English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 93 (7 milliseconds)
English Persian
steering compass قطبنمای سکان
Other Matches
gyro repeater تکرار کننده قطبنمای الکتریکی قطبنمای ثانوی
master compass قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
inclination compass قطبنمای میلی
gyro compass قطبنمای الکتریکی
radio compass قطبنمای رادیویی
magnetic compass قطبنمای مغناطیسی
mariner's compass قطبنمای دریایی
standard compass قطبنمای اصلی مغناطیسی
mariner's compass قطبنمای ژیروسکپی کشتی
compass direction جهت قطبنمای مغناطیسی
pelorus پایه قطبنمای الکتریکی
compass binnacle پایه قطبنمای مغناطیس stand compass : sys
binnacle پایه قطبنمای مغناطیسی binnacle compassmagnetic : syn
gyro rotor چرخ دوار قطبنمای الکتریکی wheel gyro : syn
lubber's line علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
rudder سکان
rudders سکان
helm سکان
helms سکان
steerage سکان
wheel indicator نشانگر سکان
balanced rudder سکان متعادل
automatic steering device سکان خودکار
afterpiece پشت سکان
coxswain سکان گیر
coxswain سکان قایق
pilot house اطاق سکان
put on rudder سکان گذاشتن
standard rudder 51 درجه سکان
trick wheel چرخ سکان
steering gear دنده سکان
the rudder of a ship سکان کشتی
off take rudder سکان برداشتن
tiller flat سکان پاشنه
kitchen rudder سکان کروی
tillers دسته سکان
tiller دسته سکان
elevator سکان تعادل
joysticks سکان هدایت
helms اهرم سکان
helmsman سکان گیر
helms سکان پرواز
joystick سکان هدایت
rudders تیغه سکان
navigators افسر سکان
navigator افسر سکان
helmsman مسئول سکان
elevators سکان تعادل
rudder تیغه سکان
helmsmen سکان گیر
helmsmen مسئول سکان
helm اهرم سکان
helm سکان پرواز
wheelhouses اتاق سکان
wheelhouse اطاق سکان
wheelhouses اطاق سکان
wheelhouse اتاق سکان
helms زاویه سکان از خط مستقیم
rudder indicator نشانگر تیغه سکان
shift the rudder تغییر دادن سکان
shift the rudder معکوس کردن سکان
skeg حماله تیغه سکان
helm زاویه سکان از خط مستقیم
helm سکان کشتی یا قایق
helms سکان کشتی یا قایق
weather helm سکان سمت باد
tillers اهرم سکان کشتی
rudder سکان عقب هواپیما
tiller دسته سکان قایق
rudders سکان عقب هواپیما
tiller اهرم سکان کشتی
lee helm سکان کمکی ناو
elevator سکان بالا دهنده
elevators سکان بالا دهنده
absolute joystick سکان هدایت مطلق
tillers دسته سکان قایق
lee helm سکان سمت پناه
job stick سکان هدایت دسته فرمان
steering wheels چرخ سکان فرمان اتومبیل
steering wheel چرخ سکان فرمان اتومبیل
pilot rudder تیغه سکان مانور ناو
pintle محور عقب تیغه سکان
rudder سکان هواپیما وسیله هدایت یا خط سیر
rudders سکان هواپیما وسیله هدایت یا خط سیر
high tailed aircraft هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
nothing to the right دستور به سکانی برای نگهداشتن سکان به سمت راست
rate joystick سکان هدایتی با سرعت ثابت حرکت مکان نما
weather helm تنظیم سکان برای خنثی کردن اثر جریان هوا
hiking stick دسته اضافی سکان که خم میشود و در عین حال مسیررا تعیین میکند
anti collision light چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
anti servo tab بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
rudder post ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com