English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
Your train will leave from platform 8. قطار شما از سکوی شماره 8 حرکت خواهد کرد.
Other Matches
platform 3 سکوی شماره 3
Is this the right platform for the train to London? آیا این سکوی قطار لندن است؟
where is the platform 3? سکوی شماره 3 کجاست؟
time bill برنامه حرکت قطار
When does the train [bus] to ... depart? قطار [اتوبوس] به ... کی حرکت می کند؟
What platform does the train to York leave from? قطار یورک از کدام سکو حرکت می کند؟
When is the last train to Oxford? چه وقت آخرین قطار به سمت آکسفورد حرکت می کند؟
When is the next train to Oxford? چه وقت قطار بعدی به سمت آکسفورد حرکت می کند؟
chalking شماره سریال حرکت
chalk شماره سریال حرکت
chalked شماره سریال حرکت
chalks شماره سریال حرکت
chalk number شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
Car no. 6 is leading. اتوموبیل شماره 6 ازهمه جلوتر حرکت می کند (درمسابقات )
It will be interesting to see how the first free elections play themselves out. خیلی جالب خواهد بود تا ببینید که نتیجه اولین انتخابات آزاد چه خواهد شد .
it will make against us برای مازیان خواهد داشت بزیان ما تمام خواهد شد
to limber up پیش قطار و پس قطار توپ رابهم بستن
to limber up a gun carriage پیش قطار و پس قطار توپ رابهم بستن
runs دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
run دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
station number شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
DTMF روش شماره گیری با دستگاه تلفن که در آن هر شماره یک TONE ایجاد میکند مقایسه شود با Pulse Dialling
cleek چوب شماره 4 چوبی یا اهن شماره 1 گلف
count off شمارش به ترتیب شماره بترتیب شماره " بشمار "
they exceeded us in number شماره انها از شماره مابیشتر بود
ramp سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
ramps سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
lay reference number شماره ترتیب کاشتن مین شماره مشخصات مین کاشته شده
an isaiah flower گلی که شماره و شکل پرچمهای ان با شماره و شکل مادگیهای ان برابر باشد
anisandrous flower گلی که شماره و شکل پرچمهای ان با شماره و شکل مادگی ان برابر باشد
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
military impedimenta شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
multigage قطار راه اهن چند ریله قطار چند ریله
back berm سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
back berm سکوی پایه
decks سکوی موتور
projectile flat سکوی گلوله
cavalier سکوی نگهبانی
quays سکوی بارگیری
starting platform سکوی شروع
quay سکوی بارگیری
deck سکوی موتور
starting block سکوی شروع
stanchion سکوی استقرار
loading rack سکوی بارگیری
loading site سکوی بارگیری
decked سکوی موتور
channelising island سکوی جداساز
pallets سکوی بار
pallet سکوی بار
berm سکوی شیب بر
seat سکوی استقرار
bema سکوی خطابه
jumping hill سکوی پرش
flight platform سکوی پرواز
median سکوی وسط
board سکوی شیرجه
boarded سکوی شیرجه
median سکوی میانی
launcher سکوی پرتاب
staging سکوی کار
central reserve سکوی میانی
pedestal سکوی تیر
pedestal سکوی اتش
pedestals سکوی تیر
pedestals سکوی اتش
central reserve سکوی وسط
military platform سکوی نظامی
entablement سکوی مجسمه
soft missile base سکوی بی حفاظ
artillery mount سکوی نصب
artillery mount سکوی توپخانه
bench سکوی کوهستانی
shelf سکوی کوهستانی
seats سکوی استقرار
seated سکوی استقرار
platform سکوی شیرجه
benches سکوی کوهستانی
platforms سکوی شیرجه
testing stand سکوی ازمایش
air defense artillery fire unit سکوی توپخانه پدافندهوایی
rocket launchers سکوی پرتاب موشک
decked سکوی جلوی تانک
rocket launcher سکوی پرتاب موشک
decks سکوی جلوی تانک
airdrop platform سکوی بارریزی هوایی
launching pads سکوی پرتاب موشک
launching pad سکوی پرتاب موشک
deck سکوی جلوی تانک
ambo میز [سکوی] خطابه
ambon میز [سکوی] خطابه
gate operating deck سکوی مانور دریچه ها
inside berm سکوی شیببر درونی
thwarts سکوی نشیمن قایق
gate operating platform سکوی مانور دریچه ها
channelising island سکوی هدایت کننده
helipad سکوی فرود هلیکوپتر
launching site سکوی پرتاب موشک
low board سکوی یک متری شیرجه
pads سکوی پرتاب رسانگر
torpedo tube سکوی پرتاب اژدر
railhead سکوی راه اهن
bema سکوی وعظ درکلیسا
railway end پل سکوی راه اهن
high board سکوی شیرجه 3 متری
hard base سکوی پرتاب مستحکم
blast برخاستن از سکوی پرتاب
pad سکوی پرتاب رسانگر
blasts برخاستن از سکوی پرتاب
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
twill _ ان خواهد
that fauit will right itself خواهد شد
railway end پل سکوی بارگیری راه اهن
hearth سکوی اجاق کوره کشتی
hearths سکوی اجاق کوره کشتی
k gun سکوی پرتاب بمب زیرابی
battery گهواره یا سکوی استقرارلوله توپ
bridge plate پل بین سکوی بارگیری وخودرو
counter berm سکوی پایه خارجی خاکریز
track [American E] سکوی ایستگاه راه آهن
platform سکوی ایستگاه راه آهن
height of site ارتفاع سکوی موشک یاموضع
aerial platform سکوی مخصوص بارریزی هوایی
batteries گهواره یا سکوی استقرارلوله توپ
stock number شماره فنی انبار شماره انبار
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
truck head سکوی نظامی یا بارانداز کنارایستگاه خودروها
hard base سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
aerial platform سکوی مخصوص پرتاب بار با چتر
wishbones پایه سکوی پله تشریفاتی ناو
launching pad سکوی پرتاب موشک یا جنگ افزار
sponson سکوی استقرار توپ روی برجک
wishbone پایه سکوی پله تشریفاتی ناو
plane of site سطح قائم مار بر سکوی تیر
launching pads سکوی پرتاب موشک یا جنگ افزار
bearing یاطاقان سکوی اتصال سرسره ریل
hard missile base سکوی پرتاب مستحکم ضد ترکش اتمی
soft missile base سکوی بدون حفاظ پرتاب موشک
he will go خواهد رفت
the secret will open to me خواهد گردید
it will manifest it self اشکار خواهد شد
he shall go خواهد رفت
it askes for attention دقت می خواهد
safety island سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
ready missile موشک حاضر به پرتاب روی سکوی اتش
x site سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
gunrack مقر گلولههای توپ سکوی جای گلوله
pallet سکوی چوبی یا پلاستیکی برای حمل کالا
railhead depot بارانداز یا سکوی نظامی درایستگاه راه اهن
The folwer wI'll die for want of water. گل از بی آبی خشک خواهد شد
It wI'll prove to be to your disadvantage. بضررت تمام خواهد شد
It wI'll clear up by morning . تا صبح هواصاف خواهد شد
It wI'll get us into trouble. ما را به درد سر خواهد انداخت
it would be preferble to بهتر خواهد بود
What impudence!what never !what cheek! واقعا" که خیلی رو می خواهد !
it will manifest it self معلوم خواهد گشت
She wI'll regret it bitterly. مثل سگ پشیمان خواهد شد
She wI'll gradually soften . تدریجا" نرم خواهد شد
the truth will out . <proverb> یقیقت بر ملا خواهد شد .
She wI'll survive . She wI'll pull through. زنده خواهد ماند
criterion مشخصاتی که با آن برخورد خواهد شد
It wI'll overtake (befall) everyone. دامنگیر همه خواهد شد
the lord will provide خداوسیله خواهد ساخت
do as you please هر چه دلتان می خواهد بکنید
i know that he will come من میدانم که او خواهد امد
it will give rise to a quarrel مایه ستیزه خواهد شد
Its color wI'lll fade. رنگش خواهد رفت
The tree wI'll die . درخت خشک خواهد شد
Well what does he want now ? خوب حا لاچه می خواهد ؟
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
near work کاری که نگاه نزدیک می خواهد
i do not u.his wanting to say نمیفهم چرامی خواهد بماند
he would be sure to like it یقینا انرادوست خواهد داشت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com