Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (10 milliseconds)
English	Persian
elevating arc	قطاع درجه
elevation circle	قطاع درجه
Other Matches
bad sector	قطاع بد
sectors	قطاع
sector	قطاع
voussoir archstone	قطاع
spherical sector	قطاع کروی
sectors	قطاع دایره
arc of fire	قطاع اتش
sector	قطاع دایره
observation sector	قطاع دیدبانی
observing sector	قطاع دیدبانی
disk sector	قطاع دیسک
bad sector	قطاع خراب
hard sector	قطاع سخت افزاری
wracks	قطاع دندانه دار
wracked	قطاع دندانه دار
racks	قطاع دندانه دار
racked	قطاع دندانه دار
bandits	راهزن قطاع الطریق
rack	قطاع دندانه دار
elevating arc	قطاع حرکت ارتفاع
bandit	راهزن قطاع الطریق
sector interleave factor	عامل جاگذاری قطاع
sector of fire	قطاع اتش منطقه تیراندازی
sector	منطقه ماموریت قطاع اتش
sectors	منطقه ماموریت قطاع اتش
sectorial	مربوط به قطاع دایره برش
worm and sector sleering	چرخ دنده ی حلزونی و قطاع فرمان
beam attack	تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
shoulder patch	درجه روی بازوی درجه داران
elevation indicator	صفحه مدرج درجه طبلک درجه
soft sector	علامت گذاری قطاع ها وبخشهای روی یک دیسک که از اطلاعات نوشته شده ان استفاده میشود
sighting bar	ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
superelevation	درجه ارتفاع درجه بلندی
third-class	درجه سوم بلیط درجه 3
third class	درجه سوم بلیط درجه 3
hard sectored	دیسک لرزانی که در ان سوراخهایی به منظور تعیین حدود هر قطاع یا بخش تعبیه و منگنه شده است
sighting leaf	ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
brevet	درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
master at arms	درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
division police petty officer	درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
top	درجه یک
second rate	درجه دو
gauge	درجه
echelons	درجه
echelon	درجه
gage	درجه
gauged	درجه
marks	درجه
mark	درجه
first class	درجه یک
first string	درجه یک
gauges	درجه
gage=gauge	درجه
gauge glass	درجه اب
gauge=gage	درجه
run of the mine	بی درجه
clinical thermometer	درجه
chinical t.	درجه
kyu	درجه
low grade	کم درجه
nobby	درجه یک
copesetic	درجه یک
copacetic	درجه یک
classy	درجه یک
elevations	درجه
grades	درجه
elevation	درجه
second class	درجه 2
scalage	درجه
grade	درجه
equally <adv.>	به یک درجه
just as well <adv.>	به یک درجه
scale	درجه
second class	درجه دو
pitch	درجه
pitches	درجه
aquastat	درجه
degrees	درجه
proportions	درجه
ranks	درجه
ranked	درجه
proportion	درجه
rank	درجه
top-notch	درجه یک
third rate	درجه سه
topnotch	درجه یک
tophole	درجه یک
degree	درجه
rate	درجه
rates	درجه
lengths	درجه
length	درجه
title	درجه
second-rate	درجه دو
top hole	درجه یک
number one	درجه یک
titles	درجه
high-class	درجه یک
slap-up	درجه یک
third-rate	درجه سه
d.p	درجه بسپارش
degree of relationship	درجه خویشاوندی
degree of compaction	درجه تراکم
degree of polymerization	درجه بسپارش
berated	خلع درجه
berates	خلع درجه
degree of precision	درجه دقت
cope flask	درجه روئی
ninth	درنهمین درجه
degree of crystalinity	درجه بلورینگی
degree of freedom	درجه ازادی
degree of centralization	درجه تمرکز
degree of advancement	درجه پیشرفت
berating	خلع درجه
degree of curve	درجه انحناء
dan	درجه درکاراته
ninths	درنهمین درجه
degree of dissociation	درجه تفکیک
pinnacle	منتهی درجه
comparative	درجه تفضیلی
shadings	درجه رنگ
shades	درجه رنگ
adjusted elevation	درجه تنظیمی
pinnacles	منتهی درجه
advancement in rating	ارتقاء درجه
angle of elevation	زاویه درجه
anti knock property	درجه اکتان
shade	درجه رنگ
adjustability	درجه انطباق
quantum	درجه میزان
puny	درجه پست
supremely	با علی درجه
fluidity	درجه سفتی
clumps	درجه سردوشی
clumping	درجه سردوشی
clumped	درجه سردوشی
clump	درجه سردوشی
consistency	درجه غلظت
comparatives	درجه تفضیلی
baccalaureate	درجه باشلیه
stair	مرتبه درجه
doctorates	درجه دکتری
largely	تا درجه زیادی
brick layer	بنای درجه دو
calibration	درجه بندی
salinity	درجه شوری
centigrade degree	درجه صدبخشی
confidence level	درجه اطمینان
doctorate	درجه دکتری
grading	درجه بندی
graduation	درجه گرفتن
baccslavreate	درجه شوالیه
honorary	درجه افتخاری
bar sight	شکاف درجه
graduation	درجه بندی
bar sight	ستون درجه
battle sight	درجه جنگی
battle sight	شکاف درجه
baume degree	درجه بومه
consistence	درجه غلظت
degree of saturation	درجه اشباع
supply sergeant	درجه دارتدارکات
trial elevation	درجه ازمایشی
viscosity	درجه غلیظی
void ratio	درجه تخلخل
head over heels <idiom>	منتهای درجه
hold a candle to <idiom>	درهمان درجه
economy class	درجه توریستی
standard class	درجه استاندارد
coarse wool	پشم درجه دو
scaling	درجه بندی
water hardness	درجه سختی آب
to take one's d.	درجه گرفتن
tiptop	درجه اعلی
t. far	تا این درجه
tenth rate	درجه دهم
tertiary alcohol	الکل 3 درجه
tertiary amine	امین 3 درجه
tertiary carbon	کربن 3 درجه
tertiary hydrogen	هیدروژن 3 درجه
the positive d.	درجه مطلق
third class road	جاده درجه سه
third degree of readiness	امادگی درجه سه
third rater	درجه سوم
thirty degree cut	برش 03 درجه
tip top	بالاترین درجه
tiptop	بالاترین درجه
white wool	پشم درجه یک
alacrity [speed]	درجه تندی
celerity	درجه تندی
easiness [quickness]	درجه تندی
fleetness	درجه تندی
nippiness	درجه تندی
promptitude	درجه تندی
promptness	درجه تندی
quickness	درجه تندی
rapidity	درجه تندی
rapidness	درجه تندی
speediness	درجه تندی
speed of action	درجه تندی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com