Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
English
Persian
to perform a piece of music
قطعه موسیقی رادرست درساز ادا کردن
Other Matches
MIDI file
فایل ذخیره شده روی PC که حاوی نتهای موسیقی و اطلاعات صوتی است که توسط کارت وسط MIDI به قطعه موسیقی ارسال میشود
concerto
قطعه موسیقی
opus
قطعه موسیقی
concertos
قطعه موسیقی
opuses
قطعه موسیقی
to key a piano
مایه پیانویی رادرست کردن
symphony
قطعه طولانی موسیقی
postlude
قطعه موسیقی پایان
serenade
قطعه موسیقی عاشقانه
medley
قطعه موسیقی مختلط
serenaded
قطعه موسیقی عاشقانه
symphonies
قطعه طولانی موسیقی
intermezzo
قطعه موسیقی کوتاه
serenades
قطعه موسیقی عاشقانه
serenading
قطعه موسیقی عاشقانه
duets
قطعه موسیقی یا اوازدونفری
duet
قطعه موسیقی یا اوازدونفری
medleys
قطعه موسیقی مختلط
nocturnes
قطعه موسیقی دل انگیزو رویایی
offbeat
قطعه موسیقی ناهماهنگ مغایر
rhapsodies
قطعه موسیقی ممزوج و احساساتی
rhapsody
قطعه موسیقی ممزوج و احساساتی
nocturne
قطعه موسیقی دل انگیزو رویایی
oratorios
قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
set piece
قطعه ادبی ویا موسیقی منفردومشخص
oratorio
قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
theme song
ملودی یا قطعه موسیقی تکرار شونده
set pieces
قطعه ادبی ویا موسیقی منفردومشخص
suites
اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
suite
اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
trio
قطعه موسیقی مخصوص نواختن یاخواندن سه نفر
pasticcqo
قطعه موسیقی که ازچندین جاگرفته شده باشد
piano
ارام بنوازید قطعه موسیقی اهسته وارام
capriccio
قطعه موسیقی ازاد با ضرب نشاط اور
trios
قطعه موسیقی مخصوص نواختن یاخواندن سه نفر
pianos
ارام بنوازید قطعه موسیقی اهسته وارام
imbroglio
قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
quintet
قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintets
قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
imbroglios
قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
quintette
قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
fugue
قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
fugues
قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
quartets
قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
montage
قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
montages
قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
quartet
قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
quartette
قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
to sight-read something
از روی ورقه
[نت موسیقی]
آلت موسیقی بازی کردن
header
درساز
headers
درساز
segment
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segments
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
saw doctor
ماشینی که با ان دندانههای اره رادرست می کنند
I had a hell of a time to fix the engine.
پدرم درآمد موتور رادرست کردم
segmentation
تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
play by ear
<idiom>
توانایی اجرای موسیقی تنها با گوش وبدون خواندن موسیقی
melody
مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
melodies
مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
anatomize
قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
MIDI Mapper
برنامه پشتیبانی شده با windows که به کاربران MIDI با تجربه امکان تغییر نحوه ارسال نت موسیقی به دستگاههای موسیقی به PC را بیان میکند
musicom
یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
fritter
قطعه قطعه کردن
fragment
قطعه قطعه کردن
fragmenting
قطعه قطعه کردن
fragments
قطعه قطعه کردن
fritters
قطعه قطعه کردن
segments
قطعه قطعه کردن
segment
قطعه قطعه کردن
lobation
قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
companion part
لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
planar
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
jigs
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jig
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
to blast something
با صدای خیلی بلند بازی کردن
[آلت موسیقی]
tuning pipe
نای مخصوص کوک ومیزان کردن بعضی الات موسیقی
fast
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
time slicing
قطعه کردن زمان
mates
جفت کردن دو قطعه یک سیستم با هم
mated
جفت کردن دو قطعه یک سیستم با هم
splint
خرد وقطعه قطعه کردن
mate
جفت کردن دو قطعه یک سیستم با هم
tunes
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tune
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
mammock
ریزه کردن قطعه کردن
shadow RAM
روش بهبود کارایی PC با کپی کردن محتوای قطعه
shadow RAM
ROM به یک قطعه RAMسریع تر در هنگام روشن کردن کامپیوتر
powering
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powered
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powers
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
mainland
قطعه اصلی قطعه
sectional
قطعه قطعه بخشی
fragmentation
قطعه قطعه شدن
labelled
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
label
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
labeling
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
labels
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
selected
خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
select
خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
selects
خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
shim
واشر نازکی از جنس فلز بادقت زیاد جهت پر کردن فاصله بین دو قطعه
fanned
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
replication
1-قطعه یدکی درسیستم درصورت بروزخطا یا خرابی . 2-کپی کردن دکورد یا داده درمحل دیگری
fans
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fanning
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fan
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
preventative
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
preventive
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
link
اتصال یا وصل کردن دو قطعه سخت افزار یا نرم افزار
microcomputer
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
micro
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
micros
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
ragtime
در موسیقی
ear for music
موسیقی
treble staff
موسیقی
music
موسیقی
treble clef
موسیقی
musicality
برابری با موسیقی
musical instrument
الت موسیقی
musical language
زبان موسیقی
musical instruments
الت موسیقی
musicians
موسیقی دان
unvocal
بدون موسیقی
musician
موسیقی دان
music therapy
موسیقی درمانی
note
نت موسیقی نوشتن
noteless
غیر موسیقی
musicologist
موسیقی شناس
musicalness
ذوق موسیقی
musicalness
برابری با موسیقی
musicality
ذوق موسیقی
musical ability
توانش موسیقی
pricked
نقطه نت موسیقی
notes
نت موسیقی نوشتن
devotion to music
دلبستگی به موسیقی
beats
ضربت موسیقی
fortes
موسیقی بلند
musicology
موسیقی شناسی
forte
موسیقی بلند
beat
ضربت موسیقی
pricks
نقطه نت موسیقی
noting
نت موسیقی نوشتن
pricking
نقطه نت موسیقی
carillons
زنگهای موسیقی
carillon
زنگهای موسیقی
euterpe
الهه موسیقی
prick
نقطه نت موسیقی
music synthesizer
ایجادکننده موسیقی
quire
گروه کر
[موسیقی]
computer music
موسیقی کامپیوتری
philharmonic
عاشق موسیقی
jazz
موسیقی جاز
disco
موسیقی دیسکو
background sound
موسیقی پس زمینه
ambient music
موسیقی پس زمینه
background music
موسیقی پس زمینه
subdominant
نت چهارم موسیقی
electronic music
موسیقی الکترونیکی
discos
موسیقی دیسکو
fa
چهارمین نت موسیقی
background sound
موسیقی متن
music halls
سالن موسیقی
boogieing
موسیقی بوگی
boogieing
موسیقی راک
make music
موسیقی ساختن
boogied
موسیقی بوگی
boogied
موسیقی راک
boogie
موسیقی بوگی
boogie
موسیقی راک
instrumentally
با الت موسیقی
instructor of music
مشاق موسیقی
boleros
موسیقی بولرو
play music
موسیقی ساختن
background music
موسیقی متن
music hall
سالن موسیقی
ambient music
موسیقی متن
chamber music
موسیقی مجلسی
ragtime
موسیقی ضربی
boogies
موسیقی بوگی
boogies
موسیقی راک
to play
[the]
harp
چنگ زدن
[موسیقی]
bands
دستهء موسیقی اتحاد
tin pan alley
جماعت موسیقی دانان
euphonium
یکجورالت موسیقی بادی
notes
اهنگ صدا نت موسیقی
march
موسیقی نظامی یا مارش
marching
موسیقی نظامی یا مارش
marched
موسیقی نظامی یا مارش
lyrical
غزلی موسیقی یا شعربزمی
marches
موسیقی نظامی یا مارش
kettledrums
تیمپانی ها
[ساز موسیقی]
band
دستهء موسیقی اتحاد
musically
مطابق اصول موسیقی
Beautiful music ( weather ) .
موسیقی ( هوای ) قشنگ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com