Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
hexastich
قطعه شش فردی
Other Matches
segmentation
تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
lobation
قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
companion part
لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
planar
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
fast
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
individuals
فردی
subjective
فردی
individual
فردی
interindividual
میان فردی
interpersonal
میان فردی
single entry
حسابداری فردی
Every individual in the society should . . .
هر فردی درجامعه با ید ...
ontogenesis
پدیدایی فردی
ontogency
تکوین فردی
intraindividual
درون فردی
personalism
فلسفه فردی
pattern
خصوصیات فردی
libertarians
طرفدارازادی فردی
idiosyncrasies
خصیصه فردی
individual ownership
مالکیت فردی
individual responsibility
مسئوولیت فردی
individualization
فردی ساختن
intrapersonal
درون فردی
personal pace
اهنگ فردی
personal tempo
اهنگ فردی
personal right
حقوق فردی
interpersonal coherence
انسجام بین فردی
patterns
خصوصیات فردی
libertarian
طرفدارازادی فردی
individuality
وجود فردی
individual differences
تفاوتهای فردی
idiosyncrasy
خصیصه فردی
ontogeny
پدیدایی فردی
segments
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
segment
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
individual demand schedule
جدول تقاضای فردی
libertarianism
طرفداری از ازادی فردی
autecology
بوم شناسی فردی
pinned
عدد شناسایی فردی
interpersonal conflict
تعارض میان فردی
pin
عدد شناسایی فردی
pinning
عدد شناسایی فردی
units
نفر عدد فردی
unit
نفر عدد فردی
aptitude test
ازمون قابلیت فردی
individualism
اصول استقلال فردی
pattern
الگو صفات فردی
patterns
الگو صفات فردی
personal data sheet
برگه اطلاعات فردی
personal distribution
توزیع درامد فردی
aptitude tests
ازمون قابلیت فردی
depersonalization
توجه نکردن به هویت فردی
streakiest
دارای اخلاق وخصوصیات فردی
individuals
اختصاصی فردی یک نفر سرباز
streakier
دارای اخلاق وخصوصیات فردی
streaky
دارای اخلاق وخصوصیات فردی
individual
اختصاصی فردی یک نفر سرباز
fragmentation
قطعه قطعه شدن
fragments
قطعه قطعه کردن
fragment
قطعه قطعه کردن
fragmenting
قطعه قطعه کردن
sectional
قطعه قطعه بخشی
segments
قطعه قطعه کردن
segment
قطعه قطعه کردن
fritters
قطعه قطعه کردن
fritter
قطعه قطعه کردن
mainland
قطعه اصلی قطعه
IRA
مخفف حساب پس انداز بازنشستگی فردی
chandler
فردی که تدارکات کشتی راانجام میدهد
individualism
اصول ازادی فردی در سیاست واقتصاد
miscegenation
ازدواج سفید پوست با فردی ازنژاد دیگر
individualizing
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
data clerk
فردی که در یک مجموعه کامپیوتری کارهای دفترانجام میدهد
individualizes
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualized
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualize
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualising
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualises
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualised
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
accommodation bill
براتی که جهت کمک یا ضمانت فردی تهیه میگردد
to walk on eggshells
<idiom>
در برخورد با فردی یا موقعیتی بیش از اندازه مراقب بودن
libertarian
طرفدارآزادی
[جدا از حکم دولت]
فردی
[فلسفه]
[سیاست]
security specialist
فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
sysop
فردی که تابلوی اعلانات الکترونیکی را راه اندازی میکند سیساپ
mauls
روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
squeezer
فردی که مداری را در شکل اصلی برگ ان طرح ریزی کند
mauled
روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
mauling
روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
maul
روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
personal assistant
فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
hackers
فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
hacker
فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
individualism
اعتقاد به اینکه حقیقت ازجوهرهای منفردی تشکیل یافته است خصوصیات فردی
odd
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
oddest
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
odder
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
bill
اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
bills
اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
parol arrest
جلب و توقیف فردی که درحضور رئیس دادگاه بخش مرتکب اخلال نظم عمومی شده است
anatomize
قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
endorser
پشت نویس فردی که پشت سندی راامضاء می نماید
dediction of way
هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
personal column
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
bill of rights
منظور هرسندی است که در ان از حقوق و ازادیهای فردی و اجتماعی سخن به میان اید و معمولااین چنین سندی بعد ازانقلابات بزرگ و یا تغییررژیم و یا تغییر قانون اساسی وجود پیدا میکند
members
قطعه
chunk
قطعه
member
قطعه
blocs
قطعه
chunks
قطعه
pane
قطعه
block
قطعه
segment
قطعه
blocks
قطعه
blocked
قطعه
tracts
قطعه
plotted
قطعه
fragments
قطعه
fragmenting
قطعه
fragment
قطعه
nugget
قطعه
nuggets
قطعه
tract
قطعه
bloc
قطعه
line segment
قطعه خط
plank
قطعه
internode
قطعه
section
قطعه
sections
قطعه
pieces
قطعه
piece
قطعه
stretch
قطعه
stretched
قطعه
doit
قطعه
copyslip
قطعه
calligraph
قطعه
morceau
قطعه
segments
قطعه
panes
قطعه
extent
قطعه
goblet
قطعه
plot
قطعه
plots
قطعه
goblets
قطعه
stretches
قطعه
smidgen
قطعه
snipping
قطعه
snipped
قطعه
item
قطعه
snip
قطعه
panel
قطعه
component
قطعه
smidgin
قطعه
components
قطعه
wodges
قطعه
wodge
قطعه
small scale integration
قطعه
smidgeon
قطعه
segmental
قطعه قطعه
items
قطعه
very large scale integration
قطعه
part
قطعه
lobe
قطعه
scale
قطعه
lobes
قطعه
snippy
قطعه
slab
قطعه
trilobation
سه قطعه
panels
قطعه
slabs
قطعه
icicle
یخ پاره قطعه یخ
cannibalization
قطعه برداری
theme song
قطعه تکراری
icicles
یخ پاره قطعه یخ
dab
قطعه تکه
clearing block
قطعه بازدارنده
unit assembly
یک قطعه مجزا
electric component
قطعه الکتریکی
lot
پارچه قطعه
equulei
قطعه الفرس
equuleus
قطعه الفرس
frontal lobe
قطعه پیشانی
time slice
قطعه زمان
versicle
قطعه کوچک
vlsi
قطعه روی یک IC
lot
قطعه زمین
in sections
د رچند قطعه
work part
قطعه کار
workholder
نگهدارنده قطعه
dabbed
قطعه تکه
dabs
قطعه تکه
part
قطعه یدکی
handset
تلفن در یک قطعه
fitting
قطعه اتصال
lobotomies
قطعه بری
lobotomy
قطعه بری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com