English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
tear sheet قطعه یا مقاله پاره شده ازمجله یا روزنامه
Other Matches
offprint مقاله نقل شده از روزنامه یامجله
press campaingn or stunt مبارزه سیاسی بوسیله مقاله نویسی در روزنامه ها
advertorial تبلیغ در مجله یا روزنامه که به شکل مقاله معمولی به نظر می رسد
icicle یخ پاره قطعه یخ
icicles یخ پاره قطعه یخ
sett قطعه سنگ پاره سنگ
off print چاپ دوم باره چیزی که ازمجله یا نگارشهای دیگری گرفته شده باشد
tear down پاره پاره ومتلاشی کردن درهم دریدن
segmentation تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
tatter لباس پاره پاره ژنده پوش
staffer مخبر روزنامه سردبیر روزنامه
staffers مخبر روزنامه سردبیر روزنامه
slat پاره پاره شدن چادر
slats پاره پاره شدن چادر
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
tatter پاره پاره کردن
to pick to piece پاره پاره کردن
tearoff پاره پاره کردن
to cut to pieces پاره پاره کردن
to part in pieces پاره پاره کردن
to tear to pieces پاره پاره کردن
scalpels پاره پاره کردن
analyze پاره پاره کردن
shredder پاره پاره کننده
scalpel پاره پاره کردن
pick to pieces پاره پاره کردن
shredders پاره پاره کننده
lobation قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
companion part لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
planar روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
analyzing پاره پاره کردن تشریح کردن
analyzes پاره پاره کردن تشریح کردن
analysing پاره پاره کردن تشریح کردن
analyses پاره پاره کردن تشریح کردن
analysed پاره پاره کردن تشریح کردن
analyzed پاره پاره کردن تشریح کردن
analyse پاره پاره کردن تشریح کردن
fast قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
treatises مقاله
dissertation مقاله
tracts مقاله
tractate مقاله
papered مقاله
paper مقاله
articles مقاله
dissertations مقاله
trilcgy سه مقاله
tract مقاله
treatise مقاله
disquisition مقاله
article مقاله
essays مقاله
papering مقاله
essay مقاله
papers مقاله
an inspired article مقاله القاشده
essayist مقاله نویس
critiques مقاله انتقادی
article مقاله گفتار
essayists مقاله نویس
leaderette سر مقاله کوچک
theme مقاله فرهشت
critique مقاله انتقادی
articles مقاله گفتار
magazinist مقاله نویس
memoire مقاله علمی
prolusion مقاله مقدماتی
an inspired article مقاله رسانده
epilogues ختم مقاله
epilogue ختم مقاله
tractarian مقاله نویس
tractarian مقاله مذاکره
themes مقاله فرهشت
columnist مقاله نویس
columnists مقاله نویس
epiolgue ختم مقاله
book review مقاله درباره کتاب
streamer عنوان چشمگیر مقاله
pressmen مخبرروزنامه مقاله نویس
subhead عنوان فرعی مقاله
prolusion مقاله ازمایشی تمهید
streamers عنوان چشمگیر مقاله
pressman مخبرروزنامه مقاله نویس
essays تالیف مقاله نویسی
essay تالیف مقاله نویسی
epiolgue بخش اخرکتاب یا مقاله
copyreader تصحیح کننده مقاله
detail part قسمت مشروح نامه یا مقاله
magazin نویسنده مقاله برای مجله
ghost-write کتاب مقاله یا سخنرانیکهبنام شخصدیگریارائهگردد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
segments قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segment قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
soliloquies گفتگو با خود نمایش یا مقاله یا سخنرانی یکنفری
soliloquy گفتگو با خود نمایش یا مقاله یا سخنرانی یکنفری
think piece مقاله خبری امیخته باافکار وتفسیرات نویسنده
segment قطعه قطعه کردن
fragment قطعه قطعه کردن
segments قطعه قطعه کردن
fragments قطعه قطعه کردن
fritter قطعه قطعه کردن
mainland قطعه اصلی قطعه
fragmentation قطعه قطعه شدن
fritters قطعه قطعه کردن
sectional قطعه قطعه بخشی
fragmenting قطعه قطعه کردن
I premise that you did read this article. من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
I assume that you did read this article. من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
the daily paper روزنامه
paper روزنامه
papering روزنامه
papered روزنامه
journals روزنامه
journal روزنامه
newspapers روزنامه
papers روزنامه
newspaper روزنامه
official gazette روزنامه رسمی
column ستون روزنامه
official jurnal روزنامه رسمی
gazetteer روزنامه نویس
publicists روزنامه نگار
cutting برش روزنامه
publicist روزنامه نگار
newsstand روزنامه فروشی
journalist روزنامه نگار
news vendor روزنامه فروش
news agent روزنامه فروش
newspaper columns ستونهای روزنامه
book of account دفتر روزنامه
journalism روزنامه نگاری
newsman روزنامه فروش
paper boy روزنامه فروش
paper boy روزنامه رسان
paper boys روزنامه فروش
paper boys روزنامه رسان
journal دفتر روزنامه
daily روزنامه یومیه
journalists روزنامه نگار
dailies روزنامه یومیه
newsmen روزنامه فروش
daily news paper روزنامه یومیه
columns ستون روزنامه
newspapermen روزنامه نگار
editor سردبیر روزنامه
daybook دفتر روزنامه
newspaperman روزنامه فروش
logbook روزنامه دریاپیمایی
day book دفتر روزنامه
sportswriter خبرنگارورزشی روزنامه
newspaperman روزنامه نگار
newsprint طبع روزنامه
journals دفتر روزنامه
local paper روزنامه محلی
academe فعالیت هایی که اساتید دانشگاهی انجام می دهند نظیر نوشتن مقاله، تدریس و غیره
intelligence journal دفتر روزنامه اطلاعات
commonly read paper روزنامه کثیر الانتشار
editoress مدیره روزنامه یامجله
newsboy پسر روزنامه فروش
head line عنوان سرصفحه روزنامه
gazette مجله رسمی روزنامه
headliner نویسنده سرمقاله روزنامه
news room اطاق روزنامه خوانی
newsstand دکه روزنامه فروشی
journals دفتر روزنامه یکان
sales d. دفتر فروش روزنامه
news-stand جایگاه فروش روزنامه
trade journal روزنامه یا مجله بازرگانی
unit journal دفتر روزنامه یکان
journalistic وابسته به روزنامه و روزنامهنگاری
name plates نام و آرم روزنامه
journal دفتر روزنامه یکان
newspapermen صاحب وگرداننده روزنامه
newspaper روزنامه نگاری کردن
newspapers روزنامه نگاری کردن
news-stands جایگاه فروش روزنامه
newsprint ماشین چاپ روزنامه
newspaperman صاحب وگرداننده روزنامه
news stand جایگاه فروش روزنامه
purchase journal دفتر روزنامه خرید
a newspaper's political affiliation وابستگی سیاسی روزنامه ها
semi monthly روزنامه یامجله دوهفتگی
fragment پاره
part پاره
framentary پاره پاره
scrap پاره
isomerous هم پاره
isomer هم پاره
scraps پاره
scrapping پاره
in rags پاره
scrapped پاره
scrappy پاره پاره
mammock پاره
scrappiest پاره پاره
scappy پاره پاره
scrappier پاره پاره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com