Dictiornary-Farsi | قطره چشم ( گوش و بینی ) | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
Eye ( ear , nose ) drops .	قطره چشم ( گوش و بینی )


Other Matches

Many a little makes a mickle .	قطره قطره جمع گرددوانگهی دریا شود
gutter	اب رودار کردن قطره قطره شدن
gutters	اب رودار کردن قطره قطره شدن
snub-nosed	دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
pug nosed	دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed	دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
septum	حفرههای بینی پره بینی
dropped	قطره
drops	قطره
dropping	قطره
drib	یک قطره
minim	قطره
minims	قطره
droppings	قطره
goblet	قطره
gobbet	قطره
gobbets	قطره
dripping	قطره
glob	قطره
globs	قطره
blobs	قطره
blob	قطره
gutty	قطره قطره
goblets	قطره
gutta	قطره
drop point	قطره
driblet	قطره
drop	قطره
Drop by drop . I n drops.	قطره قطره
the very last drop	اخرین قطره
raindrops	قطره باران
drip pan	قطره چکان
droplets	ریز قطره
droplets	قطره کوچک
droplet	ریز قطره
droplet	قطره کوچک
guttiform	قطره مانند
raindrop	قطره باران
dropwise	قطره وار
dropping tube	قطره چکان
dropper	قطره چکان
droppers	قطره چکان
eardrop	قطره گوش
guttula	قطره خرد
teardrop	قطره اشک
teardrops	قطره اشک
eyedropper	قطره چکان چشم
globs	قطره کوچک گلبول
drops {pl}	قطره والریان [داروسازی]
glob	قطره کوچک گلبول
valerian	قطره والریان [داروسازی]
oil drop experiment	آزمایش قطره روغن [فیزیک]
collyrium	دوای قطره برای چشم
millikan oil drop experiment	ازمایش قطره روغن میلیکان
drops	قطره سقوط کردن کم کنید
drop	قطره سقوط کردن کم کنید
dropping	قطره سقوط کردن کم کنید
dropped	قطره سقوط کردن کم کنید
He emptied the glass to the last drop .	لیوان را تا آخرین قطره خالی کرد
Only a drop in the bucket ( ocean) .	قطره ای دردریا است (بسیار نا چیز )
a drop in the ocean <idiom>	قطره ای دردریا [بسیار نا چیز] [اصطلاح]
guided propagation	تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
vomer	استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
weather forecast	پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anaglyph	عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
weather forecasts	پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anticipated stock losses	تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
predicting interval	فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
period of concentration	در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
snivel	اب بینی
snivels	اب بینی
sniveling	اب بینی
snivelling	اب بینی
snivelled	اب بینی
mucus of the nose	اب بینی
pecker	بینی
palmistry	کف بینی
chiromancy	کف بینی
hand reading	کف بینی
nasally	از بینی
cross eye	دو بینی
sniveled	اب بینی
cross eye	کج بینی
neb	بینی
graphology	خط بینی
rhinologist	بینی
nose	بینی
rheum	اب بینی
noses	بینی
snot	اب بینی
snoot	بینی
night bilndness	شب بینی
double vision	دو بینی
nozzles	بینی
the handle of the face	بینی
nozzle	بینی
clairvoyance	غیب بینی
clairvoyance	روشن بینی
conchoscope	بینی بین
crystal gazing	بلور بینی
pessimistically	ازروی بد بینی
astronomy	طالع بینی
expectations	پیش بینی
flat nosed	پهن بینی
fastidiousness	باریک بینی
false pride	خود بینی
hook nosed	دارای بینی کج
hook-nosed	دارای بینی کج
expectation	پیش بینی
nose	بینی اسب
erythropsia	سرخ بینی
noses	بینی اسب
optimism	نیک بینی
clear sightedness	روشن بینی
megalomania	خودبزرگ بینی
myopia	نزدیک بینی
strictures	باریک بینی
stricture	باریک بینی
augury	پیش بینی
auguries	پیش بینی
nasal	وابسته به بینی
predictions	پیش بینی
optimism	خوش بینی
biopsy	زنده بینی
foresight	پیش بینی
abdominos'copy	شکم بینی
forecasting	پیش بینی
prediction	پیش بینی
nasal	مربوط به بینی
forcasting	پیش بینی
perspicuity	روشن بینی
rhinology	بینی شناسی
rhinoscope	بینی نگر
rhiopharyngeal	بینی حلقی
scintillating scotoma	اخگر بینی
self imprtance	خود بینی
snuffer	سوراخ بینی
soothsayer	فال بینی
soothsaying	فال بینی
rhinal	وابسته به بینی
retinoscopy	شبکیه بینی
quillet	باریک بینی
perspicuity	تیز بینی
platyrrhine	پهن بینی
polyopia	چند بینی
pregiurement	پیش بینی
prevision	پیش بینی
priggery	خود بینی
priggism	اندک بینی
prospectiveness	پیش بینی
spectroscope	طیف بینی
spectroscopy	طیف بینی
world view	جهان بینی
xanthopsia	زرد بینی
nose leather	چرم بینی
My nose is running.	از بینی ام آب می آید
weltanschauung	جهان بینی
vibrissa	موی بینی
stereoscopic	برجسته بینی
strology	زایجه بینی
subtility	باریک بینی
telegnosis	غیب بینی
the tip of the nose	نوک بینی
the two nostrils	دو سوراخ بینی
to blow nose	گرفتن بینی
to read people's hands	کف بینی کردن
worldview	جهان بینی
fortune telling	طالع بینی
macropsia	درشت بینی
megalopsia	درشت بینی
megalopsis	درشت بینی
microscopy	ذره بینی
microscopy	ریز بینی
moon blindness	روز بینی
mucus of the nose	مخاط بینی
lookahead	پیش بینی
long siht	دور بینی
localism	کوته بینی
genethlilogy	طالع بینی
genethlilogy	زایچه بینی
haemoscopy	خون بینی
hawk nose	بینی قوشی
isomorphism	هم ریخت بینی
keenness of sight	تیز بینی
laryngoscopy	حنجره بینی
lenticular	ذره بینی
myopy	نزدیک بینی
near sight	نزدیک بینی
near sightedness	نزدیک بینی
nasute	گنده بینی
nearsightedness	نزدیک بینی
night bilndness	روز بینی
ornithoscopy	مرغ بینی
otoscopy	گوش بینی
outsight	برون بینی
outsight	فاهر بینی
ozena	قرحه بینی
nassal	وابسته به بینی
nasoscope	بینی بین
nasology	مبحث بینی