English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (23 milliseconds)
English Persian
inductor قطعه الکتریکی شامل هستهای از سیم برای بیان تاثیرات روی مدار.
Other Matches
power بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
powering بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
powers بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
powered بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
indicator نوری که برای اخطار دادن یا بیان وضعیت یک قطعه به کار می رود
carries سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carry سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carried سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carrying سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
enabling استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
enables استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
enabled استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
enable استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
overlay قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
overlaying قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
overlays قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
continuity light وسیله سادهای برای ازمایش پیوستگی یک مدار که پیوسته بودن مغئر الکتریکی را باروشن شدن یک لامپ نشان میدهد
masks طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
mask طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
composite circuit مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
PSU مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
pinned یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinning یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pin یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
refresh قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refreshed قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refreshes قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
inducing 1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
induces 1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
induced 1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
induce 1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
self- قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
apodeictic شامل یا مستلزم بیان حقیقت
apodictic شامل یا مستلزم بیان حقیقت
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
electric component قطعه الکتریکی
electric circuit مدار الکتریکی
strobe پاس مدار الکتریکی
a dedicated wiring circuit یک مدار الکتریکی اختصاصی
medium scale integration مدار مجتمع با دو قطعه
electrical circuit مدار الکتریکی [فیزیک] [مهندسی]
chips کامپیوتر کامل ساده شامل CPU حافظه و پورتهای ورودی / خروجی روی یک قطعه
chip کامپیوتر کامل ساده شامل CPU حافظه و پورتهای ورودی / خروجی روی یک قطعه
board BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
boarded BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
on chip مدار ساخته شده روی یک قطعه
static بارالکتریکی که در یک قطعه الکتریکی یا شخص قابل ایجاد است
planar روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
NOT function مدار الکترونیکی یا قطعه که تابع NOT را انجام میدهد
magnetic قطعه الکترومغناطیسی که سیگنالهای الکتریکی را به میدان مغناطیسی تبدیل میکند
authoring ابزاری که برای توسعه برنامههای کاربردی چند منظوره استفاده می شوند. که شامل دستورات خاص برای کنترل درایو -CD ROM
polarities بیان اینکه نقط های منبع یا collector جریان الکتریکی است .
polarity بیان اینکه نقط های منبع یا collector جریان الکتریکی است .
balances مدار الکتریکی که یک بار صحیح را روی خط ارتباطی قرار میدهد.
balance مدار الکتریکی که یک بار صحیح را روی خط ارتباطی قرار میدهد.
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
plotter وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند
plotters وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند
surges افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
surge افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
surged افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
fanned بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
fanning بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
fan بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
fans بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
back plane یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
ground اتصال مدار الکتریکی به زمین یا به نقط های با سطح ولتاژ صفر.
GND مدار الکتریکی متصل به زمین یا به نقط های با سطح ولتاژ صفر
positive اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
busying 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busied 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busier 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
auto توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
autos توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
impedance اندازه گیری تاثیر مدار الکتریکی روی سیگنال مغناطیسی شده دارد پس از اعمال ولتاژ
rosettes اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
rosette اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
controlled thermonuclear reaction جوش هستهای کنترل شده تحت شرایط ازمایشگاهی برای تولید توان مفید
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
silicon قطعه کوچک سیلکون در داخل و روی سطح ای که مدار کامل یا تابع منط قی ایجاد شده است .
faults تابعی که بخشی از برنامه است که علت داده خراب یا قطعه خراب را بیان میکند
fault تابعی که بخشی از برنامه است که علت داده خراب یا قطعه خراب را بیان میکند
faulted تابعی که بخشی از برنامه است که علت داده خراب یا قطعه خراب را بیان میکند
virtual level تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
duplex مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplexes مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
wafer یک قطعه گرد از کریستال سیلیکون که روی آن صدها مدار مجتمع نصب شده اند قبل از اینکه به قط عاتی تقسیم و بریده شود
wafers یک قطعه گرد از کریستال سیلیکون که روی آن صدها مدار مجتمع نصب شده اند قبل از اینکه به قط عاتی تقسیم و بریده شود
eighty track disk دیسک فرمت شده برای شامل شدن هشتاد شیار
random access قطعه الکترونیکی آداپتور گرافیکی ویدیو که سیگنالهای رنگی دیجیتال را به سیگنالهای الکتریکی که به صفحه نمایش فرستاده می شوند تبدیل میکند
segmentation تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
chromel الیاژی شامل اهن نیکل کرم برای ساختن ترموکوپلهای با حرارت زیاد
aircraft battery منبع الکتریکی برای هواپیما
Pidgin English <idiom> انگلیسی برای ارتباط بازرگانان با زبان های متفاوت شامل گرامر ساده و لغات کم.
home ریز کامپیوتر طراحی شده برای مصرف خانگی که برنامههای کاربردی آن شامل آموزش
homes ریز کامپیوتر طراحی شده برای مصرف خانگی که برنامههای کاربردی آن شامل آموزش
zeugma اسعتمال صفت یا قید یافعلی برای دو یاچندکلمه بطوری که شامل همه یایکی شود
generators دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
hydrostat الت الکتریکی برای یافتن یادیدن اب
generator دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
night effect تاثیرات تغییر جریان مغناطیسی در شب
sprint medley دو سرعت امدادی شامل 002004 و 008 متر برای مردان و 001 002 و 004 متربرای زنان
qwerty صفحه کلید زبان انگلیسی برای ماشین تایپ کامپیوتر که خط اول حروف شامل QWGRTY است
input/output پردازندهای که ارسال ورودی /خروجی را برای CPU انجام میدهد شامل DMA و امکانات تصحیح خطا
electroluminescent صفحه نمایش مسط ح و سبک که از دو قطعه شیشه پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط لایه نازک گاز که در صورت سیگنال الکتریکی به آن اصابت کند روشن میشود
serial مدار مبدل داده موازی در کامپیوتر به سری . که امکان ارسال و دریافت داده سری از قطعه دیگر را می دهند
serials مدار مبدل داده موازی در کامپیوتر به سری . که امکان ارسال و دریافت داده سری از قطعه دیگر را می دهند
wisha برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
diction عبارت انتخاب لغت برای بیان مطلب
gollies حرف ندا برای بیان تعجب و غیره
inverting که برای بیان نقل قول به کار می رود
golly حرف ندا برای بیان تعجب و غیره
inverts که برای بیان نقل قول به کار می رود
invert که برای بیان نقل قول به کار می رود
induces خطای وسیله ناشی از تاثیرات خارجی
induced خطای وسیله ناشی از تاثیرات خارجی
inducing خطای وسیله ناشی از تاثیرات خارجی
induce خطای وسیله ناشی از تاثیرات خارجی
capacitance توانایی یک عنصر برای ذخیره سازی بار الکتریکی
panatrope اسباب الکتریکی برای دراوردن صدای گرامافون از بلندگو
switches یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
cases پوشش محافظ برای یک وسیله یا مدار
switched یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
cards مین فلز برای تختههای مدار
switch یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
case پوشش محافظ برای یک وسیله یا مدار
card مین فلز برای تختههای مدار
integer اصط لاح ریاضی برای بیان عدد کامل
extend روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
x punch سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
X distance سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
algorithmic language یک زبان که برای بیان الگوریتم ها طراحی شده است
integers اصط لاح ریاضی برای بیان عدد کامل
extending روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
names کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
name کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
extends روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
meanest متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
mean متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
stringers قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
stringer قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
batten قطعه چوب صاف برای نگهداشتن حالت بادبان
battens قطعه چوب صاف برای نگهداشتن حالت بادبان
meaner متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
parameters زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
prompts نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
click صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
markers کد وارد شده در فایل یا متن برای بیان یک بخش خاص
prompted نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
externals سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
external سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
precedence قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
clicked صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
prompt نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
parameter زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
dirty bit برای بیان اینکه در حافط ه اصلی بار شده اند
gibberish اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
marker کد وارد شده در فایل یا متن برای بیان یک بخش خاص
role indicator نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
clicks صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
landline خط وط ارتباطی که از کابل برای اتصال فیزیکی و الکتریکی دو وسیله استفاده می کنند
generals استاندارد برای باس واسط بین کامپیوتر و یک قطعه آزمایشگاهی
gpib استاندارد برای باس واسط بین کامپیوتر و قطعه آزمایشگاهی
general استاندارد برای باس واسط بین کامپیوتر و یک قطعه آزمایشگاهی
service توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
serviced توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
redundant قطعه اضافی که برای کاری در صورت خطا استفاده میشود
leases نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
blanketed لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
weight قطعه سرب درکیف زین برای جبران کمبودوزن اسب
lease نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
blanket لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blankets لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
duplex مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
duplexes مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
DSP مدار پیچیده مخصوص برای تغییر سیگنالهای دیجیتال
nil pointer اشاره گری که برای بیان انتهای یک لیست پیوندی بکارمی رود
crunch بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
configured out وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
configured off وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
rhetorical question مسئله مربوط بمعانی بیان سوالی که برای تسجیل موضوعی بشود
configured in وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
crunched بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
crunches بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
Shannon's Law قانونی که بیشترین گنجایش محل اطلاعات را برای خط ارتباطی بیان کند
cts CSR برای بیان اینکه یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
cancel کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
texts کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
text کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
dtr سیگنال از وسیلهای که آمادگی خود را برای ارسال داده بیان میکند
cancelling کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancels کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
delay line storage یک دستگاه ذخیره که شامل یک خط تاخیری و وسیلهای برای درج مجدد اطلاعات بدرون خط تاخیری میباشد
three pin plug ورودی استاندارد با سه شاخه برای اتصال وسیلله الکتریکی به منبع اصل الکتریسیته
communication پردازندهای که شامل چندین تابع handshaking وتشخیص خطا برای چندین اتصال بین وسایل است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com