Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (5 milliseconds)
English	Persian
black out	قطع کامل برق خاموش شدن چراغ ها خاموشی شهر
Other Matches
flashes	روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash	روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed	روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
battle lights	چراغ خاموشی شبانه
dimout	خاموشی چراغ ها در موقع حمله هوایی
to blow out alamp	خاموش کردن چراغ
his hope was snuffed out	چراغ امیدش خاموش شد
Turn off the light before you leave.	پیش از رفتن چراغ را خاموش کن
light line	خط خاموش کردن چراغ خودروها
to go out	خاموش شدن [شمع یا چراغ یا آتش یا سیگار]
black out	حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
shutdowns	دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdown	دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
dead hours	ساعات خاموشی در شب ساعات خاموشی شبانه
full mobilization	تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
completed case	جعبه کامل خشاب کامل
full annealing	بازپخت کامل تاباندن کامل
full scale	باندازه کامل بمقیاس کامل
electricity cut	خاموشی
power outage [American]	خاموشی
mum	خاموشی
sub silentio	در خاموشی
mums	خاموشی
quiescsnce or cency	خاموشی
extinction	خاموشی
taciturnity	خاموشی
reticency	خاموشی
curfews	خاموشی
blackout	خاموشی
power blackout	خاموشی
curfew	خاموشی
obmutescence	خاموشی
reticence	خاموشی
silencing	خاموشی
power cut	خاموشی
silenced	خاموشی
silences	خاموشی
blackout	خاموشی
power failure	خاموشی
silence	خاموشی
pipe down	خاموشی
quies csnce or cency	خاموشی
black out	خاموشی
blackouts	خاموشی
puniness	ضعف خاموشی
last post	شیپور خاموشی
dead hours	ساعات خاموشی در شب
curfew period	ساعات خاموشی
last port	شیپور خاموشی
quiescence	بی حرکتی خاموشی
delayed extinction	خاموشی درنگیده
curfew	شیپور خاموشی
stiller	سکوت خاموشی
blanking bars	نوارهای خاموشی
blanking signal	پیام خاموشی
still	سکوت خاموشی
extinction voltage	ولتاژ خاموشی
experimental extinction	خاموشی ازمایشی
stillest	سکوت خاموشی
simultaneous extinction	خاموشی همزمان
covert extinction	خاموشی نااشکار
curfews	شیپور خاموشی
extinction	اطفاء خاموشی
turn in	شیپور خاموشی
taps	شیپور خاموشی
stills	سکوت خاموشی
tatoo	فرمان خاموشی
pipe down	سوت خاموشی ناو
retrace blanking	خاموشی خطوط بازگشتی
silert gives consent	خاموشی موجب رضا است
assembly	شیپور خاموشی دستگاه مرکب
to impose a curfew	خاموشی در ساعت معین شب بر قرار کردن
imago	حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
thorough	بطور کامل کامل
lights out	علائم مخابرات بوسیله نور هنگام خاموشی
quiescent	خاموش
off	خاموش
extinguished	خاموش
h!	خاموش
on/off	خاموش
uncommunicative	خاموش
on/off light	خاموش
mumchance	خاموش
hist	خاموش
silent	خاموش
whist	خاموش
soundless	خاموش
on-off button	خاموش
silences	خاموش شدن
extinguishing	خاموش کردن
suffocates	خاموش کردن
suffocated	خاموش کردن
extinguishes	خاموش کردن
suffocate	خاموش کردن
suffocating	خاموش کردن
silencer	خاموش کننده
silencers	خاموش کننده
turn out <idiom>	خاموش کردن
tacit	مقدر خاموش
hush	خاموش کردن
smothers	خاموش کردن
to keep silence	خاموش شدن
smothering	خاموش کردن
silencing	خاموش شدن
quenching	خاموش کردن
smothered	خاموش کردن
Quiet!silence!	خاموش ( ساکت ) !
smother	خاموش کردن
out-	خاموش کردن
reserved	خاموش کم حرف
turn off	خاموش کردن
to snuff out	خاموش کردن
still	خاموش ساکت
to stand mute	خاموش ماندن
stiller	خاموش ساکت
to switch off	خاموش کردن
stillest	خاموش ساکت
stills	خاموش ساکت
snuff	خاموش شدن
spark arrester	جرقه خاموش کن
extinction	خاموش سازی
taciturn	کم سخن خاموش
put out	خاموش کردن
quenchless	خاموش نشدنی
turn-off	خاموش کردن
turn-offs	خاموش کردن
to put out	خاموش کردن
tight lipped	کم حرف خاموش
tight-lipped	کم حرف خاموش
silenced	خاموش شدن
out	خاموش کردن
out	دستگاه خاموش
extinguish	خاموش کردن
out-	دستگاه خاموش
outed	خاموش کردن
outed	دستگاه خاموش
tight mouthed	کم حرف خاموش
to burn out	خاموش شدن
silence	خاموش شدن
to dry up	خاموش شدن
to hold one's tongue	خاموش شدن
to keep silence	خاموش بودن
quaker's meeting	انجمن خاموش
quiet	ساکن خاموش
glumpy	خاموش وکدر
go out	خاموش شدن
dout	خاموش کردن
keep still	خاموش باش
he did not open his lips	خاموش ماند
extinguishable	خاموش کردنی
extinctive	خاموش کننده
inactive status	خط مشی خاموش
dry up	خاموش شدن
quietest	ساکن خاموش
extinguisher	خاموش کننده
inextinguishable	خاموش نشدنی
power	خاموش کردن یک وسیله
lightning protection	با خاموش کننده مغناطیسی
powered	خاموش کردن یک وسیله
at pause	مکث کنان خاموش
snubbed	سربالا خاموش کردن
snub	سربالا خاموش کردن
as hush as death	خاموش چون مردگان
inextinguishably	بطور خاموش نشدنی
magnetic blow out	خاموش کننده مغناطیسی
silence	خاموش اتش قطع
powers	خاموش کردن یک وسیله
powering	خاموش کردن یک وسیله
extinct	منسوخه خاموش شده
to die out away off	خاموش شدن پژمردن
snuff	بافوت خاموش کردن
mum	سکوت شخص خاموش
to shut down a reactor	راکتوری را خاموش کردن
turn out	باکلید خاموش کردن
to talk down	خاموش یاساکت کردن
turn off	خاموش کردن یاشدن
mums	سکوت شخص خاموش
turn-off	خاموش کردن یاشدن
turn-offs	خاموش کردن یاشدن
to laugh down	با خنده خاموش کردن
fight the fire	اتش خاموش کردن
magnetic blow out with	با خاموش کننده مغناطیسی
to smother a flame	شعله ای را خاموش کردن
snuff	خاموش سازی یافوت پف
snubbing	سربالا خاموش کردن
To extinguish a fire.	آتش را خاموش کردن
fire extinguishers	خاموش کننده اتش
stifle	خاموش کردن فرونشاندن
quenched	خاموش کردن ترساندن
fire extinguisher	خاموش کننده اتش
quenches	خاموش کردن ترساندن
To dye ones hair.	موها را خاموش کردن
silences	خاموش اتش قطع
quench	خاموش کردن ترساندن
silencing	خاموش اتش قطع
fire engine	تلمبه اتش خاموش کن
snubs	سربالا خاموش کردن
silenced	خاموش اتش قطع
turn off <idiom>	بستن ،خاموش کردن
stifled	خاموش کردن فرونشاندن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com