Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
English
Persian
aquaplane
قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
Other Matches
fucus
رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
blacktop
موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
wisha
برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
boring tubes
لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
bathometer
دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
hypodermic syringe
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
gasogene
مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
balbriggan
یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
flag stones
تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
inoculum
مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
stop bath
ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
roller bandage
نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
serinette
ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
windlasses
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
laniard
طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
windlass
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
poetaster is pejorative word
شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
bow compass
نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
chucks
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
splint
نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
calliper
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
bock
یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
hundreds and thousands
یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
gluteus
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
chuck
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucked
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
caliper
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
dry pack
مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
langridge
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrel
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
coffins
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
land plaster
صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
coffin
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
vibrator
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
monochord
الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
bolsters
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
langrage
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
bolstered
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
vibrators
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
leno
یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
bolster
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
character
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
characters
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
hyphen
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
hyphens
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
opalite
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
dipsticks
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
dipstick
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
amalgams
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
carbon seal
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
amalgam
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
jute
کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
puncuation
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
anti blush tinner
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
acrylic lacquer
لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
shed stick
چوب هاف
[چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
aluminum wool
رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
trick ski
اسکی کوتاه برای انجام حرکات نمایشی اسکی روی اب
apostrophes
که درموارد زیر بکار میرود
apostrophe
که درموارد زیر بکار میرود
lakh
سدهزار در شممردن روییه بکار میرود
lampron
چراغ فیتلهای که درچراغانی بکار میرود
studs
زائدهائی که در میلههای گرد بکار میرود
fuller's earth
خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
bay leaf
برگ خشک برگبو که دراشپزی بکار میرود
baby siphon
سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود
crosse
چوگان پهنی که دربازی گلف بکار میرود
propety man
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
property master
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
nuggar
بکجور کرجی بزرگ که دررودخانه نیل بکار میرود
aniseed
تخم بادیان رومی که بصورت ادویه بکار میرود
baseboard
چوب یا تختهای که بعنوان ستون یا پایه بکار میرود
in flagrante delicto
شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود
[قانون]
thyratron
پریود تخلیه که بعنوان سویچ رله یا ژنراتور بکار میرود
mashy
نام یکی از چوگانهای اهنی که در بازی گلف بکار میرود
the smoking gun
شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود
[قانون]
Molotov cocktail
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
Molotov cocktails
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
kelvin tube
لوله کلوین که جهت اندازه گیری عمق اب بکار میرود
manrope
طناب کنار نردبان که بجای نرده یا دستگیره بکار میرود
jelutong
ماده رزینی درخت شاهدانه ک ه بجای صمغ ادامس بکار میرود
toluene
مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
goggles
عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود
distemper
ترکیبی از گچ اب چسب و موادرنگی که در رنگ کردن داخل اطاقها بکار میرود
hi
فریاد خوش امد مثل هالو وچطوری و همچنین بجای اهای بکار میرود
nitrobenzene
ابگونهای که بوی روغن بادام تلخ میدهدو درساختن رنگهای جوهری بکار میرود
rollpin
پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
cellulose acetate
ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درابریشمهای مصنوعی فیلم لاک الکل و غیره بکار میرود
game theory
این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
steeve
خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
pitot pressure
فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
design stress resultant
تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
lay figure
آدم چوبی و بند بند که هنرپیشگان بکار میبرند
skiable
مناسب برای اسکی
grooms
اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
groom
اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
burn in
حرارت دادن واکس برای مالیدن به کف اسکی
short ski
اسکی کوتاه پهن برای مبتدیان و سالمندان
ski run
سرازیری یا مسیر مناسب برای اسکی بازی
waxing cork
چوب پنبه برای پولیش کردن اسکی
poma lift
تله اسکی میلهای برای انتقال نفر بنفر
drier
ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
down
پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
dental floss
نخی که برای پاک کردن فواصل بین دندانهابکار میرود
surfboards
تخته مخصوص اسکی روی اب اسکی ابی بازی کردن
surfboard
تخته مخصوص اسکی روی اب اسکی ابی بازی کردن
future promissory
زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
telemark
پیچ اسکی بجلو وجلو بردن ان از اسکی دیگر
false work
تکیه گاههای موقت که برای قابل بندی بتن یا داربستهابکار میرود
froe
ابزاری شبیه گوه که برای شکاف تخته والوار بار میرود
life raft
قایق چوبی
[برای نجات غریق]
woodwind
موسیقی برای سازهای بادی چوبی
skied
اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
ski
اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
glm
روش اموزش اسکی به بزرگسالان با اسکی کوتاه
skis
اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
dogger
اسکی باز ماهر در هات داگ اسکی
ballad
یک قطعهء رومانتیک
excerpt
قطعهء منتخب
excerpts
قطعهء منتخب
ballads
یک قطعهء رومانتیک
sealsking
نوار پوست سگ ماهی زیرچوب اسکی تورینگ برای جلوگیری از سر خوردن بعقب
pallet
سکوی چوبی یا پلاستیکی برای حمل کالا
etude
قطعهء موسیقی کوتاه
passes
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
passed
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
pass
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
mopped
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mops
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mopping
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mop
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
stick bridge
پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
stepper
چیزی که برای پله بکار می رود
chopsticks
میلههای عاج یا چوبی که چینی ها برای خوردن برنج از ان استفاده میکنند
peg
میله چوبی با نوک تیز
[برای محکم بستن چیزی به آنها]
swob
چوبی که برسران پنبه یا اسفنج پیچیده برای پاک کردن بکاربرن
it is of no use to us
بکار ما یا بدرد ما نمیخورد سودی برای ما ندارد
polyonymy
بکار بردن چند نام برای یک چیز
software mointor
برنامهای که برای اهداف سنجش بکار می رود
applied
برای هدف معین بکار رفته کاربسته
pulsatilla
شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
white line
خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
object computer
OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
polyonging
بکار بردن چند نام برای یک چیز
ninepins
یکجور بازی با نه میله چوبی که انهارابا گوی چوبی می خوابانند
diagonal
اسکی تورینگ و اسکی صحرانوردی
cullet
خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
boasted
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boasts
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boast
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
muller
سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
excipient
مادهای که برای جذب یاترقیق داروئی بکار برند
listerine
یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
staked
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stake
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stakes
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
buff stick
بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
check sum
جمع ارقام یا بیت ها که برای اهداف ازمایشی بکار می رود
gibberish
اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
nixie tube
یک لامپ خلاء که برای نمایش اعداد ناخوانا بکار می رود
wet blanket
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
court plume
پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
wetting
مایعی که برای تر ساختن یاخمیر کردن چیزی بکار رود
wet blankets
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
slander
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
z 0
یک تراشه پردازنده 8 بیتی که به عنوان مبنایی برای ریزکامپیوترها بکار می رود
additions
رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
slandered
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
addition
رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
slandering
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slanders
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
winching
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winches
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
decking
تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
nundinal letter
حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
power house building
ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
winch
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winched
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
law calf
پوست گوساله رنگ نشده که برای جلد کتابهای قانون بکار می برند
jeweller's putty
گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
prunella
پارچه پشمی که برای رویه کفش بکار میرودوپیشتربرای ردای وکیلان است
malines
تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
putty powder
گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
junk
ریسمان پاره که برای بافتن بور یا درست کردن پوشال بکار می رود
vegetable oil
روغنهای نباتی که تا قبل ازسال 5391 برای روغنکاری بکار میرفته اند
yoke
قسمتی از سیستم انحراف پرتوالکترونی که برای ادرس دهی یک نمایش تصویری بکار می رود
framebuffer
یک قطعه مخصوص و مشخص از حافظه دیجیتالی که برای ذخیره یک تصویر کامپیوتری بکار می رود
cyaniding
عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
strobe
سیگنالی که برای اغاز انتقال داده میان یک دستگاه جانبی وکامپیوتر بکار می رود
Use this command to send the output to a file instead of to the screen.
برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
linstock
چوب نوک تیزی که برای اتش زدن فتیله توپهای قدیمی بکار میرفته
revenue cutter
کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
gabion
سبد استوانه شکل بدون ته که از خاک پر کرده و برای جان پناه بکار میبرند
telltale
نوار فلزی یا چوبی روی دیوار جلو اسکواش نوارپارچه وصل به بادبان برای نشان دادن سمت باد
head load control
روش الکتریکی که برای سوارکردن نوک ها روی وسیله پیش از خواندن یا نوشتن بکار می رود
algol
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که برای کدگذاری مسائل ریاضی وعددی بکار می رود
diptych
دولوحی که باهم بوسیله لولایی متصل شده و برای نوشتن بکار می رفته و تاه میشده
collator
ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
gpss
زبان برنامه نویسی مسئله گرا برای توسعه سیستمهای شبیه سازی بکار می رود
reflexes
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com