idle period زمان توقف
ceasing ایست توقف
stayed توقف مکث
halt instruction دستورالعمل توقف
down time زمان توقف
cease ایست توقف
stop instruction دستورالعمل توقف
failures توقف کردن
stopcock وسیله توقف
ceased ایست توقف
halting place توقف گاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com