Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
clearing block	قطعه بازدارنده
Other Matches
segmentation	تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
zero insertion force socket	[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
deterrents	بازدارنده
inhibitor	بازدارنده
impedimental	بازدارنده
impedient	بازدارنده
holding attack	تک بازدارنده
dissuasive	بازدارنده
dehortative	بازدارنده
disincentive	بازدارنده
deterrent	بازدارنده
intercepter	بازدارنده
disincentives	بازدارنده
retardant	بازدارنده
suppressive	بازدارنده
retarder	بازدارنده
lobation	قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
ripple though effect	اثر بازدارنده
secondary inhibitor	بازدارنده ثانوی
radical inhitator	بازدارنده رادیکالی
suppressor area	ناحیه بازدارنده
preventative actions	اعمال بازدارنده
suppressor variable	متغیر بازدارنده
paratonic	از جنبش بازدارنده
holding force	نیروی بازدارنده
companion part	لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
mao	بازدارنده اکسیداز تک امین
deterrents	منع کننده بازدارنده
monoamine oxidase inhibitor	بازدارنده اکسیداز تک امین
containing action	عملیات احاطهای بازدارنده
deterrent	منع کننده بازدارنده
aircraft arresting	دستگاه بازدارنده هواپیما ازحرکت
planar	روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
peace keeping forces	نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
fast	قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts	قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted	قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest	قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
dismantling shot	تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
segment	قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segments	قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
sectional	قطعه قطعه بخشی
fragment	قطعه قطعه کردن
mainland	قطعه اصلی قطعه
segment	قطعه قطعه کردن
fragments	قطعه قطعه کردن
fragmenting	قطعه قطعه کردن
fritter	قطعه قطعه کردن
segments	قطعه قطعه کردن
fritters	قطعه قطعه کردن
fragmentation	قطعه قطعه شدن
aircraft arresting barrier	وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
anatomize	قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
tacit collusion	حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
tract	قطعه
tracts	قطعه
extent	قطعه
pane	قطعه
panes	قطعه
chunk	قطعه
block	قطعه
chunks	قطعه
blocked	قطعه
blocks	قطعه
member	قطعه
nuggets	قطعه
morceau	قطعه
segmental	قطعه قطعه
fragmenting	قطعه
fragment	قطعه
panel	قطعه
panels	قطعه
item	قطعه
items	قطعه
fragments	قطعه
plot	قطعه
members	قطعه
sections	قطعه
stretch	قطعه
stretched	قطعه
calligraph	قطعه
stretches	قطعه
piece	قطعه
pieces	قطعه
doit	قطعه
segments	قطعه
section	قطعه
line segment	قطعه خط
internode	قطعه
goblets	قطعه
plots	قطعه
plotted	قطعه
blocs	قطعه
goblet	قطعه
bloc	قطعه
segment	قطعه
copyslip	قطعه
snipping	قطعه
small scale integration	قطعه
smidgin	قطعه
smidgeon	قطعه
smidgen	قطعه
very large scale integration	قطعه
wodge	قطعه
wodges	قطعه
part	قطعه
nugget	قطعه
snippy	قطعه
scale	قطعه
components	قطعه
trilobation	سه قطعه
slabs	قطعه
snipped	قطعه
plank	قطعه
lobe	قطعه
lobes	قطعه
slab	قطعه
snip	قطعه
component	قطعه
equulei	قطعه الفرس
electric component	قطعه الکتریکی
time slice	قطعه زمان
theme song	قطعه تکراری
replacement part	قطعه یدکی
versicle	قطعه کوچک
equuleus	قطعه الفرس
replacements	تعویض قطعه
replacement	تعویض قطعه
in sections	د رچند قطعه
vlsi	قطعه روی یک IC
unit assembly	یک قطعه مجزا
work part	قطعه کار
workholder	نگهدارنده قطعه
mechanism	قطعه ماشینی
hexastich	قطعه شش فردی
berg	قطعه عظیم یخ
frontal lobe	قطعه پیشانی
mechanisms	قطعه ماشینی
cannibalization	قطعه برداری
passages	تصویب قطعه
passage	تصویب قطعه
handsets	تلفن در یک قطعه
handset	تلفن در یک قطعه
lobotomies	قطعه بری
lobotomy	قطعه بری
casting	قطعه ریخته گی
work	قطعه کار
worked	قطعه کار
fragment	قطعه باقیمانده
pickling	قطعه شویی
stiffeners	قطعه تقویتی
blank flange	قطعه- ایکس
replacement part	قطعه جایگزینی
dab	قطعه تکه
dabbed	قطعه تکه
dabs	قطعه تکه
fitting	قطعه اتصال
stiffener	قطعه تقویتی
fragments	قطعه باقیمانده
part	قطعه یدکی
concertos	قطعه موسیقی
concerto	قطعه موسیقی
opuses	قطعه موسیقی
opus	قطعه موسیقی
fragmenting	قطعه باقیمانده
occipital lobe	قطعه پس سری
lot	قطعه زمین
blocked	قطعه زمین
lot	پارچه قطعه
partitura	قطعه کامل
blocks	قطعه زمین
magnetic component	قطعه مغناطیسی
plat	قطعه نقشه
lobule	قطعه کوچک
items	قطعه خبری
lobectomy	قطعه برداری
item	قطعه خبری
block	قطعه زمین
piece part	قطعه یک پارچه
parietal lobe	قطعه اهیانهای
midsection	قطعه میانی
stull	قطعه بزرگ
subassembly	یک قطعه جزء
major assembly	قطعه عمده
part number	شماره قطعه
partitur	قطعه کامل
quads	قطعه سربی
quad	قطعه سربی
pericope	قطعه منتخب
program segment	قطعه برنامه
resident segment	قطعه مقیم
icicles	یخ پاره قطعه یخ
sett	قطعه سنگفرش
segmentation	قطعه سازی
gussets	قطعه اتصال
root segment	قطعه ریشهای
icicle	یخ پاره قطعه یخ
strip	قطعه باریک
gusset	قطعه اتصال
segmentation	قطعه بندی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com