Dictiornary-Farsi | قطبی شدگی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)

English	Persian
polarization	قطبی شدگی


Search result with all words

dipole dipole coupling	جفت شدگی دو قطبی- دوقطبی
Other Matches

polar regions	مناطق قطبی زمین سرزمینهای قطبی
gelation	بسته شدگی سفت شدگی
polar plot	روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
imminution	کم شدگی باریک شدگی
orientation forces	نیروهای دو قطبی- دو قطبی
dipole dipole bond	پیوند دو قطبی- دو قطبی
circumpolar constellation	صورتهای فلکی دور قطبی صورتهای فلکی پیرا قطبی
polar stereographic	سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
geniculation	خم شدگی
the mast has raked	کج شدگی
depression	کم شدگی
depressions	کم شدگی
erection	شق شدگی
erections	شق شدگی
bottling	نخ شدگی
embeddeness	حک شدگی
necks	نخ شدگی
neck	نخ شدگی
dostortion	کج شدگی
unipolar	یک قطبی
bipolar	دو قطبی
polar	قطبی
homopolar	هم قطبی
diode	دو قطبی
dipole	دو قطبی
double pole	دو قطبی
arctic	قطبی
unipolar	تک قطبی
desuetude	موقوف شدگی
detruncation	کوتاه شدگی
diminution	کم شدگی تحقیر
dilution	رقیق شدگی
locking	قفل شدگی
encrustations	دلمه شدگی
distotion factor	ضریب کج شدگی
turn over	واژگون شدگی
crookedness	انحناء و کج شدگی
concretion	سفت شدگی
shortening	کوتاه شدگی
hardening	سفت شدگی
acetification	ترش شدگی
bronchocele	بزرگ شدگی
carburization	پودر شدگی
coagulation	دلمه شدگی
encrustation	دلمه شدگی
comminution	خرد شدگی
erasure	پاک شدگی
eviration	هذیان زن شدگی
expunction	پاک شدگی
recvrvature	دولا شدگی
purler	پرت شدگی از سر
pulverization	خرد شدگی
puchery	جمع شدگی
petrifaction	سنگ شدگی
paralysation	فلج شدگی
pairing	جفت شدگی
invagination	غلاف شدگی
lateral yield	له شدگی جانبی
liquescence	مایع شدگی
necking	باریک شدگی
nigrescence	سیاه شدگی
scleriasis	سفت شدگی
intensification	افزون شدگی
expurgation	پاک شدگی
fixedness	تثبیت شدگی
flagginess	ول شدگی اویختگی
flocculence	قلنبه شدگی
dispersion	پخش شدگی
gasification	تبخیر شدگی
occlusion	جفت شدگی
gelidity	بسته شدگی
translocation	جابجا شدگی
homogenization	هم جنس شدگی
tight coupling	جفت شدگی
strobilation	باریک شدگی
incalescence	گرم شدگی
occlusion	بسته شدگی
shrinkage	چروک شدگی
choking	اب بند شدگی
depression	گود شدگی
pucker	جمع شدگی
sprains	رگ برگ شدگی
puckered	جمع شدگی
puckering	جمع شدگی
puckers	جمع شدگی
spraining	رگ برگ شدگی
sprained	رگ برگ شدگی
sprain	رگ برگ شدگی
damnation	لعنت شدگی
coupling	جفت شدگی
depressions	گود شدگی
expulsions	بیرون شدگی
expulsion	بیرون شدگی
scarlet	سرخ شدگی
leakages	فاش شدگی
acceptability	قبول شدگی
fading	محو شدگی
hybridization	هیبرید شدگی
contractions	جمع شدگی
contraction	جمع شدگی
removal	جدا شدگی
leakage	فاش شدگی
congestion	جمع شدگی
blots	پاک شدگی
conglomerations	گلوه شدگی
blot	پاک شدگی
blotting	پاک شدگی
sclerosis	سخت شدگی
narrowing	تنگ شدگی
conglomeration	گلوه شدگی
blotted	پاک شدگی
diffusion	پخش شدگی
offsetting	دوخم شدگی
petrification	سنگ شدگی
offset	دوخم شدگی
smelting	ذوب شدگی
elongation	دراز شدگی
one pole switch	کلید یک قطبی
polar compound	ترکیب قطبی
polar molecule	مولکول قطبی
polar distance	فاصله قطبی
polar diagram	نقشه قطبی
polar angle	زاویه قطبی
polar bond	پیوند قطبی
polar coordinates	مختصات قطبی
north star	ستاره قطبی
loadstar	ستاره قطبی
lodestar	ستاره قطبی
lodestaror load	ستاره قطبی
magnetic doublet	دو قطبی مغناطیسی
moment of a dipole	گشتاور دو قطبی
multi contact	چند قطبی
multipolar	چند قطبی
polar coordinate	مختصات قطبی
polar relay	رله قطبی
unipolarity	حالت یک قطبی
single contact switch	کلید یک قطبی
terminal voltage	ولتاژ قطبی
polarities	ویژگی قطبی
polarization	قطبی سازی
triode	لامپ سه قطبی
polarity	تمایل قطبی
two electrode valve	لامپ دو قطبی
two terminal network	شبکه دو قطبی
polar vortex	ورتکس قطبی
polarized	قطبی شده
polarity	ویژگی قطبی
polarities	تمایل قطبی
polestar	ستاره قطبی
polarized relay	رله قطبی
polar solvent	حلال قطبی
pole armature	ارمیچر قطبی
polar transmission	مخابره قطبی
polar variable	متغیر قطبی
polar vector	بردار قطبی
polar winds	بادهای قطبی
polaris	ستاره قطبی
polarization current	جریان قطبی
polarizing filter	صافی قطبی
unipolar armature	ارمیچر تک قطبی
hexod	لامپ شش قطبی
dipole antenna	انتن دو قطبی
crystal rectifier	دو قطبی بلورین
foumart	گربه قطبی
polarizes	قطبی کردن
polarised	قطبی کردن
four pole	چهار قطبی
Pole Star	ستاره قطبی
multipole	چند قطبی
polarizing	قطبی کردن
diode	لامپ دو قطبی
dipole moment	گشتاور دو قطبی
dipolar ion	یون دو قطبی
zwitterion	یون دو قطبی
dipole interaction	بر هم کنش دو قطبی
arctic basin	حوضچه قطبی
electric dipole	دو قطبی الکتریسیته
polarises	قطبی کردن
polarising	قطبی کردن
fitchet	گربه قطبی
arctic regions	نواحی قطبی
arctic regions	مناطق قطبی
hexode	لامپ شش قطبی
aurora	شفق قطبی
bipolar cells	یاختههای دو قطبی
electric doublet	دو قطبی الکتریسیته
polarize	قطبی کردن
depressions	گود شدگی فرودافت
condensation	جمع شدگی تکاثف
depression	گود شدگی فرودافت
hyperostosis	کلفت شدگی استخوان
erethism	تحریک شدگی زیاد
erasure	حک جای پاک شدگی
disseisin	محروم شدگی ازتصرف
encephalomalacia	نرم شدگی مغز
accru	اجتماع فراهم شدگی
edge triggered	با رها شدگی لبهای
delusion of control	هذیان کنترل شدگی
malady	فاسد شدگی بیماری
varicosity	گشاد شدگی سیاهرگ