Dictiornary-Farsi | قطعه ریختگی ماسهای | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
sand castings	قطعه ریختگی ماسهای


Other Matches

vertical sand drainage	زهکشهای قائم ماسهای چاه زهکش ماسهای زهکشهای ایستاده ماسهای
shell moulded casting	قطعه ریختگی قالب گیری پوستهای
segmentation	تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
zero insertion force socket	[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
arenaceous	ماسهای
sabulous	ماسهای
sandy	ماسهای
sandy soil	زمین ماسهای
sand mastic	ماستیک ماسهای
sand cushion	بستر ماسهای
argilloarenaceous	خاک رس ماسهای
sand casting	ریخته گری ماسهای
loam molding	قالب گیری ماسهای
dry sand mold	قالب ماسهای خشک
dry sand molding	قالبریزی ماسهای خشک
loam molding shop	قالب گیری ماسهای
trap shot	ضربه به گوی از محدوده ماسهای
sand equivalent	درجه ماسهای بودن خاک
dry sand casting	ریخته گری ماسهای خشک
sand casting	ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
lobation	قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
disorganization	در هم ریختگی
trapped	زمینی که دارای محدوده یاتلههای ماسهای بصورت مانع باشد
cast steel	فولاد ریختگی
molten metal welding	جوشکاری ریختگی
strewment	بهم ریختگی
die	فرم ریختگی
disorganization	بهم ریختگی
moulded formpiece	تکه ریختگی
molten	ریخته ریختگی
molten metal	اهن ریختگی
mold	فرم ریختگی
tumbled	بهم ریختگی
melted asphalt	اسفالت ریختگی
melec	بهم ریختگی
molten metal	فولاد ریختگی
tumbles	بهم ریختگی
cast wheel	چرخ ریختگی
tumble	بهم ریختگی
mould candle	شمع ریختگی
companion part	لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
bewilderment	حیرت درهم ریختگی
brass pressure casting	برنج ریختگی فشاری
fusion cast basalt	بازالت ریختگی ذوبی
cast glass	شیشه جام ریختگی
eventration	بیرون ریختگی روده
bouleversement	تشنج دهم ریختگی کامل
huddled	مخفی کردن درهم ریختگی
huddles	مخفی کردن درهم ریختگی
huddling	مخفی کردن درهم ریختگی
huddle	مخفی کردن درهم ریختگی
boss	ناف روی قطعات ریختگی قوز
bossed	ناف روی قطعات ریختگی قوز
bossing	ناف روی قطعات ریختگی قوز
bosses	ناف روی قطعات ریختگی قوز
planar	روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
fasts	قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fast	قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted	قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest	قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
dismantling shot	تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
segments	قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segment	قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
black wash	نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
fragment	قطعه قطعه کردن
fritters	قطعه قطعه کردن
fritter	قطعه قطعه کردن
fragmenting	قطعه قطعه کردن
mainland	قطعه اصلی قطعه
fragments	قطعه قطعه کردن
sectional	قطعه قطعه بخشی
fragmentation	قطعه قطعه شدن
segments	قطعه قطعه کردن
segment	قطعه قطعه کردن
end finish	گره جناقی [گره زدن دو انتهای فرش در محل ریشه ها برای جلوگیری از باز شدن و بهم ریختگی تار و پود]
anatomize	قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
clutters	درهم ریختگی درهم وبرهمی
cluttered	درهم ریختگی درهم وبرهمی
clutter	درهم ریختگی درهم وبرهمی
scale	قطعه
morceau	قطعه
part	قطعه
smidgen	قطعه
segment	قطعه
panel	قطعه
panels	قطعه
segmental	قطعه قطعه
item	قطعه
items	قطعه
smidgeon	قطعه
lobes	قطعه
pieces	قطعه
piece	قطعه
stretches	قطعه
stretched	قطعه
stretch	قطعه
members	قطعه
sections	قطعه
section	قطعه
goblet	قطعه
plotted	قطعه
plots	قطعه
blocks	قطعه
lobe	قطعه
slabs	قطعه
nugget	قطعه
nuggets	قطعه
slab	قطعه
plank	قطعه
tract	قطعه
tracts	قطعه
pane	قطعه
panes	قطعه
extent	قطعه
block	قطعه
blocked	قطعه
plot	قطعه
trilobation	سه قطعه
doit	قطعه
blocs	قطعه
bloc	قطعه
fragmenting	قطعه
fragments	قطعه
snip	قطعه
wodge	قطعه
goblets	قطعه
copyslip	قطعه
member	قطعه
chunk	قطعه
very large scale integration	قطعه
fragment	قطعه
chunks	قطعه
calligraph	قطعه
snipped	قطعه
snipping	قطعه
internode	قطعه
snippy	قطعه
line segment	قطعه خط
small scale integration	قطعه
smidgin	قطعه
segments	قطعه
component	قطعه
wodges	قطعه
components	قطعه
overlay segment	قطعه جایگذاشت
parietal lobe	قطعه اهیانهای
handset	تلفن در یک قطعه
fragmenting	قطعه باقیمانده
fragment	قطعه باقیمانده
work	قطعه کار
part number	شماره قطعه
replacements	تعویض قطعه
replacement	تعویض قطعه
fragments	قطعه باقیمانده
worked	قطعه کار
partitur	قطعه کامل
piece part	قطعه یک پارچه
pericope	قطعه منتخب
partitura	قطعه کامل
occipital lobe	قطعه پس سری
cannibalization	قطعه برداری
lobule	قطعه کوچک
lobectomy	قطعه برداری
equulei	قطعه الفرس
dab	قطعه تکه
dabbed	قطعه تکه
dabs	قطعه تکه
equuleus	قطعه الفرس
stiffeners	قطعه تقویتی
frontal lobe	قطعه پیشانی
opus	قطعه موسیقی
hexastich	قطعه شش فردی
in sections	د رچند قطعه
concerto	قطعه موسیقی
magnetic component	قطعه مغناطیسی
major assembly	قطعه عمده
opuses	قطعه موسیقی
handsets	تلفن در یک قطعه
casting	قطعه ریخته گی
lobotomy	قطعه بری
lobotomies	قطعه بری
fitting	قطعه اتصال
clearing block	قطعه بازدارنده
stiffener	قطعه تقویتی
blank flange	قطعه- ایکس
berg	قطعه عظیم یخ
pickling	قطعه شویی
electric component	قطعه الکتریکی
midsection	قطعه میانی
concertos	قطعه موسیقی
stull	قطعه بزرگ
part	قطعه یدکی
subassembly	یک قطعه جزء
passages	تصویب قطعه
blocked	قطعه زمین
mechanism	قطعه ماشینی
mechanisms	قطعه ماشینی
passage	تصویب قطعه
workholder	نگهدارنده قطعه
work part	قطعه کار