English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English Persian
common hardware قطعات عمومی
common items قطعات عمومی
common parts قطعات عمومی
Search result with all words
common parts قطعات یدکی عمومی
Other Matches
running spare قطعات یدکی مورد نیاز واضافی قطعات اضافی همراه وسیله
on board spares قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
parts explosion رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
new work عملیات نوسازی قطعات عملیاتت تجدید قطعات یا تجدیدبنا
reassemble بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembled بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembles بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembling بستن قطعات سوار کردن قطعات
cannibalizes استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalized استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
bin storage انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
bin storage space فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
general quarters اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introduces بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
common hardware ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
interim overhaul پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
general orders دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
general porpose کارهای عمومی مصارف عمومی
consolidated dining facility تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
smithereens قطعات
chrestomathy قطعات برگزیده
table of replaceable partes فهرست قطعات
parts peculiar قطعات اختصاصی
component drawing رسم قطعات
main members قطعات اصلی
staff section قطعات سمبه
parts list فهرست قطعات
bill of material صورت قطعات
parts list لیست قطعات
shell fragments قطعات گلوله
shatter قطعات شکسته
shatters قطعات شکسته
end product مجموعه قطعات
chrestomathy قطعات منتخب
web stiffeners قطعات تقویتی
parts قطعات یدکی
repair parts قطعات یدکی
chosen fragments قطعات گزیده
chosen fragments قطعات منتخبه
trilcgy یا قطعات سه گانه
cable accessory قطعات کابل
spare parts قطعات یدکی
parts peculiar قطعات مخصوص
flinders قطعات شکسته
analecta قطعات ادبی
authorized parts list لیست قطعات مجاز
authorized parts list سهمیه مجاز قطعات
nomenclature نام گذاری قطعات
assembled سوار کردن قطعات
assemble سوار کردن قطعات
assembles سوار کردن قطعات
bitty متشکل از قطعات ریز
bottom casting قطعات ریخته گی بسته
analects قطعات ادبی منتخبات
investment castings قطعات ریخته گی بسته
catalogue لیست قطعات کاتالوگ
fractured مو برداشتن قطعات و وسایل
fractures مو برداشتن قطعات و وسایل
fracturing مو برداشتن قطعات و وسایل
cataloged لیست قطعات کاتالوگ
cataloging لیست قطعات کاتالوگ
fragments قطعات متلاشی خردکردن
fragment قطعات متلاشی خردکردن
catalogues لیست قطعات کاتالوگ
rebuild نوسازی کردن قطعات
rebuilds نوسازی کردن قطعات
catalogued لیست قطعات کاتالوگ
catalogs لیست قطعات کاتالوگ
object assembly test ازمون الحاق قطعات
invar struts قطعات فلزی ضد انبساط
cataloguing لیست قطعات کاتالوگ
renovation تجدید قطعات کردن
fracture مو برداشتن قطعات و وسایل
fragmenting قطعات متلاشی خردکردن
dismantle پیاده کردن قطعات مونتاژ
component end item قطعات و اقلام تجهیزات عمده
dismantled پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismount پیاده کردن قطعات و وسایل
shards شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
shard شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
weldment قطعات بهم جوش خورده
quadrat به قطعات مستطیل تقسیم کردن
component change order دستور تغییر قطعات یک وسیله
dismounts پیاده کردن قطعات و وسایل
phrasing ترتیب بندی قطعات موسیقی
dismantling پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantles پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismounting پیاده کردن قطعات و وسایل
blocky پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
salvages پیاده کردن کامل قطعات
match mark جفتن و جور کردن قطعات
wiggly block test ازمون قطعات موج دار
salvaged پیاده کردن کامل قطعات
salvaging پیاده کردن کامل قطعات
end product قطعات حاصله دستگاه نهایی
salvage پیاده کردن کامل قطعات
beef cuts قطعات مختلف گوشت لاشهء گاو
collapsible form work قالب قطعات پیش ساخته بتونی
bossing ناف روی قطعات ریختگی قوز
connection of loom pieces متصل کردن قطعات دار [قالی]
clapboards قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
clapboard قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
sketchbook کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
borescope ابزار چشمی برای بازرسی قطعات
anthologist متخصص و متبحردر گلچین قطعات ادبی
materiel history خلاصه وضعیت قطعات ووسایل یا کالاها
bosses ناف روی قطعات ریختگی قوز
sketchbooks کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
bossed ناف روی قطعات ریختگی قوز
boss ناف روی قطعات ریختگی قوز
disassembly عکس عمل مونتاژ تجریه قطعات
recondition نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
overhauling پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
foldboat قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
overhauled پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
sand casting ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
overhaul پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
grout بلغور قطعات کوچک و نامنظم سنگ دوغاب
reconditions نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditioned نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
backlash خلاصی در اثر اتصال شل و یاسائیدگی قطعات در هرمکانیزمی
overhauls پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
dicing طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
dices طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
diced طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
piece mark شماره شناسایی که روی قطعات و وسایل حک میشود
dice طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
vapor degreasing غوطه ور ساختن قطعات دربخار حلالات داغ
breakdown drawing رسم پرسپکتیوی برای نمایش قطعات بصورت جدا از هم
assembly بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
Theres many a good tune played on an old fiddle. <proverb> یک ویولون قدیمى قطعات خوب بسیارى مى تواند بنوازد .
tessera قطعات کوچک مرمر یاشیشه مخصوص اجر موزاییک
alodine نوعی روکش شیمیایی جهت قطعات الیاژ الومینیوم
cirrocumulus قطعات ابرهای کوچک وسفیدی که در ارتفاعات زیاد قراردارد
fishplate قطعات ریل را با وصله وصل کردن پشت بند
liquid crystal bar graph panel indicator شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
images [تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
image [تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
track bolt پیچی که قطعات راه اهن رابه یکدیگر متصل میکند
set forward جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
common carrier موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
carburizing گرم کردن قطعات فولادی ماشین شده در اتمسفر قوی از گازهای هیدروکربن
braze welding جوشکاری در دمایی بالاتر از 054درجه سانتی گراد و پایین تراز نقطه ذوب قطعات
cyaniding سخت گردانی سطح قطعات فولادی با غوطه ورسازی انهادر حمام نمکهای سیانید
polar motion وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
anti tear strips باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
c clamp گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
nitralloy قطعات نیتریده شده حاوی مقادیر جزئی کربن الومینیوم کرم منیزیوم و احتمالا گوگردو غیره
grip length طول قسمت رزوه نشده ساقه پیچ که معادل حداکثر ضخامت قطعات متصل شونده میباشد
hot valve clearance فاصله کوچک بین ساقه سوپاپ و اسبک هنگامی که تمام قطعات موتور بدمای کاری رسیده اند
replaces عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replace عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaced عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replacing عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
common control کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
disassembly order دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
rigs نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigged نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rig نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
popular عمومی
oecumenical عمومی
hackneyed عمومی
rife عمومی
wider عمومی
widest عمومی
wide عمومی
generic عمومی
commoners عمومی
public عمومی
commoners :عمومی
generals عمومی
commonest :عمومی
commonest عمومی
general عمومی
ecumenic عمومی
outline خط عمومی
the public voice عمومی
outlines خط عمومی
outlined خط عمومی
common user عمومی
general porpose عمومی
outlining خط عمومی
common :عمومی
overt عمومی
universal عمومی
common عمومی
general paralysis فلج عمومی
general paresis فلج عمومی
open court محکمه عمومی
alameda گردشگاه عمومی
general outpost پاسدار عمومی
general outpatient clinic درمانگاه عمومی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com