English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 182 (8 milliseconds)
English Persian
chosen fragments قطعات گزیده
Other Matches
running spare قطعات یدکی مورد نیاز واضافی قطعات اضافی همراه وسیله
on board spares قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
parts explosion رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
new work عملیات نوسازی قطعات عملیاتت تجدید قطعات یا تجدیدبنا
reassembled بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembles بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassemble بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembling بستن قطعات سوار کردن قطعات
cannibalized استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
bin storage انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
flea bitten کک گزیده
selective access دستیابی گزیده
flea bitien کیک گزیده
selective گزیده انتخابی
selectively گزیده انتخابی
selective trace ردیابی گزیده
selective dump روگرفت گزیده
selective calling فراخوانی گزیده
selected group گروه گزیده
switch line خط گزیده شده
selective listing سیاهه برداری گزیده
nettle بوسیله گزنه گزیده شدن
nettles بوسیله گزنه گزیده شدن
bin storage space فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
interim overhaul پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
smithereens قطعات
chosen fragments قطعات منتخبه
trilcgy یا قطعات سه گانه
cable accessory قطعات کابل
web stiffeners قطعات تقویتی
bill of material صورت قطعات
analecta قطعات ادبی
end product مجموعه قطعات
spare parts قطعات یدکی
repair parts قطعات یدکی
parts قطعات یدکی
common hardware قطعات عمومی
shatter قطعات شکسته
shatters قطعات شکسته
chrestomathy قطعات منتخب
chrestomathy قطعات برگزیده
parts peculiar قطعات مخصوص
parts peculiar قطعات اختصاصی
main members قطعات اصلی
parts list فهرست قطعات
shell fragments قطعات گلوله
flinders قطعات شکسته
staff section قطعات سمبه
parts list لیست قطعات
component drawing رسم قطعات
table of replaceable partes فهرست قطعات
common items قطعات عمومی
common parts قطعات عمومی
fragment قطعات متلاشی خردکردن
common parts قطعات یدکی عمومی
fragmenting قطعات متلاشی خردکردن
fragments قطعات متلاشی خردکردن
object assembly test ازمون الحاق قطعات
bottom casting قطعات ریخته گی بسته
investment castings قطعات ریخته گی بسته
bitty متشکل از قطعات ریز
analects قطعات ادبی منتخبات
nomenclature نام گذاری قطعات
authorized parts list لیست قطعات مجاز
authorized parts list سهمیه مجاز قطعات
renovation تجدید قطعات کردن
catalogs لیست قطعات کاتالوگ
assembles سوار کردن قطعات
cataloging لیست قطعات کاتالوگ
cataloged لیست قطعات کاتالوگ
fracturing مو برداشتن قطعات و وسایل
invar struts قطعات فلزی ضد انبساط
fractures مو برداشتن قطعات و وسایل
fractured مو برداشتن قطعات و وسایل
fracture مو برداشتن قطعات و وسایل
assembled سوار کردن قطعات
catalogue لیست قطعات کاتالوگ
assemble سوار کردن قطعات
catalogued لیست قطعات کاتالوگ
catalogues لیست قطعات کاتالوگ
rebuilds نوسازی کردن قطعات
cataloguing لیست قطعات کاتالوگ
rebuild نوسازی کردن قطعات
match mark جفتن و جور کردن قطعات
component change order دستور تغییر قطعات یک وسیله
end product قطعات حاصله دستگاه نهایی
component end item قطعات و اقلام تجهیزات عمده
shard شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
dismantles پیاده کردن قطعات مونتاژ
phrasing ترتیب بندی قطعات موسیقی
wiggly block test ازمون قطعات موج دار
salvaging پیاده کردن کامل قطعات
weldment قطعات بهم جوش خورده
salvages پیاده کردن کامل قطعات
salvaged پیاده کردن کامل قطعات
salvage پیاده کردن کامل قطعات
blocky پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
shards شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
dismantle پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantling پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismount پیاده کردن قطعات و وسایل
dismounting پیاده کردن قطعات و وسایل
dismounts پیاده کردن قطعات و وسایل
dismantled پیاده کردن قطعات مونتاژ
quadrat به قطعات مستطیل تقسیم کردن
materiel history خلاصه وضعیت قطعات ووسایل یا کالاها
disassembly عکس عمل مونتاژ تجریه قطعات
collapsible form work قالب قطعات پیش ساخته بتونی
connection of loom pieces متصل کردن قطعات دار [قالی]
anthologist متخصص و متبحردر گلچین قطعات ادبی
beef cuts قطعات مختلف گوشت لاشهء گاو
sketchbooks کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
sketchbook کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
bossing ناف روی قطعات ریختگی قوز
bosses ناف روی قطعات ریختگی قوز
bossed ناف روی قطعات ریختگی قوز
boss ناف روی قطعات ریختگی قوز
borescope ابزار چشمی برای بازرسی قطعات
clapboards قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
clapboard قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
backlash خلاصی در اثر اتصال شل و یاسائیدگی قطعات در هرمکانیزمی
overhauling پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauls پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
sand casting ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
vapor degreasing غوطه ور ساختن قطعات دربخار حلالات داغ
piece mark شماره شناسایی که روی قطعات و وسایل حک میشود
dice طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
dices طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
diced طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
dicing طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
overhauled پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
grout بلغور قطعات کوچک و نامنظم سنگ دوغاب
foldboat قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
reconditioned نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
recondition نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
overhaul پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
reconditions نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
assembly بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
alodine نوعی روکش شیمیایی جهت قطعات الیاژ الومینیوم
fishplate قطعات ریل را با وصله وصل کردن پشت بند
images [تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
Theres many a good tune played on an old fiddle. <proverb> یک ویولون قدیمى قطعات خوب بسیارى مى تواند بنوازد .
image [تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
liquid crystal bar graph panel indicator شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
cirrocumulus قطعات ابرهای کوچک وسفیدی که در ارتفاعات زیاد قراردارد
breakdown drawing رسم پرسپکتیوی برای نمایش قطعات بصورت جدا از هم
tessera قطعات کوچک مرمر یاشیشه مخصوص اجر موزاییک
track bolt پیچی که قطعات راه اهن رابه یکدیگر متصل میکند
set forward جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
carburizing گرم کردن قطعات فولادی ماشین شده در اتمسفر قوی از گازهای هیدروکربن
cyaniding سخت گردانی سطح قطعات فولادی با غوطه ورسازی انهادر حمام نمکهای سیانید
braze welding جوشکاری در دمایی بالاتر از 054درجه سانتی گراد و پایین تراز نقطه ذوب قطعات
anti tear strips باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
polar motion وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
c clamp گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
nitralloy قطعات نیتریده شده حاوی مقادیر جزئی کربن الومینیوم کرم منیزیوم و احتمالا گوگردو غیره
grip length طول قسمت رزوه نشده ساقه پیچ که معادل حداکثر ضخامت قطعات متصل شونده میباشد
hot valve clearance فاصله کوچک بین ساقه سوپاپ و اسبک هنگامی که تمام قطعات موتور بدمای کاری رسیده اند
replaces عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replacing عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaced عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replace عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
rigged نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
disassembly order دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
rigs نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rig نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
jigsaw puzzle نوعی بازی معمایی که بازیکنان باید قطعات متلاشی و مختلف یک شکل یا نقشه رابا هم جفت کرده و شکل مخصوص با ان بسازند
parcel به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
parcels به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
direct exchange تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
part list فهرست قطعات فهرست لوازم یدکی
edge card یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است
cold working شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
splinterproof ضدبسکهای گلوله ضد قطعات گلوله
rig in باز کردن قطعات و باربندیها باز کردن وسایل و باربندی ناو
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com