English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
quadrat قطعه زمین مستطیل
Other Matches
volleyball بازی بین دو تیم 6نفره در زمین مستطیل باتوری در وسط
lot قطعه زمین
block قطعه زمین
blocked قطعه زمین
blocks قطعه زمین
reservations قطعه زمین اختصاصی
grassplot قطعه زمین علفزار
plat قطعه زمین کوچک
reservation قطعه زمین اختصاصی
parcel دسته قطعه کوچکی از زمین
terra incognita قطعه زمین از گرو در نیامده
I'll need a plot of land . یک قطعه زمین لازم دارم
parcels دسته قطعه کوچکی از زمین
espianade قطعه زمین هموار شیب ملایم
patches مشمع روی زخم قطعه زمین
sand trap قطعه زمین پر از ماسه بعنوان مانع
patch مشمع روی زخم قطعه زمین
nook قطعه زمین پیش امده برامدگی
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
karoo قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
karroo قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
bag قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
bags قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
positive اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
shield صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
shields صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
segmentation تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
lobation قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
cuboid مستطیل
oblongs مستطیل
rectangular مستطیل
rectangles مستطیل
rectangle مستطیل
oblong مستطیل
deflection pattern مستطیل انحراف
rectangles مربع مستطیل
dispersion rectangle مستطیل پراکندگی
rectangle مربع مستطیل
companion part لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
rectangular giagram دیاگرام مستطیل شکل
rectangular antiprism ضد منشور مستطیل القاعده
rectangle of dispersion مستطیل پراکندگی گلوله ها
rectangular prism منشور مستطیل القاعده
free throw lane مستطیل پرتاب ازاد
batter's box محوطه مستطیل نزدیک پایگاه
box palet پالت مکعب مستطیل شکل
Egyptian hall [اتاق عمومی مستطیل شکل]
quadrat به قطعات مستطیل تقسیم کردن
right angled parallelogram مربع مستطیل چارگوش دراز
rectangles چهار گوش دراز مستطیل
rectangle چهار گوش دراز مستطیل
planar روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
head access window شکاف مستطیل شکل درروکش دیسک لغزان
humeral veil پارچه مستطیل شکلی که کشیشان بر روی شانه می اندازند
pilaster ستون چهار گوش یا مستطیل پایه مبل وصندلی
fast قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
skim board تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
albanega [دیوار لچکی بین قوس نعل اسبی غربی و قاب مستطیل اطراف آن]
segments قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
segment قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
tablock واشر تجتی بی زبئنه مستطیل شکل که به بالا خم شده ومهره را در جای خود قفل میکند
photo pattern generation تولید یک پوشش مدار مجتمع بوسیله قرار دادن الگویی ازنواحی مستطیل مجاور یارویهم افتاده
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
fragmenting قطعه قطعه کردن
fritter قطعه قطعه کردن
segment قطعه قطعه کردن
fragment قطعه قطعه کردن
mainland قطعه اصلی قطعه
fritters قطعه قطعه کردن
fragments قطعه قطعه کردن
segments قطعه قطعه کردن
sectional قطعه قطعه بخشی
fragmentation قطعه قطعه شدن
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
stopboard تخته مستطیل پشت چاله پرش با نیزه تخته لبه دایره پرتاب وزنه
team handball court مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
anatomize قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dispersion pattern مستطیل پراکندگی طرح پراکندگی
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
khalyk قالیچه خالیک [یا چالیک] [که از دست بافته های ترکمن ها بوده و بصورت حرف یو شکل یا مستطیل شکل می باشد و جهت آویزان کردن در ورودی چادرها و یا روانداز اسب و شتر استفاده می شود.]
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
salachak فرش محرابی یموتی [این نوع بافت حالت معمول مستطیل شکل فرش را ندارد و قسمت بالای فرش شکل قوسی یا مثلثی دارد.]
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
internode قطعه
fragments قطعه
slabs قطعه
line segment قطعه خط
goblets قطعه
lobe قطعه
snippy قطعه
fragmenting قطعه
segmental قطعه قطعه
calligraph قطعه
trilobation سه قطعه
nuggets قطعه
nugget قطعه
member قطعه
lobes قطعه
wodges قطعه
stretch قطعه
stretched قطعه
stretches قطعه
morceau قطعه
piece قطعه
part قطعه
pieces قطعه
segments قطعه
very large scale integration قطعه
wodge قطعه
slab قطعه
section قطعه
sections قطعه
chunk قطعه
snip قطعه
snipped قطعه
snipping قطعه
plank قطعه
chunks قطعه
components قطعه
smidgeon قطعه
panels قطعه
panel قطعه
blocks قطعه
plotted قطعه
segment قطعه
smidgin قطعه
tracts قطعه
smidgen قطعه
component قطعه
extent قطعه
doit قطعه
items قطعه
item قطعه
bloc قطعه
blocs قطعه
plots قطعه
copyslip قطعه
members قطعه
pane قطعه
plot قطعه
scale قطعه
panes قطعه
blocked قطعه
goblet قطعه
tract قطعه
block قطعه
small scale integration قطعه
fragment قطعه
sett قطعه سنگفرش
temporal lobe قطعه گیجگاهی
piece part قطعه یک پارچه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com