English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
imbroglio قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
imbroglios قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
Other Matches
dilemma مسئله غامض
dilemmas مسئله غامض
MIDI file فایل ذخیره شده روی PC که حاوی نتهای موسیقی و اطلاعات صوتی است که توسط کارت وسط MIDI به قطعه موسیقی ارسال میشود
concertos قطعه موسیقی
opuses قطعه موسیقی
concerto قطعه موسیقی
opus قطعه موسیقی
serenades قطعه موسیقی عاشقانه
serenaded قطعه موسیقی عاشقانه
serenade قطعه موسیقی عاشقانه
serenading قطعه موسیقی عاشقانه
duet قطعه موسیقی یا اوازدونفری
duets قطعه موسیقی یا اوازدونفری
symphonies قطعه طولانی موسیقی
medleys قطعه موسیقی مختلط
postlude قطعه موسیقی پایان
intermezzo قطعه موسیقی کوتاه
medley قطعه موسیقی مختلط
symphony قطعه طولانی موسیقی
rhapsody قطعه موسیقی ممزوج و احساساتی
rhapsodies قطعه موسیقی ممزوج و احساساتی
offbeat قطعه موسیقی ناهماهنگ مغایر
nocturnes قطعه موسیقی دل انگیزو رویایی
nocturne قطعه موسیقی دل انگیزو رویایی
suites اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
set pieces قطعه ادبی ویا موسیقی منفردومشخص
set piece قطعه ادبی ویا موسیقی منفردومشخص
oratorios قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
oratorio قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
theme song ملودی یا قطعه موسیقی تکرار شونده
suite اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
capriccio قطعه موسیقی ازاد با ضرب نشاط اور
pasticcqo قطعه موسیقی که ازچندین جاگرفته شده باشد
to perform a piece of music قطعه موسیقی رادرست درساز ادا کردن
trios قطعه موسیقی مخصوص نواختن یاخواندن سه نفر
trio قطعه موسیقی مخصوص نواختن یاخواندن سه نفر
piano ارام بنوازید قطعه موسیقی اهسته وارام
pianos ارام بنوازید قطعه موسیقی اهسته وارام
quintette قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintet قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintets قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
fugues قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
fugue قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
montage قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
montages قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
quartet قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
quartets قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
quartette قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
segmentation تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
mashing خمیر نرم خوراک همه چیز درهم درهم وبرهمی
mashes خمیر نرم خوراک همه چیز درهم درهم وبرهمی
mashed خمیر نرم خوراک همه چیز درهم درهم وبرهمی
mash خمیر نرم خوراک همه چیز درهم درهم وبرهمی
play by ear <idiom> توانایی اجرای موسیقی تنها با گوش وبدون خواندن موسیقی
intertwines درهم بافتن درهم بافته شدن
intertwining درهم بافتن درهم بافته شدن
pleach درهم پیچیدن درهم گیر افتادن
intertwined درهم بافتن درهم بافته شدن
intertwine درهم بافتن درهم بافته شدن
to sight-read something از روی ورقه [نت موسیقی] آلت موسیقی بازی کردن
melodies مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
melody مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
knotty غامض
abstruse غامض
tangled غامض
abstrusely غامض
unintelligible غامض
Chinese puzzle مسئلهی غامض
Chinese puzzles مسئلهی غامض
abstruseness غامض بودن
problematic مسئلهای غامض
involute غامض پیچدار
problematical مسئلهای غامض
spinosity وضعیت غامض
musicom یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
MIDI Mapper برنامه پشتیبانی شده با windows که به کاربران MIDI با تجربه امکان تغییر نحوه ارسال نت موسیقی به دستگاههای موسیقی به PC را بیان میکند
embroglio گیر موضوع غامض
clutters درهم ریختگی درهم وبرهمی
cluttered درهم ریختگی درهم وبرهمی
clutter درهم ریختگی درهم وبرهمی
off the rails نامرتب
irregular نامرتب
untidier نامرتب
uneven <adj.> نامرتب
unequal نامرتب
untidiest نامرتب
untidily نامرتب
untidy نامرتب
out of trim نامرتب
sloppily نامرتب شلخته
heterogamous پرچمهای نامرتب
slovenly نامرتب ژولیده
larrikin ادم نامرتب
dishevelled اشفته نامرتب
disheveled اشفته نامرتب
raucous خیلی نامرتب
unordered tree درخت نامرتب
sloppy نامرتب شلخته
unkempt نامرتب ناهنجار
knock about نامرتب زندگی کردن
mab نامرتب لباس پوشیدن
lobation قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
companion part لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
portmanteaus امیخته
medleys امیخته
motley امیخته
interwrought در هم امیخته
medley امیخته
portmanteau امیخته
portmanteaux امیخته
mixed امیخته
mixtures امیخته
zygose امیخته
mixture امیخته
mixed mode باب امیخته
mixed number عدد امیخته
coalescent بهم امیخته
mixed gas گاز امیخته
cold mix امیخته سرد
immiscible امیخته نشدنی
impanate امیخته بنان
mixed tides کشندهای امیخته
mixed crystal کریستال امیخته
sort effort تعداد مراحل لازم جهت مرتب نمودن یک رکورد نامرتب
planar روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
oxyhydrogen اکسیژن امیخته به ایدروژن
oil is immiscible with water روغن با اب امیخته نمیشود
mincemeat قیمه امیخته باکشمش
lemon squash شربت امیخته ازابلیمووسوداواتر
chrism روغن امیخته بابلسان
prank شوخی امیخته بافریب
pranks شوخی امیخته بافریب
gold amalgam جیوه امیخته بازر
mixed mode experssion عبارت امیخته یاب
mixed radix notation نشان گذاری امیخته مبنا
deep laid امیخته به زیرکی یا حیله نهانی
d. butter کره اب کرده و امیخته با ارد
mixed mode macro درشت دستور امیخته باب
fastest قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fast قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
neo platonism فلسفه افلاطونی امیخته با تصوف شرقی
poudrette کودی که از مدفوع و زغال امیخته باشد
loam خاک رس وشن که با گیاه پوسیده امیخته باشد
law french اصطلاحات امیخته با فرانسه که در زبان حقوقی بکارمیرود
lingua franca زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
lingua francas زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
think piece مقاله خبری امیخته باافکار وتفسیرات نویسنده
ingratiatory طرف توجه قرار دهنده امیخته بخود شیرینی
omnim gatherum امیختگی چندین چیز باهم توده امیخته جنگ
oxyhydrogen blowpipe بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
tragi comedy نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
problem solving حل مسئله
cases مسئله
case مسئله
issued مسئله
examples مسئله
issue مسئله
example مسئله
issues مسئله
catechist مسئله گو
problem مسئله
problems مسئله
resolvent حل حل مسئله
theorems مسئله
theorem مسئله
solution of a problem حل یک مسئله
segment قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segments قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
kamptulicon یکجورفرش که ازقندران وچوب پنبه امیخته بهم درست میکنندو....است
side issues مسئله فرعی
jeopardy مسئله بغرنج
problem description تشریح مسئله
problem definition تعریف مسئله
side issue مسئله فرعی
solution to a problem راه حل یک مسئله
toughy مسئله بغرنج
problem state وضعیت مسئله
toughie مسئله بغرنج
toss up مسئله مشکوک
problem oriented مسئله گرا
identification problem مسئله شناسائی
the eastern question مسئله خاور
problem identification شناسایی مسئله
test problem مسئله ازمابنده
problem description شرح مسئله
benchmark problebm مسئله محک
crux مسئله دشوار
toss-up مسئله مشکوک
questions استفهام مسئله
questioned استفهام مسئله
question استفهام مسئله
troublemaker مسئله آفرین
check problem مسئله ازمایشی
check problem مسئله مقابلهای
solving حل کردن مسئله
benchmark problem مسئله محک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com