English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 84 (1 milliseconds)
English Persian
vertical retort tar قطران کورههای ایستاده قطران قرعهای ایستاده
Other Matches
boriontal retort tar قطران کورههای خوابیده قطران قرعهای خوابیده
water gas tar قطران محصول تجزیه اب قطران گاز اب
static ایستاده
standing ایستاده
stationary wave موج ایستاده
stationary state حالت ایستاده
standing wave موج ایستاده
upright spin چرخش ایستاده
offhand تیراندازی ایستاده
he is on his legs بر پا ایستاده است
semierect نیمه ایستاده
stationary لایتغیر ایستاده
stalled tank تانک ایستاده
on stilts بالا ایستاده بل
standee شخص ایستاده
standing start استارت ایستاده
drop point قطران
coke tar قطران کک
synthetic tar قطران
coal oil قطران
pitch قطران
tar قطران
pitches قطران
perpendicular ستون وار ایستاده
stand-up روی پا ایستادن ایستاده
stand up روی پا ایستادن ایستاده
quasi stationary state شبه حالت ایستاده
erectly بطور ایستاده یا عمودی
standup goalie دروازه بانی ایستاده
statically در حال ایستاده یا ساکن
to set گذاشتن [در حالت ایستاده]
creosote جوهر قطران
wood tar قطران چوب
creosotes جوهر قطران
retort tar قطران فرعی
pitches تفاله قطران
creosoted جوهر قطران
tar oil روغن قطران
drian board تخته قطران
pitch تفاله قطران
drain table میز قطران
crude tar قطران خام
coke over tar قطران کوره کک
creosoting جوهر قطران
drip plate صفحه قطران
power form تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
step through method تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
to set جای دادن [در حالت ایستاده]
I was standing at the street corner . درگوشه خیابان ایستاده بودم
offhand position حالت ایستاده در تیر اندازی
kick turn دور زدن در حالت ایستاده
corner-post [پایه ایستاده در سنگ نبش]
tarpaulin کرباس قطران اندود
creosotes روغن قطران زدن
synthetic tar قطران باز ساخته
creosoted روغن قطران زدن
creosote روغن قطران زدن
coal tar قطران ذغال سنگ
coal tar قطران زغال سنگ
tarpaulins کرباس قطران اندود
creosoting روغن قطران زدن
mixture of tar and bitumen مخلوط قطران و قیر
road tar قطران برای راه
gas works tar قطران کارخانه گاز
pointsman عبور و مرور که دریک نقطه ایستاده
coal tar pitch قیر قطران ذغال سنگ
coal tar dye رنگ قطران ذغال سنگ
ashlering [مجموعه ای از سنگ های ساختمانی کوتاه و ایستاده]
witness stand محلی که شاهد درانجا ایستاده و شهادت میدهد
chest roll چرخیدن ژیمناست از حالت ایستاده بروی سینه
drop point tester دستگاه اندازه گیری نقطه قطران
the taxis are on their rank اتومبیلهای کرایهای درایستگاه خود ردیف ایستاده اند
vorticel جانور ذره بینی حلقهای شکل که در اب ایستاده زندگی میکند
joysticks با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
joystick با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
benzene هیدروکربور معطر وبی رنگی بفرمول 6H6C که ازتقطیر قطران بدست میامد بنزین
creosoting روغن قیر روغن قطران
creosote روغن قیر روغن قطران
creosotes روغن قیر روغن قطران
creosoted روغن قیر روغن قطران
vertical sand drainage زهکشهای قائم ماسهای چاه زهکش ماسهای زهکشهای ایستاده ماسهای
slag تفاله کورههای بلند
blast furnace slag تفاله کورههای مرتفع روباره کوره بلند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com