English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
free magnetic pole قطب مغناطیسی ازاد
Search result with all words
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
Other Matches
magnetic induction چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
glide path مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
softest که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
medium مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
mediums مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
softer که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
soft که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
ferromagnetic material هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tape پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tapes پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
degauss پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
magnetic ink character recognition تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
taped پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
record گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
tapes پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tape پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
magnetic skin effect جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
magnetic blowout خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
permalloy خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
magnaflux نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
magnetic deflector یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
magnetic flow فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetic reluctance مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
magnetic ritation گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
magnetic flux density چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
high sea دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
dispersion پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
magnetic flux فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
reluctivity مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
magnetic nuclear resonance تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
free enterprise اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
grid magnatic angle زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف شبکه مغناطیسی
magnetic tape recording ضبط روی نوار مغناطیسی ضبط نوار مغناطیسی
freemen ازاد
self administered ازاد
at ease ازاد
slack water اب ازاد
stand at ease ازاد
stand easel ازاد
unattached ازاد
exempt ازاد
exempted ازاد
exempting ازاد
suspended floor کف ازاد
fetterless ازاد
go as you please ازاد
immundity ازاد
immune ازاد
idle line خط ازاد
degage ازاد
footloose ازاد
freeman ازاد
sweepers بک ازاد
sweeper بک ازاد
disengaged ازاد
exempts ازاد
absolute ازاد
absolutes ازاد
sweep back بک ازاد
free ازاد
loose ول ازاد
freeing ازاد
unihibit ازاد
unihibited ازاد
looser ول ازاد
opened ازاد
free play ازاد
open ازاد
loosest ول ازاد
freed ازاد
self service ازاد
unrestrained ازاد
frees ازاد
self-service ازاد
opens ازاد
arm's length معاملات ازاد
idled ازاد گشتن
liberation ازاد کردن
alfresco درهوای ازاد
salmon ماهی ازاد
idlest ازاد گشتن
idles ازاد گشتن
enfranchised ازاد کردن
affranchize ازاد کردن
at ease فرمان ازاد
free fall سقوط ازاد
insular غیر ازاد
backs سطح ازاد
back سطح ازاد
kipper ماهی ازاد نر
free will اراده ازاد
enfranchize ازاد کردن
kippers ماهی ازاد نر
absolutes ازاد از قیودفکری
liberator ازاد کننده
liberators ازاد کننده
ad lib feeding تغذیه ازاد
idle ازاد گشتن
manumission ازاد سازی
enfranchising ازاد کردن
liberating ازاد کردن
liberates ازاد کردن
liberate ازاد کردن
emancipating ازاد کردن
emancipates ازاد کردن
emancipated ازاد کردن
emancipate ازاد کردن
patenting مفتوح ازاد
free play بازی ازاد
headroom سقف ازاد
opened وزن ازاد
opens ازاد اشکار
relieve ازاد بریدن
opened ازاد اشکار
relieves ازاد بریدن
enfranchises ازاد کردن
enfranchise ازاد کردن
liberated ازاد شده
liberalization ازاد کردن
unwraps ازاد کردن
open ازاد اشکار
unwrapping ازاد کردن
unwrapped ازاد کردن
unwrap ازاد کردن
paraphrasing ترجمه ازاد
open وزن ازاد
paraphrases ترجمه ازاد
paraphrased ترجمه ازاد
paraphrase ترجمه ازاد
relieving ازاد بریدن
opens وزن ازاد
free atmosphere اتمسفر ازاد
free flight موشک ازاد
free float فرجه ازاد
free flow جریان ازاد
free format در قالب ازاد
free gyro ژایرو ازاد
free hit ضربه ازاد
free in trade تجارت ازاد
free line signal سیگنال خط ازاد
free maneuver مانور ازاد
free field حوزه ازاد
free expansion انبساط ازاد
free enthalpy انتالپی ازاد
free climbing صعود ازاد
free competition رقابت ازاد
freely supported beam تیر دو سر ازاد
free economy اقتصاد ازاد
free electron الکترون ازاد
free energy انرژی ازاد
free maneuver حرکت ازاد
free moisture رطوبت ازاد
free oscillation نوسان ازاد
free throw پرتاب ازاد
free tower برج ازاد
free trader تجارت ازاد
free turbine توربین ازاد
freedman ازاد شده
free volume حجم ازاد
free vortex گرداب ازاد
free water surface سطح اب ازاد
free world جهان ازاد
free zone منطقه ازاد
free thinkers ازاد فکران
free surface سطح ازاد
free surface مخازن ازاد اب
free radical رادیکال ازاد
free recall یاداوری ازاد
free redical بنیان ازاد
free rocket موشک ازاد
free rotation چرخش ازاد
free space فضای ازاد
free spillweir سرریز ازاد
free stream جریان ازاد
free surface سطح اب ازاد
freeborn ازاد زاده
free association تداعی ازاد
autonomous operation عملیات ازاد
cut clear ازاد بریدن
cut free ازاد بریدن
datum level سطح اب ازاد
line clear signal علامت ازاد
line clear signal سیگنال ازاد
deallocate ازاد کردن
deallocation ازاد سازی
liberaltranstation ترجمه ازاد
clearance angle زاویه ازاد
clear span دهانه ازاد
boosted rocket موشک ازاد
cantilever تیر سر ازاد
cantilever beam تیر ازاد
carbon free کربن ازاد
carbon free ذغال ازاد
cast loose ازاد کردن
catch as catch can کشتی ازاد
charity line خط پرتاب ازاد
sharity stripe خط پرتاب ازاد
charity shot پرتاب ازاد
liberalizer ازاد کننده
liberal socialism سوسیالیسم ازاد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com