English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 35 (5 milliseconds)
English Persian
amputation قطع عضوی از بدن
ablation قطع عضوی از بدن
Search result with all words
organic عضوی
maim اختلال یا از کارافتادگی عضوی
maimed اختلال یا از کارافتادگی عضوی
maiming اختلال یا از کارافتادگی عضوی
maims اختلال یا از کارافتادگی عضوی
inorganic غیر عضوی
brachium هر عضوی شبیه بازو
diad گروه دو عضوی
dyad گروه دو عضوی
dyadic unit واحد دو عضوی
dysarthria نارساگویی عضوی
emphysema اتساع و بزرگی عضوی در اثر گاز یا هوا باد
hypertrophy بزرگ شدن عضوی بیش از حد لزوم
Internet انجمنی که عضوی از IAB است و استانداردهای جدید اینترنت را پیش از اینکه به IETF مراجعه کنند بررسی میکند
Internet انجمنی که عضوی از IAB است و استانداردهای اینترنت را تشخیص میدهد
memberless بی عضوی
monoplegia فلج یک عضوی
octamerous هشت عضوی
organic deafness کری عضوی
organic disorder اختلال عضوی
organic mental disorder اختلال روانی عضوی
organic psychosis روان پریشی عضوی
organic sensations احساسهای عضوی
organic set امایه عضوی
organicism عضوی نگری
prolotherapy اصلاح وتر یا عضوی بوسیله کاهش رویش وتکثیر سلولی
psychalgia درد غیر عضوی
qyaternary چهار واحدی چهار عضوی
six membered ring حلقه شش عضوی
struma اتساع و گشادشدن هر عضوی
tranillumination انقال نور از خلال عضوی بعضو دیگری
viscus عضوی که دراحشاء واقع شده است
play footsie <idiom> از زیرمیز با پا عضوی از بدن شخص مقابل را لمس کردن
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com