Dictiornary-Farsi | قطبش باتری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
battery polarization	قطبش باتری


Other Matches

NiCad	نوعی باتری قابل شارژ در laptop که با باتری Nimh جایگزین شده است
to jump-start an engine	موتوری را با کابل باتری به باتری روشن کردن
booster cable [jumper cable]	کابل باتری به باتری [اتومبیل رانی ]
NiMH	نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
polarity	قطبش
polarities	قطبش
polarization	قطبش
polariscope	قطبش نما
polarization potential	پتانسیل قطبش
polarizability	قطبش پذیری
polarization of a medium	قطبش محیط
polarization of light	قطبش نور
polarization plane	صفحه قطبش
polarograph	قطبش سنج
polarimetry	قطبش سنجی
horizontal polarization	قطبش افقی
dielectric polarization	قطبش دی الکتریکی
lattice polarization	قطبش شبکه
left hand polarization	قطبش چپ گرد
left handed polarization	قطبش چپ گرد
concentration polarization	قطبش غلظتی
atomic polarization	قطبش اتمی
polarimeter	قطبش سنج
pole changer	تغییردهنده قطبش
depolarization	قطبش زدایی
ionic polyrizability	قطبش پذیری یونی
molecular polarizability	قطبش پذیری مولکولی
polarity changer	تغییر دهنده قطبش
acid depolarization	قطبش زدایی اسیدی
polarises	قطبش دادن دوقطبی ساختن
polarised	قطبش دادن دوقطبی ساختن
polarize	قطبش دادن دوقطبی ساختن
deformation polarizability	قطبش پذیری تغییر شکل
polarizes	قطبش دادن دوقطبی ساختن
polarizing	قطبش دادن دوقطبی ساختن
polarising	قطبش دادن دوقطبی ساختن
polarizer	متضاد کننده قطبش دهنده
b battery	باتری ب
h.t. battery	باتری ب
chargers	باتری پر کن
h.b. battery	باتری ا
battery copper	مس باتری
filament battery	باتری ا
c battey	باتری سی
heater battery	باتری ا
charger	باتری پر کن
battery charging rectifier	باتری پر کن
battery charger	باتری پر کن
batteries	باتری
battery	باتری
battery water	اب باتری
storage cell	باتری
battery terminal	قطب باتری
battery solution	محلول باتری
battery receiver	رادیو باتری
dry storage battery	باتری ژلاتینی
cell cover	درپوش باتری
dry battery	باتری خشک
battery vise	گیره باتری
battery turntable	میز باتری
battery voltage	ولتاژ باتری
edison	باتری ادیسن
burning rack	قاب باتری
grid of a battery	شبکه باتری
floating battery	باتری ذخیره
gelatine battery	باتری ژلاتینی
storage cell	پیل باتری
storage battery	باتری بارشدنی
stand by battery	باتری یدکی
storage battery	باتری انبارهای
starting battery	باتری استارت
standby battery	باتری اضطراری
secondary battery	پیل باتری
plante cell	باتری پلانته
voltaic battery	باتری ولتایی
nickel iron battery	باتری ادیسن
gelatine battery	باتری خشک
gravity battery	باتری وزنی
battery syringe	سرنگ باتری
ignition battery	باتری استارت
impurities in battery	ناخالصیهای باتری
pillar post of battery	ستون باتری
lighting battery	باتری روشنایی
secondary battery	باتری بارشدنی
battery plate	صفحه باتری
secondary cell	پیل باتری
battery cradle	کلاف باتری
battery carbon	زغال باتری
battery current	برق باتری
battery capacity	فرفیت باتری
discharger for battery	باتری خالی کن
automobile battery	باتری اتومبیل
battery electrode	الکترود باتری
battery electrolyte	الکترولیت باتری
solution of battery	الکترولیت باتری
batterty cover	سرپوش باتری
battery carrier	شاسی باتری
battery charging cable	کابل باتری پر کن
air cell a battery	باتری رادیو
battery charging plug	دو شاخه باتری پر کن
rechargeable battery	باتری بارشدنی
battery charging rheostat	رئوستای باتری پر کن
acummulator battery	باتری بارشدنی
battery cell	پیل باتری
battery case	جعبه باتری
alkaline battery	باتری قلیایی
battery filler	سرنگ باتری
battery hold down	میانگیردار باتری
hold down for batteryseparator	میانگیردار باتری
battery isolator	لایی باتری
isolator for battery plate	لایی باتری
battery jar	فرف باتری
sediments	درد باتری
battery liquid	مایع باتری
battery liquid	الکترولیت باتری
b. eliminator	جانشین باتری ب
battery mounting	پایه باتری
sediment	درد باتری
battery oven	کوره باتری
battery insulator	میانگیر باتری
battery paint	رنگ باتری
battery box	جعبه باتری
battery ammeter	امپرسنج باتری
polarization	پلاریزاسیون باتری
battery discharger	باتری خالی کن
battery acid	اسید باتری
battery insulator	عایق باتری
ampere hour efficiency of storage batter	بازده باتری انبارهای
plante battery plate	صفحه باتری پلانته
plunge battery	باتری با الکترد شناور
plate puller	انبر صفحه باتری
plate press	پرس صفحه باتری
area of battery plate	سطح صفحه باتری
battery	که یک باتری پشتیبان دارد
discharge	خالی کردن باتری
universal receiver	رادیو برق و باتری
twenty four hour charge rate	امپر مجاز باتری
train lighting battery	باتری روشنایی ترن
thin plate battery	باتری صفحه نازک
back	که یک باتری پشتیبان دارد
backs	که یک باتری پشتیبان دارد
shedding of battery plate	ریزش صفحه باتری
separator	میان گیر باتری
reversed battery plate	صفحه باتری معکوس
porosity of battery plate	تخلخل صفحه باتری
batteries	که یک باتری پشتیبان دارد
to charge the battery	باتری را بار کردن
overfilling of battery	سرشار کردن باتری
closed circuit battery	باتری با مدار بسته
cell connector	رابط پیل باتری
battery still	دیگ تقطیر باتری
cutout relay	رله باتری پرکن
battery jar spacer	لایی فرف باتری
carbon battery plate	صفحه باتری کربنی
cementation	سیمانی شدن باتری
cell tester	ولت سنج باتری
pasted plate	صفحه باتری خمیری
faure plate	صفحه باتری خمیری
dry storage battery	باتری انبارهای خشک
battery hydrometer	چگالی سنج باتری
battery steamer	کوره باتری بخاری
battery connector	رابط پیل باتری
nickel iron battery	باتری نیکل-اهن
battery resistance	مقدار مقاومت باتری
hardened battery plate	صفحه باتری سخت
local action	تخلیه موضعی باتری
lead acid battery	باتری سرب- اسید
overdischarge of battery	تخلیه فرساینده باتری
heater battery	باتری گرم کننده
idle voltage of battery	ولتاژ هرز باتری
group of battery plates	دسته صفحات باتری
accumulator	باتری [مهندسی برق یا الکترونیک]
power pack	باتری [مهندسی برق یا الکترونیک]
The battery is dead.	باتری خالی شده است.
cranking capacity of battery	فرفیت راه اندازی باتری
The battery is dead.	باتری تمام شده است.
low tension battery	باتری فشار ضعیف رادیو
replenished	شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenish	شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenishing	شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenishes	شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
forming of battery plates	اماده سازی صفحات باتری
glass separator	میان گیر شیشهای باتری
total discharge	تخلیه الکتریکی عمیق [در باتری]
The battery is discharged (emptied).	باتری خالی شده است.
The engine runs by a battery.	این موتور با باتری کار می کند.
cathodes	ترمینال الکتریکی منفی یک وسیله یا باتری
cathode	ترمینال الکتریکی منفی یک وسیله یا باتری
batteries	استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
battery	استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
dry cell battery	باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery
invisible	مداری که تامین کننده منبع جریان متناوب است از باتری DC
luggable	کامپیوتر شخصی قابل حمل که باتری اش معمولا تمام نمیشود.
The capacity of a battery is typically expressed in milliamp-hours.	ظرفیت باتری به طور معمول در میلی آمپر در ساعت بیان می شود.
to jump-start someone's car	کمک برای روشن کردن [خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
suspends	دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
suspend	دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
suspending	دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
retrain	ایجاد مجدد اتصال با کیفیت باتری وقتی که کیفیت خط خیلی بد باشد
charges	ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد