Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
morceau
قطعه ادبی یاموسیقی کوتاه
Other Matches
piece
قطعه ادبی یاموسیقی
pieces
قطعه ادبی یاموسیقی
set pieces
قطعه ادبی ویا موسیقی منفردومشخص
set piece
قطعه ادبی ویا موسیقی منفردومشخص
sketchbooks
کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
sketchbook
کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
montage
قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
montages
قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
intermezzo
قطعه موسیقی کوتاه
segmentation
تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
ballade
قطعه منظومی مرکب از سه مصرع مساوی و متشابه ویک مصرع کوتاه تر که هریک از این چهار قسمت یک بیت ترجیع بند دارد
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
lobation
قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
companion part
لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
short lunge
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blasts
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
planar
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
fasts
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fast
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
shorthorn
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
segment
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segments
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
fragmentation
قطعه قطعه شدن
fritter
قطعه قطعه کردن
fritters
قطعه قطعه کردن
mainland
قطعه اصلی قطعه
segments
قطعه قطعه کردن
fragmenting
قطعه قطعه کردن
fragments
قطعه قطعه کردن
fragment
قطعه قطعه کردن
segment
قطعه قطعه کردن
sectional
قطعه قطعه بخشی
impoliteness
بی ادبی
churlishness
بی ادبی
clownishness
بی ادبی
literary
ادبی
belletristic
ادبی
misbehaciour
بی ادبی
inurbanity
بی ادبی
discourtesy
بی ادبی
irreverence
بی ادبی
literay
ادبی
lowliness
بی ادبی
indecorousness
بی ادبی
short quard
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
analecta
گلچین ادبی
analecta
قطعات ادبی
garland
گلچین ادبی
analects
گلچین ادبی
garlands
گلچین ادبی
plagiarist
سارق ادبی
cribs
دزدی ادبی
plagiarism
دزدی ادبی
gobbets
گلچین ادبی
gobbet
گلچین ادبی
figure of speech
صنایع ادبی
moral theology
لاهوت ادبی
miscellanea
جنگ ادبی
stylistic
ادبی ادیبانه
piracy
دزدی ادبی
plagiarizer
دزد ادبی
criticisms
نقد ادبی
plagiary
دزدی ادبی
locus
مثال ادبی
apologia
پوزش ادبی
apologias
پوزش ادبی
skit
هجو ادبی
skits
هجو ادبی
criticism
نقد ادبی
cribbing
دزدی ادبی
pirates
دزد ادبی
misbehave
بی ادبی کردن
pirating
دزد ادبی
literary property
حق مالکیت ادبی
imagery
تشبیه ادبی
literarily
بطور ادبی
literal interpretation
تفسیر ادبی
anthologies
گلچین ادبی
anthology
گلچین ادبی
pirated
دزد ادبی
misbehaved
بی ادبی کردن
to misbehave oneself
بی ادبی کردن
florilegium
گلچین ادبی
pirate
دزد ادبی
crib
دزدی ادبی
reviewer
منقد ادبی
reviewers
منقد ادبی
misbehaving
بی ادبی کردن
misbehaves
بی ادبی کردن
cribbed
دزدی ادبی
chef-d'oeuvre
شاهکار ادبی یا هنری
He is courteous ( respectful ).
آدم با ادبی است
textual critic
نقد ادبی متون
chefs-d'oeuvre
شاهکار ادبی یا هنری
pirated
دزدی ادبی کردن
dialogues
مکالمات ادبی و دراماتیک
textual critic
ناقد ادبی منقد
textual critic
نقدگر متون ادبی
pirating
دزدی ادبی کردن
stylistic
وابسته به انشای ادبی
bluestocking
دارای ذوق ادبی
pirates
دزدی ادبی کردن
bluestockings
دارای ذوق ادبی
didactic
یاد دهنده ادبی
pirate
دزدی ادبی کردن
chef d'oeuvre
شاهکار ادبی یا هنری
criticises
نقد ادبی کردن
criticize
نقد ادبی کردن
stylists
از نظر سبک ادبی
criticizes
نقد ادبی کردن
locus classicus
عبارت نمونه ادبی
criticising
نقد ادبی کردن
dialogue
مکالمات ادبی و دراماتیک
criticizing
نقد ادبی کردن
stylist
از نظر سبک ادبی
architectonics
ساختمان اثر ادبی
criticised
نقد ادبی کردن
analects
قطعات ادبی منتخبات
criticized
نقد ادبی کردن
pastiches
تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
aliterary production
فراورده یا محصول ادبی تالیف
pastiche
تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
the desk
کار دفتری یا ادبی یاروحانی
anthologize
گلچین ادبی جمع کردن
epigone
مقلد اثار ادبی و هنری
magnum opus
مهمترین اثر ادبی یا هنری
slang
واژه عامیانه وغیر ادبی
plagiarizing
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarising
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
architectonic
مربوط به فن معماری یاساختمان اثر ادبی
academical
ادبی عضو انجمن دانش بافرهنگستان
academic
مربوط به فرهنگستان ادبی یا انجمن علمی
plagiarised
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizes
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarize
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarist
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiary
سارق اثار ادبی و هنری دیگران
classicize
ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
plagiarized
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
anthologist
متخصص و متبحردر گلچین قطعات ادبی
cool one's heels
<idiom>
به علت بی ادبی دیگران منتظر ماندن
renaissance
دوره تجدد ادبی و فرهنگی رنسانس
plagiarises
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
sturm und drang
نهضت ادبی رمانتیک المان پس از انقلاب فرانسه
locus classicus
مثال ادبی برای توضیح کلمه یاموضوعی
neoscholasticism
نهضت ادبی ادبای کاتولیک قرن نوزدهم
Nothing can excuse such impoliteness.
هیچ عذری برای بی ادبی پذیرفته نیست
local colour
نمایش جا و زبان و عادات محلی در اثار ادبی
exegeses
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
exegesis
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
parodist
کسیکه نوشته ادبی راتقلیدکرده بصورت هزل درمیاورد
ethic
روش اخلاقی یک نویسنده یامکتب علمی یا ادبی و یاهنری
pot boiler
کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boilers
کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boiler
کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
anatomize
قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
isagogics
گفتار در تاریخ ادبی کتاب مقدس و شرح گرداوری یاالهام شدن موادان
High Renaissance
[سبک معماری دوره رنسانس تا تجدد هنری و ادبی ایتالیا در قرن شانزد میلادی]
hurdle step
جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
metaphrast
کسیکه در تبدیل عبارات ادبی یادرتبدیل نظم به نثریانثربه نظم دست دارد
scholiast
مفسر مفسر اثار ادبی کهن
copyslip
قطعه
piece
قطعه
stretches
قطعه
pieces
قطعه
plank
قطعه
components
قطعه
members
قطعه
stretched
قطعه
member
قطعه
item
قطعه
items
قطعه
section
قطعه
scale
قطعه
sections
قطعه
doit
قطعه
morceau
قطعه
goblet
قطعه
part
قطعه
component
قطعه
calligraph
قطعه
nugget
قطعه
nuggets
قطعه
goblets
قطعه
segmental
قطعه قطعه
tract
قطعه
tracts
قطعه
panes
قطعه
pane
قطعه
block
قطعه
blocked
قطعه
very large scale integration
قطعه
line segment
قطعه خط
extent
قطعه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com